تبیان، دستیار زندگی
محسن کیایی بازیگر – فیلمنامه نویس جوانی است که اگر با همین شیب پیش برود بزودی یکی از وزنه های مهم سینما و تلویزیون خواهد شد. او این شب ها سریال «پرده نشین» را در نقش براتعلی روی آنتن دارد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : احمد رنجبر
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

موتیف عاشقانه و شك براتعلی(مصاحبه)

گفت و گو با محسن کیایی بازیگر نقش براتعلی در سریال «پرده نشین»


محسن کیایی بازیگر – فیلمنامه نویس جوانی است که اگر با همین شیب پیش برود بزودی یکی از وزنه های مهم سینما و تلویزیون خواهد شد. او این شب ها سریال «پرده نشین» را در نقش براتعلی روی آنتن دارد.

سریال پرده نشین

با محسن کیایی درباره «پرده نشین» و نقش «براتعلی» به گفت و گو نشستیم که حاصلش پیش روی شما است.

به نظر سما رمز موفقیت «پرده نشین» چیست؟

‌»پرده نشین»روحانیت را از جنس مردم می بیند .یعنی این گونه نگاه نكره ایم كه روحانیت جایگاه عجیب و غریب در جامعه دارد و بخواهیم آن ها را مقدس نشان دهیم. بلكه آن ها را قشری از جامعه دیدیم. برای همین هم قصه برای مردم ملموس است و اتفاقات آن را راحت می پذیرند و دنبال می كنند . ما نخواستیم یك سویه نگاه كنیم. الان نقش اصلی سریال كه اتفاقا آیت الله است دچار چالش بزرگی شده. هیچ اشكالی هم ندارد به هر حال قصه درام و گره های خود را دارد.

پرداختن به برخی موضوعات با یک نگرانی همراه است که نکند شعاری شود. «پرده نشین» چگونه از این ورطه نجات پیدا کرده؟

ابتدا این هراس را داشتم كه قرار است در سریالی با موضوع روحانیت بازی كنم و ممكن است هر لحظه كار به سمت شعاری شدن پیش برود. اما چند عامل باعث شد این اتفاق نیفتد. اول حساسیت آقای شعیبی موقع نگارش فیلمنامه است . دوم هوش او است كه برای نقش های روحانیت انتخاب های درستی داشت. اگر به جای آقای آئیش یا برق نورد دو بازیگر دیگری قرار می گرفتند امكان این كه سریال رنگ شعاری بگیرد وجود داشت. یعنی انتخاب ها، انتخاب های درستی بود. این ظرایف باعث موفقیت سریال شده.

ضمن این که مساله ای هم به نام خطوط قرمز وجود دارد.

بله رفتن به سمت موضوعاتی كه خط قرمز محسوب می شوند كار را برای سازندگان سخت تر می كند؛حالا این خط قرمز می تواند سیاسی – اجتماعی باشد یا مذهبی و دینی. مخصوصا در تلویزیون این سختی ها بیشتر هم می شود. به هر حال تلویزیون یك سری محدودیت و خط قرمز هم برای خودش دارد . مهم ترین نكته ای كه همیشه در فیلمنامه هایی كه خودم می نویسم رعایت كرده ام ، قصه است. یعنی باید مسیری طراحی كرد كه قصه را بدون لكنت تعریف كنیم. به نظر من دیگر نكته مهم سریال «پرده نشین» قصه گو بودن آن است. این قصه توسط آدمی گفته می شود كه كارش را بلد است. بهروز شعیبی با حساسیت زیاد بالای سر نویسندگان حضور داشت و این خودش برای من دلگرمی بود.

تا الان روحانیت را در سریال های مختلف دیده ایم. واقعا كاربرد این قشر در سریال ها چه بوده؟ جز این كه روحانی می آید یك خطبه عقد می خواند ، یا موعظه می داد، گره ای را باز می كرد و ...

به نظر شما چطور می توان خطوط قرمز فرضی در تلویزیون را جابجا كرد؟

من فكر می كنم می شود. این ماجرا دو سو دارد. یك سو به قشری بر می گردد كه قرار است به آن پرداخته شود. سوی دیگر ماجرا ماها هستیم كه می خواهیم آن طیف را دستمایه اثر قرار دهیم. خیلی شاهد بوده ایم كه به محض پخش فیلم یا سریالی صنوف مختلف دست به اعتراض زده اند كه چرا ما را این طور نشان داده اید. معتقدم علاوه بر این كه آن ها باید یك مقدار صبورتر باشند و آستانه تحمل شان را بالا ببرند از این طرف ما هم باید منطقی و درست به سوژه بپردازیم.

یعنی معتقدید تا الان تصویر درستی از روحانیت در سریال ها نشان داده نشده؟

تا الان روحانیت را در سریال های مختلف دیده ایم. واقعا كاربرد این قشر در سریال ها چه بوده؟ جز این كه روحانی می آید یك خطبه عقد می خواند ، یا موعظه می داد، گره ای را باز می كرد و ... چهره دیگری از آن ها در سریال ها ندیده ایم . الان «پرده نشین » كاربرد درستی از روحانیت نشان می دهد . نشان می دهد كه روحانی ما چه آدم خوبی است ، چه قدر درست به زندگی نگاه می كند و از جنس مردم است. حالا اشكالی ندارد اگر نقدی هم بر او داشته باشیم. یا كاراكتر من (براتعلی) در شرایطی قرار می گیرد كه دچار شك می شود كه لباس بپوشد یا نپوشد. یعنی ما پرداخت درستی به روحانیت داشته ایم و از آن طرف روحانیت هم حساسیتی نداشته. چون می بیند پرداخت درستی انجام شده. به نظرم می شود این الگو را برای دیگر اقشار جامعه هم پیاده كرد؛ یعنی می توان به همه گروه ها درست و منطقی و دو سویه پرداخت. نتیجه اش هم پرمخاطب شدن تلویزیون است. خیلی ها می گفتند مردم تلویزیون نمی بینند ولی وقتی به آن ها احترام بگذاری ، قصه را درست تعریف كنی ، ساختار خوبی داشته باشد، با عجله و دم دستی سریال نسازی ، مردم تلویزیون می بییند. تا الان از بازخوردهایی كه گرفته ام واقعا خیلی ها «پرده شین» را می بینند.

سریال پرده نشین

نقطه قوت «پرده نشین» همین شناخت جزء به جزء از زندگی روحانیون است. کارگردان و نویسندگان خیلی خوب بر ماجرا اشراف دارند.

به نظرم «پرده نشین» نشان دهنده كاراكتر و شخصیت بهروز شعیبی است. من با شناختی كه در این مدت از بهروز شعیبی بدست آوردم می گویم او آدم معتقدی است كه كارش را هم خوب بلد است. سریال یك بیانیه از طرف آدمی است كه اعتقادات ،‌نوع نگاه به دین، به روحانیت و زندگی سالم دارد. برایه همین اگر كارگردانی دیگر پشت دوربین قرار می گرفت احتمال این كه همین فیلمنامه تبدیل به كاری شعاری می شد خیلی زیاد بود. در همه كارها این نكته صادق است؛ مثلا اگر «خط ویژه» را كارگردانی غیر از مصطفی كیایی می ساخت نتیجه چیز دیگری می شد. «پرده نشین» هم دقیقا نوع نگاه و شخصیت خود بهروز شعیبی را نشان می دهد: آدم متعادلی كه همه چیز را دو سویه می بینید؛ هم دید ارزشی دارد ،‌هم نگاه نقادانه.

براتعلی یكی از حساس ترین نقش های «پرده نشین» است. او عاشق شده و در پوشیدن لباس روحانیت شك دارد. باید در مواجهه با خانواده و دختری كه دوست دارد حجب و حیای پذیرفتنی داشته باشد. چطور شعیبی را قانع کردید این نقش را به شما بسپارد؟

بهروز بازی من را «خط ویژه» دیده بود و نقش یكی از همین جوان ها را به من پیشنهاد داد. طرح كلی را كه خواندم از براتعلی خوشم آمد. من خیلی زیاد بازی نمی كنم و حساسیت زیادی روی نقش ها دارم . دوست دارم نقشی را بازی كنم كه با آن ارتباط برقرار كنم. احتمالا انتخاب نقش براتعلی به این برمی گردد كه خودم اهل فیلمنامه نوشتن هستم و می دانم كدام كاراكتر در قصه تاثیرگذار است و با وجود كوتاهی تماشاگر را تحت تاثیر قرار می دهد. شنیده ام در یكی دو قسمت كه براتعلی نیست خیلی ها منتظر هستند كه برگردد. این را از قبل پیش بینی می كردم و وقتی با آقای شعیبی صحبت می كردم گفتم شما به من خیلی لطف دارید ولی با تمام انرژی آماده ام نقش براتعلی را بازی كنم. احساس می كردم نقش جای كار زیادی دارد و نسبت به تجربه های قبلی ام متفاوت است. موتیف عاشقانه و شكی كه برای لباس پوشیدن سراغش می آید برایم جذاب بود. اصلا انتظار نداشت این نقش را انتخاب كنم . به من گفت: « اجازه بده یك روز فكر كنم. من براتعلی را جور دیگر می دیدم. با این فیزیك و قیافه تو تا الان به آن فكر نكرده ام.» بعد از یك روز زنگ زد و رفتم دفتر و به عنوان اولین بازیگر سریال قرارداد بستم. امیدوارم از اعتمادی كه به من كرده پشیمان نباشد.

احساس می كردم نقش براتعلی جای كار زیادی دارد و نسبت به تجربه های قبلی ام متفاوت است. موتیف عاشقانه و شكی كه برای لباس پوشیدن سراغش می آید برایم جذاب بود.

كمی اغراق و حركت اضافه دست و سر و لحن كلام ، ممكن بود برچسبی دیگر به این شخصیت بخورد و آن را انگشت نما كند. برای رعایت این ریزه كاری ها و رسیدن به كنه واقعی شخصیت چه كردید؟

واقعا ابتدا خیلی نگران بودم. چون به تعریفی از بازیگری رسیده ام كه شاید با تعریف خیلی ها متفاوت باشد. من براتعلی را ابتدا یك انسان می دیدم بعد یك روحانی. تمام تلاشم را كردم كه آدمی ملموس برای تماشاگر باشد. خیلی ها می گویند تلاش می كنند كاراكترهای متفاوتی خلق كنند. من این طور فكر نمی كنم و معتقدم نقشی كه بازی می كنم یك گوشه از شخصیت محسن كیایی است. موقع بازی صمیمی ترین و دست نیافتنی لحظه یك قسمت از زندگی و شخصیت خود محسن كیایی است. به خاطر همین تلاش كردم براتعلی را در خودم پیدا كنم . فكر می كردم اگر خودم در چنین موقعیتی قرار بگیرم چه جوری رفتار می كنم. بهروز هم آدم بسیار با هوشی است و سر صحنه فضا را برای بازیگر آزاد می گذارد كه تو بهترین عملكرد را داشته باشی. تلاش كردم از كلیشه دور باشم، یعنی آدمی نباشم كه سرش همیشه پایین است، تسبیح دست می گیرد و... شما در این سریال هیج جا تسبیح در دست من نمی بینی مگر جاهایی كه اصلا فكرش را نمی كنی! من دو جا كلا تسبیح به دست می گیرم كه هیچ كس تسبیح در دست ندارد.

مصاحبه : احمد رنجبر

بخش سینما و تلویزیون تبیان


مطالب مرتبط:

پشت جاده چالوس هستم (مصاحبه)

دنبال خلافكارهای حرفه‌ای نبودم