نوشتن کتاب تاریخی صرفاً سیاه کردن صفحه نیست
همراه با خشایار بهاری مترجم آثار تاریخ باستان.
«امپراتوری فراموش شده» اثر جان کرتیس و نایجل تالیس،«امپراتوری ساسانی» تألیف تورج دریایی دو عنوان از کتابهایی است که با ترجمه خشایار بهاری اواخر سال گذشته توسط نشر فرزان روز منتشر شد.
خشایار بهاری متولد 1340 تهران، فارغ التحصیل رشته فیزیک از دانشگاه صنعتی شریف است و تاکنون بیش از 30 عنوان کتاب ترجمه کرده که برخی از آنها منتشر شده و برخی دیگر در دست انتشار هستند. کتاب «تاریخ حفاظت معماری» او در سال 88 جایزه کتاب سال را گرفت. ترجمه«لشکرکشی خشایارشا به یونان» ،«تاریخ سیاسی هخامنشیان»، «ایران کهن» و «مذهب در بینالنهرین باستان» از جمله مهمترین آثار منتشر شده بهاری است. وی هم اکنون «جهان هخامنشیان»،«تاریخ ماد کمبریج» و«حماسه و تاریخ در ایران باستان»، « ایران در اسناد میانرودانی هزاره سوم پ.م » ، «هند و اروپاییان» و« ترجمه نوین گاتها» را توسط نشر فرزان روز در دست چاپ دارد.
گفتوگویی با خشایار بهاری مترجم آثار تاریخ باستان انجام شده که بخش هایی از گفته های او را در ادامه می آوریم:
همیشه به دنبال حقیقت بودم
من فیزیک نظری خواندم. مکانیک کوانتومی، سیاه چالهها، نسبیت عمومی وکیهان شناسی را مطالعه میکردم، چرا؟ چون همیشه به دنبال حقیقت بودم. خالق هستی که بود؟ چه بود؟ آن «اتفاق بزرگ» کی رخ داد ؟ و پرسش های دیگر .کار در این حوزه بسیار گسترده است.اما در علوم انسانی به مرور به این نتیجه رسیدم که یک نکته مهم توجه به اندیشه پاک ایرانی است. بحث از اندیشه زرتشتی یا پرداختن صرف به تاریخ هخامنشیان نیست،اماخیلی ساده - یک متن باستانی را که مطالعه میکنید آن را متضمن اندیشههای پاک و سالم مییابید که در این بوم و بر جاری بوده است. سفارش به راستی است، سفارش به پاکی است، میبینیم عمل به این رهنمودها در آن دوران نتیجه هم داده است، مثلاً در دوره هخامنشی یک ملت به چنان پویایی رسیده بود که میتوانست یک امپراتوری به آن عظمت و شکوه را مدیریت کند و دویست و سیسال هم دوام بیاورد. هرودت به صراحت میگوید: ایرانیان فرزندان خود را به سه چیز سفارش میکردند که نخستین آنها راستگویی بوده است، یعنی بر صداقت خیلی تأکید داشتند.
گذشته چراغ راه آینده است
وقتی چیزی تبدیل به یک امر دستوری بشود، جامعه عکسالعمل نشان میدهد. هر موضوعی وقتی دستوری و اجباری باشد واکنش منفی ایجاد میکند. جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی در سال1350 را به یاد دارم. آن زمان هم آنقدر از ملیت در تقابل با مذهب گفتند و گفتند اما مردم گرایششان به دین و مذهب هیچ وقت کم نشد. چنانچه تاریخ هخامنشیان یا تاریخ ایران باستان را از کتابهای درسی حذف کنیم مردم تحریک میشوند که بروند، ببینند چه بوده است؟ یا اصلاً هر ملتی قاعدتاً دنبال رگ و ریشه خود می گردد. این شناخت از راه منابع مختلف به دست میآید، چه معتبر چه نامعتبر.روند کتابخوانی الزاماً از کتب تخصصی شروع نمی شود و اتفاقاً برای شروع کار کتب عوام پسند چندان هم بد نیست- مشروط بر اینکه حد اعتبار آنها را بدانیم.
اسلوب علمی مهم است، نه پر کردن صفحه
نوشتن یک کتاب تاریخی صرفاً سیاه کردن صفحه نیست. باید روح پژوهشگری و تحقیق در یک فرد باشد تا بتواند یک کتاب در حوزه تاریخ بنویسد. همین الان در روزنامهها و مجلات چند مقاله تحقیقی با رویکرد علمی در سال میتوانید پیدا کنید؟ حقیقت این است که در زمینه پژوهش و تحقیق کم میآوریم. ما مقاله مینویسیم، اماهمان مقاله را وقتی یک محقق غربی مینویسد، دهها مورد به فلان مقاله، فلان کتاب و منبع ارجاع میدهد تا مقالهاش همهجانبه و علمی باشد. همین کتاب «منابع دوره ساسانی» ، نویسندگانش- داگن و لیو- چقدر تلاش کردند تا تمام متون کلاسیک لاتین از دوران روم باستان درباره ساسانیان را استخراج کنند تا اثری جامع بنویسند. اما در ایران هنوز کسی شهامت نکرده، برود کتیبه شاپور را در نقش رستم، در مورد پیروزی شاپور بر سه امپراتور روم بخواند.اگر هم بوده کار اول را غربی ها کردهاند. وقتی کسی این کار را نکرده، غربیها هم حداقل به خاطر علاقه خودشان به رومیان- که ببینند، رومیان با ساسانیان چه ارتباطی داشتند؟- میروند، کتیبههای ساسانی را میخوانند و هر چه اطلاعات در این زمینه وجود دارد، گردآوری میکنند و نتیجه پژوهش هم طبیعتاً جامع، علمی و عمیق خواهد شد. اسلوب علمی مهم است، نه پر کردن صفحه. آنها هم اسلوب علمی تحقیق و پژوهش را خیلی خوب بلدند.
ما امروز ضعف تحلیل داریم. ما صرفاً نوشتههای کهن را میگیریم، اما توان تحلیلی نداریم که برای مثال اقتصاد ساسانی چگونه بود که یک جنگ باعث شد پادشاه بیست، سیسال مالیات اضافه ببندد. روابط اقتصادی در جاده ابریشم، ارتباط با چین در شرق و امپراتوری روم در غرب، که ساسانیان نقش واسط را در این میان داشتند. براستی سرشت اقتصادشان چه بوده است ؟ نظام شهریشان چگونه بود؟ یکی از ضعفهای بزرگ در نوشتههای داخلی ما همین است، کلاً نظام شهری ما در دوران باستان بدون تحقیق و پژوهش مانده، هیچ کس طرفش نرفته است. کسی به ما نمیگوید یک شهر هخامنشی چه مختصاتی داشت و چگونه بود. بافت شهری آن چه بود. بازار داشت یا نداشت؟ شیوه تجارت چگونه بود؟ معاملات چگونه بود؟
منبع: روزنامه ایران/ سایر محمدی