تبیان، دستیار زندگی
قصه یكی از میراث های کهن جامعه بشری است که در هر شرایط و روزگار، به نسل ها منتقل می شود. قصه، علیرغم پیدایش رسانه های دیداری، شنیداری و تصویری، نه تنها ارزش و جایگاه خود را حفظ نموده،
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

قصه چیست؟

قصه


قصه ها،در زمینه ی اصلاح رفتاری كودكان، كاملأ موثر هستند. طبعأ استفاده از پندها و صفات توصیه شده قرآنی به عنوان محور موضوعی قصه، اثر بخشی بیشتری خواهد داشت. نكته ی مهم در انتخاب قصه ها، قرارگرفتن محتوا و هدف پیام دینی متناسب با سن كودك می باشد.


قصه یكی از میراث های کهن جامعه بشری است که در هر شرایط و روزگار، به نسل ها منتقل می شود. قصه، علیرغم پیدایش رسانه های دیداری، شنیداری و تصویری، نه تنها ارزش و جایگاه خود را حفظ نموده، بلکه به کمک آن ها نیز آمده است. به طوری كه بسیاری از رسانه های فوق، بدون قصه، امکان ادامه حیات ندارند.

در همه جوامع، بخش مهمی از تعلیم و تربیت كودكان به عهده قصه است. هرچه استفاده از داستان های مناسب برای كودكان بیش تر باشد، تأثیر آن ها در فرآیند یادگیری و یاد دهی افزون تر خواهد بود و دستیابی به اهداف، بهتر و سهل تر می گردد.

برای آشنایی با معیارهای انتخاب قصه ی مناسب، باید اصول قصه و ساختار آن را شناخت. سپس با تجزیه و تحلیل هر قصه از نظر عناصر ساختاری، قصه را براساس موقعیت و شرایط محتوای آموزشی، مورد استفاده قرار داد.

بسیاری از كنش ها و واكنش های رفتاری كودكان، بخصوص در سنین پیش از دبستان، مسئله ای رایج و عمومی است كه با تغییرات اندكی، در همه ی جوامع بشری دیده می شوند. این رفتارها در واقع مبتنی بر «الگوی سنی » است؛ و در صورت هدایت و اصلاح به موقع، قابلیت هدایت و تغییر شكل یافتن بیشتر خواهد بود.

قصه ها،در زمینه ی اصلاح رفتاری كودكان، كاملأ موثر هستند. طبعأ استفاده از پندها و صفات توصیه شده قرآنی به عنوان محور موضوعی قصه، اثر بخشی بیشتری خواهد داشت. نكته ی مهم در انتخاب قصه ها، قرارگرفتن محتوا و هدف پیام دینی متناسب با سن كودك می باشد.

محورهای اصلی داستان های كودكان، باید براساس رفتارهای رایج و مسائل روزمره زندگی كودك باشد.

براساس ساختار الگوی شخصیتی كودكان 3 تا 5 می توان اساس قصه های آموزشی تربیتی را به صورت زیر جزئی کرد:

 سلام كردن- احترام به بزرگ ترها- کنترل خشم(پرخاشگری)- نظافت- مسواك زدن- پنهان كاری- تهمت زدن- تمسخر(لقب گذاشتن و مسخره كردن)- راستگویی- قهر و آشتی- بخشش و عفو- حسادت- لجبازی- رفتار مهربانانه- اسراف- دعا- دوستی- زبان تلخ، سخن دلنشین- عیادت و دیدار از بیمار- همكاری و مشاركت- همسایه ها- حرص و بخل- تنبلی- آداب غذا خوردن- مهمان نوازی- توجه به كوچكترها (از نظر سنی)- دستگیری و كمك(نیازمندان) وانفاق- شكر نعمات خدا- نشانه شناسی(خدا)- پرهیز از آزار حیوانات

انواع قصه ها

قصه ها انواع گوناگونی دارند. براساس ساختار ، می توان قصه ها را به 2 گروه اصلی طبقه بندی نمود:

•قصه های کُنشی

•قصه های غیر کُنشی یا خطی

 1-قصه های كُنشی:

قصه هایی کُنشی، قصه هایی هستند كه درآن ها گره ای وجود دارد. در این قصه ها، شخصیت های قصه به یاری هم می آیند، تا گره گشایی کنند.

یک قصه کُنشی دارای سه مرحله ی اصلی است:

الف) مرحله ی پایدار نخستین

ب) مرحله ی ناپایدار

ج) مرحله ی پایدار آخرین یا واپسین

مثالی ساده از قصه ی کُنشی مخصوص کودکان، داستان « تُرب » است:

در این داستان، مادربزرگ از پدربزرگ می خواهد که تربی را از زمین بیرون بکشند تا او بتواند با آن آش بپزد. پدربزرگ هرچه تلاش می کند، نمی تواند ترب را از خاک بیرون بیاورد. بنابراین بقیه ی اهل خانواده، یعنی مادربزرگ، پسر، دختر، عروس، داماد، نوه و حتی سگ، گربه و موش خانه، به کمک او می آیند، پشت یکدیگر را می گیرند و کوشش می کنند تا بالاخره ترب را از زمین بیرون می کشند. همه خوشحال به خانه برمی گردند تا مادربزرگ، آش را بپزد و همگی با هم بخورند. گره قصه ی ترب، بیرون نیامدن ترب از زمین است.

الف) مرحله ی پایدار نخستین:

در آغاز قصه، مادربزرگ از پدربزرگ می خواهد تا ترب را از زمین بیرون بکشد و به او بدهد تا آش بپزد. در این وضعیت هیچ اتفاق یا حادثه ای رخ نداده است و همه چیز روندی معمولی، عادی و آرامی دارد.

ب) مرحله ی ناپایدار:

زمانی که ترب از زمین بیرون نمی آید و زور پدربزرگ به آن نمی رسد ،یعنی آرامش و سکون، بستر یکنواخت قصه، به وسیله ی حادثه ای برهم می خورد. قصه و شخصیت ها وارد شرایط تازه ای می شوند و مجبور به انجام اعمال متفاوتی می گردند.

دراین مرحله، موقعیت قصه به وضعی ناپایدار تبدیل می شود و « گره » به وجود می آید. زیرا مشخص نیست که آخر ماجرا چه خواهد شد. شخصیت ها به یاری پدربزرگ می آیند تا « گره گشایی » کنند و مشکل پیش آمده را حل نمایند.

مرحله ی ناپایدار در قصه كُنشی مهم ترین مرحله به شمار می رود، زیرا در این قسمت است كه اصلی ترین عناصر داستان موجود در قصه مانند:

الف: بحران= بیرون آوردن ترب

ب: گره= ناتوانی پدربزرگ در بیرون آوردن ترب

ج: فراز و فرود= تلاش های شخصیت برای بیرون آوردن ترب

د: صحنه سازی= شرایط و موقعیتی که برای بیرون آوردن ترب به وجود می آید

ه: فضاسازی= حال و هوای حاکم بر شرایط

و: شخصیت پردازی= ویژگی ها و روحیات شخصیت هایی که به یاری پدربزرگ می آیند

ز: و دیگر عناصر قصه به خوبی شکل می گیرند.

مرحله ی ناپایدار، برای قصه گو هم از اهمیت بسیاری برخوردار است تا بتواند عناصر داستان را به خوبی آشکارکند و به آن ها بپردازد که این مهم به قدرت بیان و دامنه ی واژگان قصه گو بستگی دارد.

ج) مرحله ی پایدار آخرین یا واپسین:

اعضای خانواده و حیوانات خانه به کمک هم موفق می شوند ترب را از زمین بیرون بیاورند.دراین مرحله، قصه به آرامش و بستر طبیعی خود باز می گردد، گره گشوده شده است و بحران حل شده تلقی می گردد. بنابراین، با پایان یافتن انتظار شنونده ی قصه، داستان هم پایان می یابد.

2-قصه های غیركُنشی:

در قصه های غیرکُنشی یا قصه های خطی، مرحله ی ناپایدار، بسیار ضعیف است. مثلاً، اگر در قصه ی ترب، پدربزرگ موفق می شد بدون کمترین زور و زحمتی ترب را از خاک بیرون بکشد و به خانه ببرد، بحران و گره گشایی به وجود نمی آمد و قصه به حالت قصه غیرکُنشی تبدیل می شد. قصه های غیرکُنشی به صورت روندی مستقیم هستند. این قصه ها فراز و فرودی هیجان انگیز ندارند. هر داستان ساده ای می تواند یک قصه ی غیرکنُشی باشد مثل قصه ی هدیه ی روز مادر:

دختر کوچکی به نام سارا در روز تولد مادرش قلکش را می شکند و به همراه پدر برای خرید هدیه به بازار می رود. در مغازه ی روسری فروشی یک روسری صورتی برای مادر خود می خرد، چون سارا رنگ صورتی را بسیار دوست دارد و به آن «رنگ مهربانی » می گوید.

قصه های غیرکُنشی، به دلیل نداشتن عناصری که انگیزه و جذابیت کافی را ایجاد کنند، نیازمند قصه گویی توانا هستند تا بتواند با بیان ماهرانه، انگیزش های کافی را در شنونده ی قصه، به خصوص کودکان ایجاد نماید.

مقصود نعیمی ذاکر

آموزش مفاهیم دینی به خردسالان


منابع: آموزش مفاهیم دینی به خردسالان، کتاب راهنمای آموزش قصه، نشر لک لک

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.