امام کاظم علیه السلام و حکومتی به وسعت تمام زمین
از آیات قرآن کریم استفاده می شود که وظیفه انبیای الهی، رساندن سخن پروردگار عالم به جامعه بشری است.(1) اگر مردم با اختیار خودشان نزد انبیاء و اولیای الهی بیایند و خود را تحت تربیت ایشان قرار دهند، تربیتِ انسان ها، به عنوان یکی از وظایف اساسیِ انبیاء و اولیای الهی، بر عهده ایشان می آید.(2)
حال اگر تعداد تربیت یافتگان مکتب نبوّت و امامت، زیاد شود، وظیفه دیگری هم بر عهده ولیّ خدا می آید و آن تشکیل حکومت اسلامی است؛(3) زیرا تنها در سایه حکومت اسلامی، می توان احکام نورانی و انسان ساز اسلامِ عزیز را عملی کرد.
جلوه ای از حکومت نبوی
یکی از مستندات این مسئله، سیره نبیّ گرامی اسلام صلّی الله علیه و آله است؛ آن هنگام که در سال سیزدهم از بعثت به مدینه منوَّره تشریف آوردند، حکومت جامع و فراگیر اسلامی تأسیس کردند، سپاه عظیمی از مسلمانان تشکیل دادند و به قضاوت پرداختند. مبلّغان و معلّمان را به اطراف و اکناف مملکت اسلامی می فرستادند، و نمایندگانی در مناطق مختلف، نصب می کردند. ملاحظه می فرمایید که ساماندهی سپاه برای دفاع از کیان اسلامی، تشکیل محاکم رسمی برای رفع خصومات، اعزام مبلّغ و نصب نماینگان، جلوه ای از تأسیس حکومت مرکزی است.
سیاستمداران معصوم
ذکر این نکته لازم است که حکومت اسلامی، زمانی تأسیس می شود که مردم بخواهند احکام دین در جامعه اجرا شود و روشن است که اگر نخواهند، حکومت اسلامی نیز پدید نخواهد آمد. بر اساس ادلّه توحید در تمام مراتب آن، مشروعیّت تنها از آنِ خدای ربّ العالمین است و بس. مردم در مشروعیّت نظام اسلامی، هیچ نقشی ندارند. نقش مردم در پذیرش (مقبولیّت) و عدم پذیرش، متجلّی می شود. گرچه از حدود 250 سالی که مدّت حضور امام معصوم در میان مردم است، فقط 15 سال تحت حکومت اسلامی مشروع بوده است؛ در باقی این مدّت طولانی، آیا ائمّه معصومین علیهم السلام، دخالت در امور حکومتی و سیاسی می کردند یا اینکه به هیچ وجه در این امور ورود نمی کردند؟ برای جواب به این سوال، به دو حادثه ای که در زمان حیات امام موسی الکاظم علیه السلام، روی داده است، اشاره می کنیم.
خدمت به شیعه با نفوذ به دستگاه دشمن
حادثه اوّل: علیّ بن یقطین (211638) که از شاگردان ممتاز امام کاظم علیه السلام است، به اشاره حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام، مقام وزارت را در زمان حکومت هارون الرّشید، پذیرفت. هدف امام از تشویق علی به تصدّی این منصب، حفظ جان و مال و حقوق شیعیان بود.
امام کاظم علیه السلام به علیّ بن یقطین، فرمودند: «یک چیز را تضمین کن تا سه چیز را برای تو تضمین کنم.»
علی پرسید: آنها کدامند؟
امام فرمودند: «سه چیزی که برای تو تضمین می کنم عبارتند از:
1. هرگز با شمشیر (و به دست دشمن) کشته نشوی.
2. هرگز تهیدست نگردی.
3. هیچ وقت زندانی نشوی.
و امّا آنچه تو باید تضمین کنی این است که هر وقت یکی از شیعیان ما، به تو مراجعه کرد، هر کاری و نیازی داشته باشد، انجام دهی و برای او عزّت و احترام قائل شوی.»
البته توجّه دارید منظور از هر کاری و نیازی که امام فرمودند، حقّی است که باید گرفته شود یا مشکلی که می توان آن را حلّ کرد و مانند آن... .
پسر یقطین قبول کرد، امام نیز شرائط بالا را تضمین نمود. امام ضمن این گفتگوها فرمود: «مقام تو، مایه عزّت برادران (شیعه) تو است و امید است خداوند به وسیله تو، شکستگی ها را جبران و آتش فتنه مخالفان را خاموش سازد.»(4)
علیّ بن یقطین شیعه ای مُخلِص است که به اذن امام زمان خود، در دربار یک خلیفه عبّاسی، در خدمت شیعیان است تا جان و مال ایشان را به واسطه قدرت و نفوذی که دارد، حفظ کند.
هشدار جدی به مسلمانان عصر حاضر
اکنون توجّهی به عصر حاضر با تمام حسّاسیّت هایش می کنیم. دشمنی در روبروست که کمر بر نابودی اسلامِ عزیز، بسته است و شیعه و سنّی هم برایش هیچ فرقی نمی کند. بین شیعیان اقدامات تروریستی انجام می دهند که بیفتد گردن برادران اهل سنـّت و میان مناطق سنّی نشین، عملیّات تروریستی انجام می دهند که نظرات، متوجّه شیعیان شود، غافل از اینکه عامل هر دو اِقدام، یک نفر است. این در حالی است که متأسفانه برخی شبکه های ماهواره ای که نمی خواهیم فعلا نامی از آنها ببریم به اسم مبارک ائمّه معصومین علیهم السلام مطالبی را بیان می کنند که سبب به خطر افتادن جان و مال و ناموس مسلمانان می شود. بنگرید به عراق و سوریه! این محافل تفرقه انداز در خون مسلمانان مظلوم و بی گناه، شریک هستند و در پیشگاه عدل الهی، مسئول.
فدک، رمزی از قلمرو حکومت اسلامی
حادثه دوم: هارون الرّشید می دانست که موسی بن جعفر علیهما السلام و پیروانش، وی را غاصب خلافت پیامبر صلّی الله علیه و آله می نامند. برای همین روزی هارون (شاید به منظور آزمایش و کسب آگاهی از آرمانِ پیشوای هفتم) به آن حضرت اعلام کرد که حاضر است «فدک» را به او برگرداند.
امام فرمودند: «در صورتی حاضرم فدک را تحویل بگیرم که آن را با تمام حدود و مرزهایش پس دهی.»
هارون پرسید: حدود و مرزهای آن کدام است؟
امام فرمودند: «اگر حدود آن را بگویم هرگز پس نخواهی داد.»
هارون اصرار کرد و سوگند یاد نمود که این کار را انجام خواهد داد.
امام حدود آن را چنین تعیین فرمود:
«حدّ اوّلش، عدن
حدّ دومش، سمرقند
حدّ سومش، آفریقا
حدّ چهارم آن نیز مناطق ارمنیّه و دریای خزر است.»
هارون که با شنیدن هر یک از این حدود، تغییر رنگ می داد و به شدّت ناراحت می شد، با شنیدن حدود چهارگانه، نتوانست خود را کنترل کند و با خشم و ناراحتی گفت: با این ترتیب چیزی برای ما باقی نمی ماند.
امام فرمودند: «می دانستم که نخواهی پذیرفت و به همین دلیل از گفتن آن امتناع داشتم.»(5)
امام با این پاسخ می خواستند به هارون بگویند "فدک" رمزی از مجموع قلمرو حکومت اسلامی است.
اشراف و حسّاسیّت نسبت به سیاست
نتیجه ای که از این دو جریان می گیریم، اشراف امام کاظم علیه السلام بر مسائل سیاسی و اجتماعی است و اینکه ایشان نسبت به امور سیاسی، بی تفاوت نبودند و با توجّه به شرائط موجود، ورود می کردند.
امیدوارم که سیره عملیِ امام موسی الکاظم علیه السلام درسی آموزنده برای همه مسلمانان باشد.
پی نوشت:
1. مائده/99.
2. جمعه/2.
3. نساء/65.
4. سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، موسسه امام صادق علیهالسلام ،چاپ چهاردهم،1381ش.
5. همان.
محمّدحسن بشیری
مدّرس حوزه علمیه
بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
مطالب مرتبط:
ویژه نامه های ولادت امام کاظم علیه السلام