تبیان، دستیار زندگی
در میان علوم اسلامی، دانشی به نام عرفان وجود دارد که به دلیل دوری از دسترس عامه مردم و بلکه بسیاری از اهل علم همیشه در هاله ای از ابهام، پیچیده است. از دیرباز در جهان اسلام گرایش هایی به نام «عرفان»؛ و «تصوّف»؛ وجود داشته و از قرن چهارم تا هشتم هجری ...
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : رضا هاشمی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

جریان های فکری عالم اسلام (عرفان)

اهداف:

  • آشنایی دانش آموزان با جریان های فکری عالم اسلام( عرفان اسلامی)

منطق

چکیده:

در میان علوم اسلامی، دانشی به نام عرفان وجود دارد که به دلیل دوری از دسترس عامه مردم و بلکه بسیاری از اهل علم همیشه در هاله‌ای از ابهام، پیچیده است. از دیرباز در جهان اسلام گرایش‌هایی به نام «عرفان»؛ و «تصوّف»؛ وجود داشته و از قرن چهارم تا هشتم هجری در بسیاری از كشورها مانند ایران و تركیه به اوج خود رسیده است.

اكنون نیز نحله های گوناگون متصوّفان در سراسر جهان اسلام حضور دارند. مشابه این گرایش در میان پیروان سایر ادیان نیز وجود داشته است.

عرفان

واژه‌ی (عرفان)، در لغت به معنای شناختن است، ولی در اصطلاح، به شناخت ویژه‌ی اختصاص یافته كه از راه حس و تجربه یا عقل و نقل حاصل نمی شود، بلكه از راه شهود درونی و یافت باطنی حاصل می گردد.

اما واژه‌ی «تصوّف»، از واژه‌ی «صوف»؛ گرفته شده و به معنی پشمینه پوشی به عنوان نمادی از زندگی سخت و دور از تن پروری و لذّت پرستی است.

شهید مطهری معتقد است که، عرفان ریشه در کتاب و سنت دارد و اگر ما به آیات قرآنی و به روایات و خطبه های معصومین مراجعه ای داشته باشیم به ویژه دعاهایی چون کمیل، ابوحمزه، مناجات شعبانیه و... به مضامین عالی و عرفانی آن ها خواهیم رسید. اما با همه این فراز و فرودها جای بسی دقت است که در بعد اجتماعی عرفان که از آن به عنوان تصوف یاد می شود، بدعت ها و انحرافات بسیاری راه یافته است که با اسلام سازگاری ندارد. البته عرفا نسبت به اسلام نیت اخلاص داشته و هرگز نمی خواسته اند مطلبی را خلاف اسلام بیان کنند و کسانی هم که مسئله ضدیت عرفان با اسلام را بیان نموده اند یا نسبت به اسلام سوء نیت دانسته اند یا نسبت به عرفان.

در عرفان علم تنها کافی نیست و عمل اساس کار است و علم محصول عمل محسوب می‌شود و لذا عرفان به عرفان عملی و عرفان نظری تقسیم می‌شود. عرفان جهان خارج را واقعی دانسته و برای آن وحدتی حقیقی قائل است که هم دارای ظاهر است و هم باطن و باطن آن حقیقت محض است.

عرفا در عین پذیرش استدلال و علم حصولی، اصالت را به ارتباط حضوری و شهودی بین انسان و حقیقت می‌دهند. هدف عارف رسیدن به حقیقت واحد عینی و اتحاد با آن و فناء در آن است. و بقای انسان را در همین وصول و اتحاد می‌بیند و البته در این راه ریاضت و مجاهده است که انسان را به هدف می‌رساند. عشق جزو مسائل اساسی عرفان است.

فرق عرفان با فلسفه این است که موضوع فلسفه وجود به معنای عام است؛ اما موضوع عرفان فقط خداست و این که تکیه گاه فیلسوف بر عقل است اما عارف بر شهود خود تکیه می کند. فیلسوف می‌خواهد جهان را به صورت کامل بفهمد ‌و همین را کمال انسان می‌داند و عارف تلاش می‌کند به کنه و حقیقت هستی که خداست برسد.

عرفای مسلمان با بهره‌گیری از آموزه‌های اسلام و همراه کردن اندیشه‌های خود با فلسفه، عرفان نظری و عرفان عملی را اغنای خاصی بخشیدند.


مرکز یادگیری سایت تبیان - نویسنده: رضا هاشمی

تنظیم: مریم فروزان کیا