تبیان، دستیار زندگی
من هر روز به این خاطر که باید بچه هام رو برسونم به مدرسه و اگه یه کمی دیر راه بیفتم، کلا تو ترافیک هلاک می شیم همه مون، ناچارم حدود ساعت شیش و ده دقیقه بزنم از خونه بیرون
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

لامپ و سلامتی روح و روان


من هر روز به این خاطر که باید بچه هام رو برسونم به مدرسه و اگه یه کمی دیر راه بیفتم، کلا تو ترافیک هلاک می شیم همه مون، ناچارم حدود ساعت شیش و ده دقیقه بزنم از خونه بیرون. تا یک ماه پیش تقریبا وقتی میومدیم بیرون، هوا کاملا روشن شده بود و آفتاب عالمتاب هزار رنگ به جان طبیعت ریخته بود...
نور

اما این روزا دیگه وقتی میایم بیرون تقریباً هنوز شب تموم نشده و تاریکی هنوز در فضای شهر خونه داره هرچند که همون موقع هم نمی دونم چندین هزارتا ماشین تو تهران در حال رفت و آمدند و ما تقریباً چهل دقیقه تو راهیم تا به مدرسه بچه ها برسیم!

شاید تو ذهن همه ما اینه که نورپردازی و رنگ آمیزی بسیار زیبا و خارق العاده طبیعت مختص وقتیه که نور خورشید همه جا باشه. باور ما اینه که رنگ این طبیعت هزار هزار رنگ وقتی خودشو نشون می ده که با نور آفتاب مخلوط می شه و طبیعتاً از انعکاس و بازتاب نور خورشید با این نورها و رنگ های بی نظیر، رنگ های متفاوت و جدیدی به وجود میان که دیدن عالم رو برای ما دلپذیر و دل انگیز می کنن. تقریباً همه ما دوست داریم لحظات طلوع خورشید رو ببینیم چون به نظرمون می رسه که یهویی عالم سیاه و سفید، رنگی میشه و دقیقا عین تلویزیون سیاه و سفید و تلویزیون رنگی که آدم حتماً دوس داره فوتبال رو تو تلویزیون رنگی ببینه، ما هم دوس داریم عالم رو رنگی ببینیم و ازش لذت ببریم.

این در حالیه که اگه ساعت حرکت من و بچه هام رو تو این یه ماه اخیر تجربه کنین اتفاقاً می تونین ببنین که نه فقط زیبایی و هزار رنگی شب از روز کمتر نیست بلکه اساساً در شب رنگ هایی وجود دارن که تو هیچ لحظه دیگه ای تو عالم نمی تونین حسشون کنین و از دیدنشون لذت ببرین؛ منتها دقیقا با این تفاوت که هر چی رنگهای روز به ماها انرژی می ده برای حرکت و تلاش، رنگ های شب به ما انرژی میده برای آرامش و نشاط![1]

انقدر این رنگهای شب و مخلوط شدنش با پدیده های طبیعت قشنگ و ویژه است که بعید می دونم کسی به این ها نگاه کنه و بتونه از دیدن رنگهای شب لذت نبره! از این رنگها قشنگتر، رنگ طبیعته وقتی داره از شب به سمت صبح می ره، دقیقاً از تاریکی و سیاهی آرامش بخشی که شب داره، کم کم میره به سمت سورمه ای، بعد کم کم آبی پررنگ میشه، کم کم یه سرخی فوق العاده خاص تو دل این سورمه ای- آبی شکل می گیره ، بعد یه نارنجی آسمون تقریبا آبی روشن رو تسخیر می کنه و نهایتاً زردی آفتابی که تازه به آسمون معنای جدیدی از رنگ هدیه می کنه. همه این رنگ های آسمون تو حرکتش از شب به صبح، با پدیده های زمینی تلفیق می شه و هر کدوم یه رنگ تازه ای درست می کنن. یعنی کوه با سیاهی شب، کوه با سورمه ای، کوه با آبی، کوه با سرخ، کوه با نارنجی، کوه با آبی روشن و ..

این همه رنگ حتی تو تاریکی شب برای اینه که بهمون بگن رنگ آمیزی و چشم نوازی برای زندگی آدم لازمه. حتی آدمایی که تاریکی رو کم نوری رو بیشتر دوس دارن می تونن خونه هاشون رو جوری رنگ آمیزی کنن و نور کم رو طوری طراحی کنن که از رنگ های متفاوت لذت ببرن

حالا چرا اصلاً راجع به این موضوع حرف زدم؟ این هزار رنگی طبیعت چه در روز و چه تو شب، می تونه و بلکه باید برای نورپردازی و رنگ آمیزی خونه ها و شهر ما، یه الگو باشه. در حالی که ما تو شهرمون اصن رنگ نداریم. ماشین ها یا سفیدند یا مشکی یا طوسی و اگه گهگاهی یه ماشین آبی و قرمز از کنارمون رد بشه همه یه جوری نگاش می کنیم؛ ساختمونا یا سفیدن یا طوسی و گاهی هم قهوه ای، هیچ کس حاضر نیست خونه اش رو رنگ به رنگ بسازه چون به نظمون جلف میاد. لباسامون یا سیاهه یا قهوه ای و اکثرمون عادت داریم رنگهای تیره بپوشیم، خیلی از ماها باورمون اینه که اگه یه خانومی روسریش رو با ساق دستش و کفشش ست کرد و رنگ روشن پوشید – حتی اگه چادری باشه که حجاب برتره- یه کمی مبتذله. ما اگه می خواستیم دنیا رو بسازیم با این فکرامون دنیا چه شکلی میشد؟

این همه رنگ حتی تو تاریکی شب برای اینه که بهمون بگن رنگ آمیزی و چشم نوازی برای زندگی آدم لازمه. حتی آدمایی که تاریکی رو کم نوری رو بیشتر دوس دارن می تونن خونه هاشون رو جوری رنگ آمیزی کنن و نور کم رو طوری طراحی کنن که از رنگ های متفاوت لذت ببرن. البته منظور من این نیست که فضای خونه آدم سادگی و شیکیش رو از دست بده بلکه دقیقا منظورم اینه که خوبه شبیه طبیعت که در عین سادگی رنگ و نورهای متفاوت تولید می کنه، آدم هم بتونه تو فضای زندگیش رنگ های متفاوت تولید کنه، رنگهایی برای شب و رنگهایی برای روز. حتی به نظرم اگه آدم می تونست به جای این که یهو از خواب بپره، با طبیعت همراه می شد و کم کم از تاریکی شب به روشنی روز می پیوست، این به فطرت و خلقتش نزدیکتر می بود. شاید بهتر باشه آدم لامپ هایی تو خونه اش استفاده کنه که کم کم نورشون بیشتر می شه نه این که در حالی که تا یک دقیقه پیش آدم تو تاریکی مطلقه، یهو یه لامپ دویست روشن کنه که نه چشمش عادت داره و نه روح و روانش از چنین نورانیتی لذت می بره.

من نمی دونم این جور نگاه به طراحی محیط زندگی، یه مکتب طراحی هست یا نه اما اینو می دونم که قواعد دنیا یکسانه؛ برای انسان و غیر انسان و فک می کنم شاید بشه با این جور طراحی ها، آرامش طبیعی رو به زندگی ها برگردوند.

فاطمه محمد زاده

بخش محیط زیست تبیان


(١)در محتوای این نوشته از آیات مرتبط با شب و روز در سوره های قصص، روم ، یاسین و اسراء استفاده شده است.