ایجاد انگیزه و آینده نگری امروز، موفقیت و شادمانی فردا
با فرزندتان درباره آینده صحبت کنید؛ ببینید کودکتان برای بزرگ سالیاش چه خوابی دیده است؟ چه میخواهد و در آینده فکر چه شغلی را در سرمی پروراند؟ درباره علایق و تمایلاتش بپرسید تا از میان صحبتهایش به آنچه کودک را هیجان زده میکند پی ببرید؛ سپس از او بپرسید چرا این شغل یا کارها را دوست دارد؟
پدر با ناراحتی وارد منزل میشود؛ کیفش را به زمین میکوبد و با ناله از زندگی سخت گله میکند، در حالی که به پسر کوچکش چشم میدوزد که مشغول درس خواندن است میگوید: «تا می تونی درس بخون بابا جون تا مثل من نشی، مثل پسر عموت بشی که درس خوند والان همه چی داره...» کودک به فکر فرو میرود، فکری عمیق که چطور میتواند آیندهای روشن داشته باشد...
حتماً شما هم که کودکی در خانه دارید بسیار به آیندهاش فکر میکنید و هزاران نقشه در ذهن خود برای او و فرداهایش طراحی میکنید. شاید در کنار شما هم افراد زیادی هستند که با وجود درس خواندن و مدارک بالا، شغل مناسبی ندارند و نسبت به آینده خود بسیار نا امیدند و منتظر معجزه! و این موضوع نگرانی شما را دو چندان میکند.
بگذارید خیالتان را راحت کنم با نقشه کشیدن و خیال پردازی کودک شما انسان سرشناس و موفقی نمیشود؛ اگر فرزند موفق و پویا میخواهید باید دست به کار شوید و به قول معروف مرد عمل باشید. منتظر آینده نمانید آینده دلبند شما همین لحظاتی است که به سادگی و آهستگی از کنارتان عبور می کند و متوجه نمی شوید. چه میدانید! شاید هم زمانی را از دست داده باشید.
از کجا شروع کنیم؟
به نظرتان برای اولین قدم از کجا شروع کنیم؟ به نظر ما اولین و بهترین مکان منزل شماست آن هم زمانی که با فرزندتان بازی میکنید. مهم نیست کودک شما چند سال دارد، مهم این است که هنگام بازی همیشه او برنده نباشد؛ یعنی اگر دفعه قبل او پیروز بازی بوده این بار نوبت شماست. بگذارید طعم شکست را بچشد و بداند که همیشه نمیشود برنده بود.
هر قدر دلبندتان ناله و گریه کرد باز هم زیر بار نروید. زمانی که به سنین بالاتر رسید با او رقابت تنگاتنگی داشته باشید تا از پیروز شدن لذت بیشتری ببرد. به فرزندتان انگیزه بدهید؛ برای درس، کار، آینده و نگذارید دیگران او را نا امید کنند. یک شبه نمیشود ره صد ساله رفت، برنامه ریزی دقیق میخواهد. بهتر است بدانید انسانها از بدو تولد به طور طبیعی، دارای انگیزه یادگیری هستند. تلاش كودك برای دسترسی به یك اسباب بازی، تلاش وی برای راه رفتن، كوشش برای خوردن بدون كمك دیگران و... مثالهایی از انگیزههای طبیعی آنها برای یادگیری است؛ پس کار زیاد سختی ندارید، فقط اینکه باید انگیزه را در او حفظ و تقویت کنید.
نمیدانم داستان زندگی ادیسون را شنیدهاید یا نه؛ اما گفته میشود او پدری عصبانی و تند خو داشت؛ زمانی که کوچک بود پدرش به خاطر ضربه سختی که به گوش ادیسون وارد آورده بود او را برای همیشه از نعمت داشتن شنوایی دو گوش محروم کرد واو فقط یک گوش برای شنیدن داشت!؟ زمانی که از توماس پرسیده شد با وجود این پدر عصبانی و نقص عضو او چطور انسان موفقی شده است؟ ادیسون در پاسخ گفت: «به خاطر مادرم، چون او همیشه در گوشم زمزمه میکرد (من مطمئنم تو انسان بزرگ و موفقی خواهی شد)» میبینید، مادر ادیسون تنها با یک جمله به کودکش انگیزه میداد.
راههای دیگر
برای قدم بعد سرزنش و مقایسه بچهها را فراموش كنید. آینده کودکتان را با گفتن جملاتی مثل «اینقدر خنگ نباش»، «تو هیچی نمیشی» نکشید. اگر بخواهید با میزان هوشمندی بچهها فخرفروشی كنید آنها را در فشار روانی قرار میدهید و از همه مهمتر این كه دوران كودكی را از آنان میگیرید. خلاقیت را در كودك رشد دهید. یكی از راههای رشد خلاقیت اینست كه به جای این كه همه چیز را حاضر و آماده در اختیارش بگذارید، به وی كمك كنید تا از وسایل و ابزارهای دم دستی و غیرقابل استفاده، وسایل مورد نیاز خودش را بسازد. به او فرصت دهید فكر كند كه چگونه میتواند به كمك یك لوله مقوایی كه از انتهای یك دستمال كاغذی رولی باقی مانده است و چند تكه پارچه، چسب و... یك جامدادی رومیزی بسازد.
با فرزندتان درباره آینده صحبت کنید؛ ببینید کودکتان برای بزرگ سالیاش چه خوابی دیده است؟ چه میخواهد و در آینده فکر چه شغلی را در سر میپروراند؟ درباره علایق و تمایلاتش بپرسید تا از میان صحبتهایش به آنچه کودک را هیجان زده میکند پی ببرید؛ سپس از او بپرسید چرا این شغل یا کارها را دوست دارد؟
آینده را دنبال کنید
بعد از این که به سنین بالاتر رسید کار آینده نگری و انگیزه سازی برای فرزندتان را جدیتر دنبال کنید. شما بعد از گذشت چند سال حالا میدانید تصمیم او برای شغل آیندهاش چیست؟ قطعاً در شانزده سالگی او رشته تحصیلی خود را انتخاب میکند و در همان زمان شغل خود را هم بر میگزیند. بنابراین وقت آن رسیده که از دلبندتان بخواهید تصمیم حتمی خود را بگیرد.
راه را برای رسیدن به کشاورزی، مکانیکی، پزشکی، روان شناسی و هر کدام را که مایل است هموار کنید. بزرگترین کمک شما در این سن به او آن است که هر چه بیشتر وی را با شغل آیندهاش آشنا سازید. بگذارید در کنار تحصیل، در یک مزرعه مشغول به کار شود، در مکانیکی آموزش ببیند، کتابهای روان شناسی و ... را در اختیارش قرار دهید. حتی با یک کارشناس تحصیلی در این باره صحبت کنید، من مطمئنم آنها از این اتفاق خوشحال میشوند.
لذت بخش نیست زمانی که فرزندتان وارد دانشگاه میشود از همکلاسی هایش چندین قدم جلوتر است و در واقع تجربه دارد؟ جالب نیست آنچه در کتاب مثال میآید او به چشم خود دیده است؟
هرگز نگویید زود است و هنوز وقت هست؛ این بزرگترین اشتباه ممکن از طرف شماست.
بنابراین
انگیزه واقعی و بلند مدت برخواسته از درون انسانها میباشد. اگر كودكان انگیزهای برای یادگیری ندارند، بدین دلیل است كه موانعی بر سر راه انگیزههای طبیعی آنها به وجود آمده است. پس راه را برای اندیشه و انگیزههای آنان باز کنید؛ آینده فرداست اما از همین امروز باید آن را ساخت.