تبیان، دستیار زندگی
در ایران نیز مانند دیگر کشورهای اروپایی سانسور همراه با چاپ اولین کتابها و روزنامه ها صورت گرفت. اولین مقررات رسمی برای سانسور در مطبوعات ایران نیز در دوران حكومت ناصرالدین شاه قاجار وضع شد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سانسور مطبوعات در ایران


در ایران نیز مانند دیگر کشورهای اروپایی سانسور همراه با چاپ اولین کتابها و روزنامه ها انجام شد. اولین مقررات رسمی برای سانسور در مطبوعات ایران نیز در دوران حكومت ناصرالدین شاه قاجار وضع شد.

سانسور مطبوعات در ایران

ابتدا به دستور ناصرالدین شاه، «اداره سانسور» با هدف نظارت مستقیم بر كتابهای فارسی چاپ داخل و منابع فارسی منتشر شده در خارج از كشور كه به ایران ارسال می‌شد، زیر نظر وزارت انطباعات تأسیس شد.

فكر ایجاد اداره سانسور زمانی قوت گرفت كه كتابی فارسی در بمبئی نزد شاه بردند و ناصرالدین شاه از مشاهده اهانتهائی كه در آن نسبت به رجال، مقامات و علمای ایرانی شده بود، برآشفت. بنا براین با رهنمودهای محمد‌باقر صنیع‌الدوله وزیر انطباعات و موافقت توأم با تأكید ناصرالدین شاه اداره سانسور با هدف زیر نظر گرفتن آثار مطبوعه به صورت اداره‌ای زیر مجموعه وزارت انطباعات تشكیل گردید.

ناصر الدین شاه با ایجاد این مرکز امور انتشار روزنامه رسمی و سایر نشریات و همچنین چاپ و نشر کتاب را، که به طور متمرکز جزو وظایف وزارت علوم بود،در این اداره متمرکز ساخت. به عنوان نمونه در این دوران اولین شوكی كه بر مطبوعات ایران وارد شد، توقیف نشریه «میهن» به دلیل مغایرت با دیدگاه شاه بود.

این قانون که سعی در کنترل همه روزنامه ها  داشت وقیحانه دستور سرکوب می دهد. با اجرای قانون ممیزی فعالیت های روزنامه نگاری و ارتباط جمعی ،راه تکامل اختناق 16 سال آخر پادشاهی ناصر الدین شاه هموار شد.

این وضعیت تا نهضت مشروطیت كم و بیش ادامه داشت و طی آن وزارت انطباعات نهایت سانسور،‌ تفتیش و اختناق را در عرصه قلم و بیان علیه صاحبان وسائل ارتباط جمعی به كار می‌برد.

اولین قانون مطبوعات

پس از صدور فرمان مشروطیت توسط مظفرالدین شاه (14 مرداد 1285) قانون نویسان مشروطه كه خود بعضاً از اصحاب مطبوعات بودند، اصل سیزدهم قانون اساسی را به مطبوعات و آزادی قلم و بیان اختصاص دادند. این اصل با تأكید بر اینكه «هیچ امری از امور در پرده و بر هیچكس مستور نماند» سانسور و ممیزی مطبوعات را رد كرد.

درنتیجه ماده سیزدهم قانون اساسی به عنوان سند آزادی روزنامه‌نگاران تلقی گردید. از این رو نهضت مشروطیت، بهار مطبوعات را رقم زد و دهها نشریه مثل قارچ از بستر این نهضت روییدند.

پس از تدوین قانون اساسی و اختصاص اصل سیزدهم آن به موضوع آزادی قلم و بیان اولین قانون مطبوعات نیز كه به «قانون انطباعات» مشهور شد، در 6 فصل و 52 ماده بر لزوم آزادی كامل مطبوعات تأكید كرد. (18 اسفند 1286) با این همه عمر آزادی قلم در عرصه مشروطه كوتاه بود. به قدرت رسیدن محمد ‌علیشاه قاجار و به توپ بستن مجلس و سپس قتل روزنامه‌ نگاران آغازگر مجدد روزهای سخت مطبوعات بود.

سخت‌گیری حکومت نسبت به مطبوعات از دولتی به دولت دیگر متفاوت بود ولی به استثنای ماه‌های زمامداری دکتر محمد مصدق که فضایی معتدل‌تر و قانون‌مندتر بر فعالیت مطبوعاتی حاکم بود

از انقلاب مشروطه تا تثبیت قدرت رضاشاه فعالیت‌های مطبوعاتی ایران با وجود محدودیت‌ها و فشارهای گوناگون نسبتاً پر رونق و پویا بود. با تثبیت قدرت رضاشاه کم‌کم از رونق و پویایی مطبوعات کاسته شد و نظارت و سانسور دولتی فزونی گرفت. این وضعیت تا شهریور 1320 ادامه یافت، ولی به محض کناره‌گیری رضاشاه از قدرت و باز شدن فضای سیاسی، حوزة مطبوعات هم مانند حوزه‌های دیگر بسیار دگرگون شد. در واقع پایان زمامداری پهلوی اول ، آغاز آرایش سیاسی جدیدی در مطبوعات بود.

شمار روزنامه‌ها و مجلاتی که در این دوره منتشر می‌شد قابل مقایسه با گذشته نبود. مشخصة دیگر مطبوعات این دوره انتقادی‌تر شدن آنها است. برخلاف سال‌های حکومت رضاشاه که محتوای روزنامه‌ها و مجلات را اغلب اخبار رسمی و مورد تأیید مقامات مسئول، آگهی و مطالب غیرسیاسی تشکیل می‌داد، فضای حاکم بر مطبوعات پس از شهریور 1320 فضای انتقاد و حتی مخالفت بود.

محتوای روزنامه‌ها گاهی چنان انتقادی بود که واکنش‌های گسترده و گوناگون را به دنبال می‌آورد. نخستین واکنش جدی به فعالیت و عملکرد مطبوعات، واکنش سفارتخانه‌های انگلستان و شوروی بود که در سال‌های آغازین دهه بیست با آلمان و متحدین در جنگ بودند. سفارت انگلستان توجه اولیای وزارت امور خارجه را به این موضوع متوجه می‌ساخت که بعضی از روزنامه‌های محلی مستقیماً اخبار بی‌سیم را دریافت نموده و بدون سانسور در روزنامه‌های خود درج می‌نمایند. سفارت شوروی هم از محتوای برخی مطبوعات ناراضی بود. مثلاً کاریکاتور روزنامه‌ای را اهانت نسبت به ژنرالیسم استالین می‌دانست. سفارتخانه‌های انگلستان و شوروی همواره به بهانه این که مطبوعات ایران اسرار جنگی را فاش می‌کنند و مطالب ناروا و توهین‌آمیزی علیه آنها به چاپ می‌رسانند، نسبت به عملکرد و محتوای مطبوعات معترض و خواهان اعمال نظارت و سانسور جدی بودند.

گذشته از سفارت‌خانه‌ها، دربار و اعضای خاندان سلطنت هم از مطالب برخی روزنامه‌ها و نشریات بسیار ناراضی و خشمگین بودند. دستگاه‌های مختلف اداری و افراد و سازمان‌های غیر حکومتی نیز گاهی به عملکرد مطبوعات معترض بودند. در این دوره دولت نیز از راه‌های مختلف اقدام به تهدید مطبوعات می‌کرد که برجسته‌ترین نمود آن «مقید به سانسور» کردن تمام مقالات و تفاسیر مربوط به جنگ بود.

سانسور مطبوعات در ایران

با وجود قوانین محدود کنندة مختلف، در سال‌های بحرانی پس از شهریور 1320 دولت‌ها تصویب لوایح گوناگونی را به مجلس پیشنهاد کردند که منظور آن محدودتر شدن مطبوعات و سخت‌تر شدن فعالیت مطبوعاتی بود. سخت‌گیری حکومت نسبت به مطبوعات از دولتی به دولت دیگر متفاوت بود ولی به استثنای ماه‌های زمامداری دکتر محمد مصدق که فضایی معتدل‌تر و قانون‌مندتر بر فعالیت مطبوعاتی حاکم بود.

یکی دیگر از مسایل دولت در زمینة مطبوعات روی آوردن شماری از کارکنان دولت به فعالیت مطبوعاتی و راه‌یابی دست‌اندرکاران مطبوعات به دستگاه‌های اداری بود که امکان مناسبی برای دسترسی گردانندگان روزنامه‌ها به اطلاعات محرمانه دستگاه‌های دولتی را فراهم می‌ساخت و هنگامی که این اطلاعات در مطبوعات منعکس می‌شد واکنش‌های جنجالی را به دنبال می‌آورد.

گرچه ارباب جراید دارای مواضع و دیدگاه‌های همسان نبودند اما هنگامی که با عوامل تهدید کنندة حقوق و آزادی مطبوعات روبرو می‌شدند واکنش‌هایی نسبتاً یکپارچه داشتند. بخشی از این واکنش‌ها، انتقادها و اعتراض‌های کتبی دست‌اندرکاران مختلف مطبوعات به عملکرد و مواضع دولت بود. در مواقعی که دولت به دلایل و شیوه‌های گوناگون درصدد بر می‌آمد تا آزادی عمل مطبوعات را محدود کند، مسئولان مطبوعات و روزنامه‌نگاران با نوشتن نامه‌هایی به مقامات مختلف، انتقاد و اعتراض خود را بیان کرده، به دفاع از حریم مطبوعات بر می‌خاستند. جامعة مطبوعات در برخی موارد به انتقادها و اعتراض‌های مکتوب بسنده نمی‌کرد و به ابزار و شیوه‌های دیگری نیز متوسل می‌شد که تحصن، ایجاد تشکلات و جبهه‌های مختلف مطبوعاتی و توسل به تمهیداتی مانند انتشار روزنامه یا نشریه‌ای به جای روزنامه یا نشریة توقیف شده از آن جمله بود.

در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی ،صرف نظر از نخستین ماههای حکومت موقت جمهوری اسلامی ،که به سبب فضای مطلوب هیچ گونه محدودیتی برای انتشار مطبوعات وجود نداشت، از اواسط تابستان 1358، به موجب لایحه قانون مطبوعات مصوب شورای انقلاب در 20 مرداد 1358 ، موارد مختلفی از توقیف و تعطیلی نشریات دوره ای ،پیش بینی گردید. هر چند در ایران قانون اساسی سانسور مطبوعات را صریحا ممنوع دانسته است وسانسور فقط برای مواقع خاص پیش بینی شده است؛ اما عملا این اتفاق بعد از پیروزی انقلاب اتفاق نیافتاده است و سانسور از راه های مختلفی انجام می شود.

فرآوری: زهرا فرآورده

بخش ارتباطات تبیان


منابع: پارسینه/ کتاب تاریخ سانسور در مطبوعات ایران(گوئل کهن)

مطالب مرتبط:

آشنایی با آسیب‌های حرفه روزنامه‌نگاری

دورانی سخت برای مطبوعات

رسانه‌ای شدن هر موضوع به هر قیمتی؟