میپرسی تنهایم؟
اشعاری از شاعران جهان.
ژوزه ساراماگو:« اگر دیگر صدایی نمی داشتم ...»/ترجمه: ابوذر کردی
اگر دیگر صدایی نمی داشتم تا مرا آشکار نماید
میان طنین صداهای دیگران ، سکوت می کردم ،
حرف زدن ، به حرف رانده شدن تا آنجا که
واژه بین آنچه می اندیشم هلاک می گردد .
گفتن آن همانا و فرو شکستن در تباهی همانا
چون پیکانی زهرگین که به همه جا گسیل شود ،
یا چون دریایی مهیب که کشتی ها را از حرکت باز دارد
جایی که دست های غرق شدگان برای ما تکان می خورند .
چه زوری می زند ریشه های درخت در اعماق
وقتی سنگ ریزه ها جاده ها را فرو بسته اند
و این آغاز ویرانی است وقتی می گویی
اغلب درختان ، تنها تنه هایی بیش نیستند .
اما بانوی من ، واژه های شفاف را باز خواهد گفت
از لای جمله های مرسوم روزگار :
این لحظه ها که گاه بسته و گاه باز می شوند ،
نه به درد دیدن می خورند
نه به درد داشتن
شاید به درد هستن .
تی . اس . الیوت: صبح در پنجره/ ترجمه: حسین خلیلی
در آشپز خانه های زیر زمینی
آنها بشدّت مشغول بشقابهای صبحانه اند
همراه با حاشیه های پایمال شده ی خیابان
من آگاهم از رطوبت روح خدمتکار ها
به شكل محزونی می شکفند در آستان دروازه ها
امواج قهوه گون مه، شیر یا خط می کنند برایم
چهره های مچاله شده از انتهای خیابان
واز پارگی دامن گل آلود رهگذری
لبخندی بی اراده معلق است در هوا
که محو میشود بر امتداد سطح طاقها .
آدرین ریچ: آواز/ ترجمه : آزاده کامیار
میپرسی تنهایم؟
بسیار خب، بله تنها هستم
مثل هواپیمایی که تنها به خط مستقیم
براساس علائم رادیویی
در میان کوههای راکی پیش میرود
به دنبال مسیر فرود آبی
بر فرودگاهی در دل اقیانوس.
میخواهی بپرسی تنها هستم؟
خب، بله هستم، تنها
مثل زنی که سراسر کشور را پشت فرمان طی میکند هر روز
و پشت سر میگذارد
کیلومترها پس از کیلومترها
شهرهای کوچکی را که میتوانست در آنها بماند
در آنها زندگی کند، در آنها بمیرد، تنها
اگر تنها هستم
تنهایی من باید تنهایی کسی باشد
که پیش از همه از خواب برمیخیزد
پیش از همه هوای سرد صبح این شهر را نفس میکشد
تنها کسی که بیدار است در خانهای غرق خواب
اگر تنها هستم
تنهاییام را قایق مانده در ساحل دریاچهی یخ بسته
در آخرین نور سرخ سال
میفهمد، که میداند
نه یخ نه گِل، نه نور زمستانی
فقط چوب است که در خود دارد موهبت سوختن را.
هاینریش هاینه: نامه ای که نوشته ای/ ترجمه: بهنود فرازمند
نامه ای که نوشته ای
هرگز نگرانم نمی کند
گفته ای بعد از این دوستم نخواهی داشت
اما، نامه ات چرا اینقدر طولانی است؟
تمیز نوشته ای، پشت و رو و دوازده برگ!
این خودش یک کتاب کوچک است
هیچ کس برای خداحافظی
نامه ای چنین مفصل نمی نویسد.
منابع: وبلاگهای ادبی