عامل اضطراب فكرى جوامع
در كلمات امیرالمومنین ادیان، به خصوص دین مبین اسلام، به عنوان عامل كلى تغییر در جوامع معرفى شده است. در برخى عبارات بهطور كلى، درباره دین بحثشده و از تحركآفرینى و تحولزایى آن یاد شده است. طبق بیانات حضرت، وقتى در یك جامعه عقاید و ارزشهاى دینى میان مردم جریان نداشته باشد، پراكندگى و تفرق اجتماعى پدید مىآید و قوه محركهاى كه بتواند انرژى موجود در جامعه را به فعلیت در آورد و آثار و نتایج عینى از آن تحصیل نماید، مفقود خواهد بود.
«فانظروا الى مواقع نعم الله علیهم حین بعث الیهم رسولا فعقد بملته طاعتهم و جمع على دعوته الفتهم، كیف نشرت النعمة علیهم جناح كرامتها و اسالت لهم جداول نعیمها»
پس بنگرید كه نعمتهاى خداوند چگونه بر آنان (امتهاى پیشین) فرو ریخت، هنگامى كه پیامبرى بر ایشان برانگیخت، پس آنانرا به اطاعتخداوند درآورد و با خواندن به سوى خدا آنانرا موتلف ساخت، چه سان بال هاى نعمت و كرامتش را بر سر آنان گسترانید و جویبارهاى .
آسایش و فراوانى برایشان جارى شد!
در فقره پیشین همین خطبه، اوضاع جوامع مزبور پیش از بعثت پیامبران الهى توصیف شده و تفرق و ضعف و زبونى آن جوامع توضیح داده شده است:
«فالاحوال مضطربة و الایدی مختلفة والكثرة متفرقة فیبلاء ازل و اطباق جهل من بنات موودة و اصنام معبودة و ارحام مقطوعة و غارات مشنونة»
حالتهایشان مضطرب و دستهایشان به خلاف هم در كار و جمعیتهایشان در بلایى سخت و جهالتى استوار پراكنده بود. در زنده به گور كردن دختران و پرستیدن بتان و قطع پیوند ارحام و غارت یكدیگر دست و پا مىزدند.
كاركردى كه در این عبارت به دین نسبت داده شده، جالب توجه است.
دین شامل مجموعه دستورات، احكام و عقایدى است كه رویكرد اهالى یك جامعه را نسبتبه جهان و جامعه ترسیم مىنماید و مواضع انسانها را در روابط متقابل تنظیم مىكند. بنابراین، اعضاى جامعهاى كه خلا دینى دارد (مانند جوامعى كه در نهجالبلاغه توصیف شده است) دچار اضطراب فكرى، تشویش روحى و تشتت عملى مىشوند.
در كلمات امیرالمومنین ادیان، به خصوص دین مبین اسلام، به عنوان عامل كلى تغییر در جوامع معرفى شده است. در برخى عبارات بهطور كلى، درباره دین بحثشده و از تحركآفرینى و تحولزایى آن یاد شده است. طبق بیانات حضرت، وقتى در یك جامعه عقاید و ارزشهاى دینى میان مردم جریان نداشته باشد، پراكندگى و تفرق اجتماعى پدید مىآید و قوه محركهاى كه بتواند انرژى موجود در جامعه را به فعلیت درآورد و آثار و نتایج عینى از آن تحصیل نماید، مفقود خواهد بود
وقتى آن حضرت در جامعه خود، كه مركب از جمعیت مسلمان است با ضعف و سستى در عمل مواجه مىشود، بر مىآشوبد و دیانت آنها را به خاطرشان مىآورد و از اینكه علىرغم دیندارى، متفرق و متزلزلاند، اظهار شگفتى مىنماید; زیرا توقع آن است كه اگر اعضاى جامعهاى حقیقتا دیندار و مومناند، متحد و مستحكم باشند و در حركت اصلاحى و اجتماعى تردید به خود راه ندهند. آن حضرت در دو موضع از نهجالبلاغه با یك عبارت مىفرمایند: «لله انتم اما دین یجمعكم» راستىشما چه مردمى هستید؟ آیا دینى نیست كه متحدتان سازد؟
توقع امام علیهالسلام از یك جامعه دینى آن است كه از نظر اجتماعى داراى پیوندهاى مستحكم باشد و با هدفمندى و راهشناسى، در موضعگیرىهاى اجتماعى از تردید، ضعف و دو دلى مبرا باشد. و این نتیجه چیزى جز ترویج و تشریع دین و پیاده شدن احكام و قوانین دینى نیست. به همین دلیل، با بعثت و ظهور پیامبران علیهمالسلام، مردم از پراكندگى و اضطراب به سوى همدلى و یگانگى و سیادت اجتماعى هدایت مىشوند و گروههاى ضعیف و فرودستبه ارجمندى و سالارى مىرسند. نهجالبلاغه این موضوع را چنین توصیف مىكند:
«قد تربعت الامور بهم فیظل سلطان قاهر و آوتهم الحال الى كنف عز غالب و تعطعفت الامور علیهم فی ذوی ملك ثابت، فهم حكام على العالمین و ملوك فی اطراف الارضین یملكون الامور على من كان یملكها علیهم و یمضون الاحكام فی من كان یمضیها فیهم».
به بركت دین، زندگیشان سامان یافت، در سایه دولتى قوى به عزت رسیدند و كارهاشان استوار گردید و دولتشان نیرومند شد، چنان كه بر جهانیان و پادشاهان زمین در این كرانه و آن كران حاكم شدند، كار كسانى را به دست گرفتند كه بر آنان حكومت مىكردند و بر كسانى فرمان راندند كه فرمانبردار آنان بودند.
علاوه بر بحث در مورد آثار كلى ادیان، در برخى عبارات، به خصوص درباره نتایج و ثمرات دین اسلام سخن گفته شده و همان آثار اجتماعى - یعنى تحولآفرینى و عزت بخشى - به اسلام نسبت داده شده است. در خطبه 198 مىفرمایند:
«اذل الادیان بعزته و وضع الملل برفعه و اهان اعداءه بكرامته و خذل محادیه بنصره و هدم اركان الضلالة بركنه»
اسلام با عزتش، دیگر دینها را خوار و با سربلندیش، دیگر ملتها را پست و بىمقدار و با ارجمندىاش، دشمنان را بىاعتبار و با یارى كردنش، مخالفان خود را واگذارد و با استوارى پایهاش اساس گمراهى را ویران كرد.
با ظهور دین اسلام و گرایش مردم به آن، سایر ادیان جعلى و بىریشه بودند و یا آنها كه با وارد شدن خرافات و اضافات از هویت اصلى خود دور شده، كاركرد خود را از دست داده و مسیر ضعف و انحطاط پیموده بودند بهتدریج، از گردونه خارج شدند و هرچه بر شوكت و استوارى جامعه اسلامى افزوده و شناخت مردم از اسلام بیشتر مىگردید تمایل و باور به دیگر ادیان سستتر مىشد. در نتیجه، جوامع غیر اسلامى در مقابل حركت تمدن نوپاى اسلامى، خود را در معرض نابودى و هلاكت قرار مىدادند. البته این تا زمانى بود كه باورهاى دینى مسلمانان و وحدت فكرى آنان محفوظ مانده بود، زیرا اساسا وقتى محور عقیدتى، كه وحدتبخش و انسجامآور است، ضعیف گردد، نمىتوان توقع داشت كه قوت و شوكت جامعه تداوم یابد. از اینرو، آن حضرت عزت و ارجمندى مسلمانان را به قرآن، كه محور فكرى - عقیدتى آنهاست، نسبت مىدهد:
دین شامل مجموعه دستورات، احكام و عقایدى است كه رویكرد اهالى یك جامعه را نسبتبه جهان و جامعه ترسیم مىنماید و مواضع انسانها را در روابط متقابل تنظیم مىكند. بنابراین، اعضاى جامعهاى كه خلا دینى دارد (مانند جوامعى كه در نهجالبلاغه توصیف شده است) دچار اضطراب فكرى، تشویش روحى و تشتت عملى مىشوند
«و عزا لاتهزم انصاره و حقا لاتخذل اعوانه»
[قرآن] ارجمندى است كه یارانش را شكست و ناپایدارى نباشد و حقى است كه یاورانش را زیان و خوارى نباشد. در جاى دیگر به نقل از پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله اهمیت این كتاب و لزوم پاىبندى به آن را یادآورى مىكند:
«بر شما باد به كتاب خدا، كه ریسمانى استوار و نورى آشكار و درمانى سوددهنده و تشنگى را فرونشاننده، چنگ زننده را نگاهدار و در آویزنده را نجاتبخش است.»
البته هر عاملى در صورتى مىتواند بر جامعه تاثیر بگذارد كه شرایط مناسب فراهم باشد. دین به عنوان «عامل تغییر» حركت مىآفریند، مشروط بر آنكه ایمان و عمل دینى در جامعه جریان داشته باشد; وگرنه دینى كه در كتاب باشد و مورد توجه قرار نگیرد، قطعا تاثیر اجتماعى محسوسى نخواهد داشت. دین اسلام نیز وقتى محور فكرى مردم قرار گرفت، جامعه را دگرگون ساخت و ذلت و زبونى عرب جاهلى را به عزت و ارجمندى تبدیل كرد:
«و قد بلغتم من كرامة الله لكم منزلة تكرم بهااماوكم و توصل بها جیرانكم»
از كرامت پروردگار به جایى رسیدید كه كنیزان شما را حرمت مىگذارند و همسایگان شما را ارجمند مىشمارند. این تحول در موقعیتى است كه پس از سالها تلاش پیامبر صلى الله علیه و آله، مردم به اسلام گرویدهاند و تحت لواى یك آیین و یك رهبر گرد آمدهاند.
فرآوری: زینب مجلسی راد
بخش نهج البلاغه تبیان
منابع:
نهج البلاغه
عوامل تغییرات اجتماعى در نهجالبلاغه، سید ضیاء هاشمى.
سایت راسخون
فصلنامه معرفت شماره 21
مطالب مرتبط:
دستور قرآن برای مقابله با شایعهپراکنی