تبیان، دستیار زندگی
وقتی به پدیده ها و موجودات پیرامون خود می نگریم متوجه می شویم که بین این پدیده ها و موجودات رابطه و وابستگی خاصی برقرار است، همانطور که می دانیم اگر موجودی نیازمند به موجود دیگری باشد و وجودش نوعی توقف بر آن دیگری داشته باشد به اصطلاح فلسفی ...
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : رضا هاشمی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سنخیت علت و معلول

مبانی حکمت مشاء

اهداف:

  • آشنایی دانش آموزان با یکی از مبانی حکمت مشا (سنخیت علت و معلول)

چکیده:

وقتی به پدیده ها و موجودات پیرامون خود می نگریم متوجه می شویم که بین این پدیده ها و موجودات رابطه و وابستگی خاصی برقرار است، همان طور که می دانیم اگر موجودی نیازمند به موجود دیگری باشد و وجودش نوعی توقف بر آن دیگری داشته باشد به اصطلاح فلسفی، موجود نیازمند را (معلول) و آن دیگر را (علت) می نامند.

سنخیت علت و معلول

باید توجه داشت که علت ممکن است خودش نیازمند علت دیگری باشد و درواقع خودش معلول علت دیگری باشد اما اگر علتی هیچ گونه نیازمندی به چیز دیگر نداشته باشد و معلول علت دیگری هم نباشد آن علت، علت مطلق و بی نیاز مطلق خواهد بود.

با توجه به رابطه و وابستگی ایی که بین علت و معلول وجود دارد باید بدانیم که هر معلولی از هر علتی به وجود نمی آید، یعنی بین علت و معلول سنخیت وجود دارد که به این معنی است که باید میان علت و معلول مناسبت خاصی وجود داشته باشد که از آن به سنخیت علت و معلول تعبیر می شود.

این قاعده نیز از قواعدی است که قریب به بداهت است که با ساده ترین تجربه های درونی و بیرونی ثابت می گردد مانند این که اگر غذا بخوری سیر می شوی، اگر چشمانت را باز کنی می بینی، اگر برف ببارد هوا سرد می شود، اگر خودکار جوهر داشته باشد می نویسد و ...

بنابراین اگر بخواهیم ببینیم یا سیر شویم یا ... باید به علل خاص آن ها متوصل شویم و الا از راه غیر علل خاصه به نتیجه نمی رسیم.

بنابراین علت دیدن، باز کردن چشم است و این باز کردن چشم سنخیت و مناسبت خاصی با دیدن دارد که معلول آن است که این سنخیت و رابطه بین یک علت و معلول دیگر نیست چرا که میان هر علت با معلول خودش سنخیت و مناسبت خاصی حکمفرماست و این همان سنخیت علت و معلول است.

همان طور که بیان شد این قاعده از قواعد قریب به بداهت است و درواقع این قاعده لازمه قبول اصل علیت است و برای فهمیدن معنای اصل علیت باید معنای اصل سنخیت علت و معلول به درستی درک شود.

نکته دیگر این است که طبق قاعده سنخیت بین علت و معلول باید علت، آنچه را به معلول می دهد به صورت کامل تری داشته باشد بنابراین اگر فرض کنیم که علتی دارای یک سنخ از کمالات وجودی باشد، طبعا معلولی که از او صادر می شود باید مرتبطه نازلتری از همان کمال را دارا باشد نه کمال دیگری را.

دلیل این که علت باید سنخ کمال معلول را دارا باشد، این است که اگر نداشته باشد نمی تواند به معلول افاضه کند و دلیل این که باید مرتبه عالی تری از آن را داشته باشد این است که افاضه معلول از کمالات آن نمی کاهد.

لازمه اصل سنخیت این است که اگر علتی تنها یک سنخ از کمالات وجودی باشد فقط معلولی از آن صادر می شود که دارای همان سنخ از کمال در مرتبه نازل تری باشد.

در این جا اگر بخواهیم با مثالی این مطلب را توضیح دهیم باید بگوییم که اگر علتی مثلاً خورشید نور را به ماه می دهد باید خود آن نور را به نحو کامل تری داشته باشد چرا که نمی شود علتی چیزی را افاضه کند در حالی که خود فاقد آن است که این در اصطلاح فلسفی بدین تعبیر است که معطی الشیء لم یکن فاقدا له.

قاعده الواحد یکی از قواعد فلسفی است که برهان اقامه شده بر اثبات آن مبتنی بر اصل سنخیت علت و معلول است که در مبحث بعدی شرح کاملی از آن را مطرح می نماییم.


مرکز یادگیری سایت تبیان - نویسنده: رضا هاشمی

تنظیم: مریم فروزان کیا