تبیان، دستیار زندگی
اگر معیارهای اخلاقی وجود نداشته باشند،حالت پدید آمده در این سازمان آن گونه خواهد بود که هابز آن را در مورد کل جامعه ترسیم کرده است؛به این معنا که با نبود معیارهای اخلاقی،زندگی کردن تنفرآور و کوتاه خواهد بود؛زیرا همه در بی قیدی مطلق و لجام گسیخته به دنبال
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آیا زندگی کردن تنفرآور شده؟!

نزاع-دعوا-

معیارهای اخلاقی، مجموعهء معیارهایی در مورد رفتارهای مورد پذیرش جوامع انسانی اند. این معیارها می توانند در جامعه اسلامی و غیراسلامی مطرح و قابل قبول باشند، مانند ادب و احترام به قوانین و مقررات و....اگر سازمان را نمود کوچکی از جامعه بدانیم، ضرورت لحاظ معیارهای اخلاقی و چگونگی آن به صورت بهتر روشن می شود؛ زیرا در سازمان، انسان های با قصد و اراده، خود جهت رسیدن به هدف یا هدف های از پیش تعیین شده به فعالیت می پردازند.

حال اگر معیارهای اخلاقی وجود نداشته باشند، حالت پدید آمده در این سازمان آن گونه خواهد بود که هابز آن را در مورد کل جامعه ترسیم کرده است؛ به این معنا که با نبود معیارهای اخلاقی، زندگی کردن تنفرآور و کوتاه خواهد بود؛ زیرا همه در بی قیدی مطلق و لجام گسیخته به دنبال همان طبیعت اولیهء حیوانی خود که استخدام گری است (جوادی آملی،1383:53)، در پی مصادره کردن همه ی داشته های دیگران به نفع خود خواهند بود.

ترسیم چنین حالتی یادآوری صحنه ای است که هابز آن را بیان کرده و انسان را به گرگ تشبیه نموده است. در این تصویر همه ی انسان ها در غیبت معیارهای اخلاقی چنان به جان هم می افتند که حتی گرگان شاید متنفر از تماشا و دوستدار عبرت از این صحنه جالب اما دردناک باشند(هابز، لویاتان 1381:192). چنین است که امام علیه السّلام نابودی ملت ها را در عدم رعایت موازین اخلاقی دانست و فرموده است:

همانا ملت های پیش از شما به هلاکت رسیدند، بدان جهت که حق مردم را نپرداختند، پس دنیا را با رشوه دادن به دست آوردند و مردم را به راه باطل بردند و آنان اطاعت کردند(نهج البلاغه:نامهء 73).

به عبارت دیگر، اگر نبود معیارهای اخلاقی سبب هلاکت جامعه و سازمان می گردد، وجود آنها نیز سبب و زمینهء واقعی برای سعادت و موفقیت یک جامعه و سازمان خواهد بود و همهء امور در جامعه و سازمان آن گونه مورد توجه قرار گرفته و به آن عمل می شود که پاسخگویی و حساب پس دادن به آنها بدون هیچ ترس و لرزی در برابر خدا و خلق خدا به راحتی ممکن می گردد.

اگر معیارهای اخلاقی وجود نداشته باشند،حالت پدید آمده در این سازمان آن گونه خواهد بود که هابز آن را در مورد کل جامعه ترسیم کرده است؛ به این معنا که با نبود معیارهای اخلاقی، زندگی کردن تنفرآور و کوتاه خواهد بود؛ زیرا همه در بی قیدی مطلق و لجام گسیخته به دنبال همان طبیعت اولیه ی حیوانی خود که استخدام گری است، در پی مصادره کردن همهء داشته های دیگران به نفع خود خواهند بود

تعهد و پایبندی به اهداف سازمان

تعهد و پایبندی به اهداف سازمان در جای جای نهج البلاغه مورد تأکید قرار گرفته است. چنان که در نامه 38 در توصیف مالک اشتر چنین آمده است:

من بنده ای از بندگان خدا را به سوی شما فرستادم که در روزهای وحشت نمی خوابد و در لحظه های ترس از دشمن روی نمی گرداند، بر بدکاران از شعله های آتش تندتر است. او مالک پسر حارث نخعی است(نهج البلاغه:نامهء 38).

همین طور در نامه 40،ضمن نکوهش فرمانداری مبنی بر عدم رعایت اهداف سازمان و عمل نمودن برخلاف تعهد خود، پایبندی به اهداف سازمان را مورد تأکید قرار داده است:

به من خبر رسیده است که کشت زمین ها را برداشته، و آنچه را می توانستی گرفته و آنچه در اختیار داشتی به خیانت خورده ای پس هر چه زودتر حساب اموال را برای من بفرست و بدان که حساب رسی خداوند از حساب رسی مردم سخت تر است(نهج البلاغه: نامهء 40).

در نامه 41 نیز به صورت روشن تر تعهد به هدف و انجام درست فعالیت های سازمان مورد توجه قرار گرفته است:

پس از یاد خدا و درود! همانا من تو را در امانت خود شرکت دادم و هم راز خود گرفتم و هیچ یک از افراد خاندانم برای یاری و مددکاری و امانتداری چون تو مورد اعتمادم نبود، آن هنگام که دیدی روزگار بر پسر عمویت سخت گرفته و دشمن به او هجوم آورده و امانت مسلمانان تباه گردیده و امت اختیار از دست داده و پراکنده شدند، پیمانت را با پسر عمومیت دگرگون ساختی و همراه با دیگرانی که از او جدا شده اند فاصله گرفتی، تو هماهنگ با دیگران دست از یاری اش کشیدی و با دیگر خیانت کنندگان خیانت کردی، نه پسر عمومیت را یاری کردی و نه امانت ها را رساندی(نهج البلاغه:نامهء 41).

توجه به نمونه های بالا از کلام امیر مومنان علیه السّلام، ماهیت، محدوده و اهمیت تعهد به هدف را روشن می سازد. با در نظر داشتن این گزاره های مقدس می توان ویژگی های زیر را از مولفه های اساسی تعهد به هدف سازمان برشمرد:

1.در همه حال با سازمان بودن و اهداف آن را در نظر داشتن، چه در روزهای خوشی و موفقیت و چه در روزهای سخت و بحرانی.

عدالت

2.هدف سازمان را مثل هدف خود دانستن؛ یعنی همان گونه که فرد در مورد بر آورده نشدن هدف خود و یا مورد تهدید و تجاوز قرار گرفتن آن به سان شعله آتش تند می شود، در مورد هدف سازمان نیز این گونه باشد، گویی این امر نیز هدف و مقصد اوست و هیچ گاه از آن غفلت نمی کند.

3.به هدف سازمان به سان امانت نگریستن؛ یعنی همان گونه که انسان در قبال امانت مسئول است و مورد بازخواست قرار می گیرد، در مورد هدف سازمان نیز این دید و نگرش را داشته باشد که هدف سازمان و همه منابع و امکانات آن به عنوان امانت در اختیار او قرار گرفته اند و بنابراین، لازم است که از هر جهت مراقب حفظ و استفاده درست از آن باشد؛ چرا که در غیر این صورت هم مورد نکوهش حساب رس درونی و وجدان خویش واقع می شود و هم از سوی حساب رسان بیرونی که مدیر و مردم و در سطح بالاتر خداوند است، مورد بازخواست قرار می گیرد.

تقدم ضابطه بر رابطه

این معیار به رعایت قوانین و مقررات و برخورد عادلانه کارمند با مشتریان و مردم اشاره دارد. براساس این معیار، فردی می تواند شایسته گزینش باشد که در رعایت قوانین و مقررات از هیچ تلاشی فروگذار نکند و هیچ معیار دیگری را بر قوانین و مقررات سازمان مقدم ندارد؛ چنان که امیر المومنین علیه السّلام در نامه ای به یکی از فرماندهانش(مصقلة بن هشیره شیبانی) ضرورت آن را مورد توجه قرار داده و فرموده است:

گزارشی از تو به من داده اند که اگر چنین کرده باشی، خدای خود را به خشم آورده ای و امام خویش را نافرمانی کرده ای. خبر رسیده که تو غنیمت مسلمانان را که نیزه ها و اسب هایشان گرد آورده و با ریخته شدن خون هایشان به دست آمده به اعرابی که خویشاوندان تو اند و تو را بر گزیده اند، می بخشی. به خدایی که دانه را شکافت و پدیده ها را آفریده، اگر این گزارش درست باشد، در نزد من خوار شده ای و منزلت تو سبک گردیده است:(نهج البلاغه:نامهء 43).

فضیل بن جعد گوید: مهم ترین عاملی که موجب شد عرب از حمایت حضرت علی(علیه السلام) دست بکشد مسائل مالی بود؛ زیرا امام(علیه السلام) شریف را بر غیر شریف و عرب را بر عجم برتری نمی داد و با رۆسا و بزرگان قبایل آن طور که پادشاهان رفتار می کردند، رفتار نمی کرد و سعی نمی کرد کسی را[با اعطای صله و مال] به خود متمایل کند

در جای دیگر نیز امام علی علیه السّلام این امر را به صورت روشن تر در نظر گرفته، فرموده است:

همانا زمامداران را خواص و نزدیکانی است که خودخواه و چپاولگرند و در معاملات انصاف ندارند، ریشه ستمکاری شان را با بریدن اسباب آن بخشکان و به هیچ کدام از اطرافیان و خویشاوندانت زمین را واگذار مکن و به گونه ای با آنان رفتار کن که قراردادی به سودشان منعقد نگردد که به مردم زیان رساند، مانند آبیاری مزارع یا زراعت مشترک...حق را به صاحبش هرکس که باشد، نزدیک یا دور، بپرداز و در این کار شکیبا باش و این شکیبایی را به حساب خدا بگذار، گرچه اجرای حق مشکلاتی برای نزدیکانت فراهم آورد، تحمل سنگینی آن را به یاد قیامت بر خود هموار ساز»(نهج البلاغه،نامه 53:بند 127-129).

جملات ناب فوق، بیانگر نکات ذیل در مورد فرد شایسته گزینش است:

1- خود در جهت رعایت قوانین و مقررات سازمان تلاش نماید و برای عزیز کردن خود در نزد عده ای، قوانین را زیر پا نگذارند.

2- رفتارش به گونه ای نباشد که دیگران به ویژه خویشان و نزدیکانش در سوء استفاده از قوانین و مقررات سازمان وسوسه شوند و در خلوت و جلوت تحت نام این فرد به مصادره نمودن قوانین و مقررات سازمان به نفع خود اقدام نمایند.

فضیل بن جعد گوید: مهم ترین عاملی که موجب شد عرب از حمایت حضرت علی(علیه السلام) دست بکشد، مسائل مالی بود؛ زیرا امام(علیه السلام) شریف را بر غیر شریف و عرب را بر عجم برتری نمی داد و با رۆسا و بزرگان قبایل آن طور که پادشاهان رفتار می کردند، رفتار نمی کرد و سعی نمی کرد کسی را[با اعطای صله و مال] به خود متمایل کند، در حالی که معاویه عکس این عمل می کرد و به همین جهت مردم علی(علیه السلام) را ترک می کردند و به معاویه می گرویدند.

فرآوری: زین الدینی  

بخش نهج البلاغه تبیان


منابع:

نهج البلاغه

جوادی آملی،عبد اللّه،ولایت فقیه،ولایت فقاهت و عدالت

معیارهای گزینش نیروی انسانی از منظر امام علی (ع) نویسنده: رحیمی، محمد رضا

مجله کوثر معارف تابستان 1389 - شماره 14

مطالب مرتبط:

چرا قیمت های بازار هر روز متغیره؟!

نگو نمی توان علی وار زندگی كرد!

مسئولین از اوضاع بازار خبر دارند؟!

آفرین به رتبه ایران در فساد اداری!!

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.