تبیان، دستیار زندگی
شهرآورد هفتاد و نهم پایتخت با همه فراز و فرودش به پایان رسید و اکنون از آن جز خاطره ای در یاد ها باقی نمانده است.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کم فروشی در سرخابی ها


شهرآورد هفتاد و نهم پایتخت با همه فراز و فرودش به پایان رسید و اکنون از آن جز خاطره ای در یاد ها باقی نمانده است.

این دیدار چون همیشه با جنجال و حاشیه همراه بود و مثل برق و باد این هیجان آمد و رفت. حالا قرمزها سرمست از پیروزی و آبی ها در غم شکست به سر می برند. اگرچه در خصوص مسایل فنی این دیدار حرف هایی هم زده شد اما این بحث به گونه ای نبود که فوتبال ما از آن بهره لازم را ببرد.

داربی

تلویزیونی ها درباره ایجاد ذائقه مردم نسبت به حاشیه و نه متن نقش اول را داشتند. در پربیننده ترین برنامه تلویزیونی مسایل فنی این بازی به ارائه چند آمار بی روح بسنده شد و هیچ کارشناسی حاضر نبود تا در خصوص روح حاکم بر این دیدار و آنچه رقم خورد نظر بدهد.

قبل از بازی بسیاری از اهالی فوتبال درگیر با گرایش های خواسته و ناخواسته به مسایل فنی نظر نکردن و پس از انجام بازی نیز هنوز کرکری ها ادامه دارد.

اشکالات و ضعف مشخص تیم برنده پشت نتیجه مخفی ماند و در تیم بازنده هم به جای پرداختن به دلایل اصلی بیشتر شاهد کشمکش باندی و امیال شخصی بودیم.

درست به همین دلیل هم هست که این بازی مورد ارزیابی جدی قرار نمی گیرد و بسیاری از ضعف های آن نه تنها پوشش داده نمی شود بلکه بر آن افزوده می شود.

این دیدار تحت فشار تماشاگران علاقه مند کماکان آنچه باید نبود. پاس های پر از اشتباه ، عدم ارتباط بین خطوط سه گانه، احتیاط کشنده، پارک اتوبوسی مدافعان، مهاجمان تنها و پر از استرس، نیمکت های به هم ریخته ، فشار تماشاگر و بازی رفع مسئولیتی همه و همه دست به دست هم می دهد تا داربی فاقد کیفیت باشد.

در این میان به تازگی یک درد بزرگ هم به دلایل ضعف فنی بازی بزرگ افزوده شده است و به نظر می رسد این میراث شوم قرار است ادامه یابد.

اگر روزی بازیکنان سرخابی در این دیدار جان میدادند و نای بیرون آمدن از زمین را نداشتند امروز بازیکنانی هستند که برای رفتن به میدان هم ناز می کنند. ماجرای جاسم کرار که سر و صدای فراوانی داشت. او که برای محروم کردن خود بهانه ای به نام بازی ملی داشت. اما ناگهان در پرسپولیس صادقیان مصدوم شد!!! رضا حقیقی که وارد میدان هم شده بود با اولین فشار که دیده هم نشد ترک میدان کرد.

این دیدار تحت فشار تماشاگران علاقه مند کماکان آنچه باید نبود. پاس های پر از اشتباه ، عدم ارتباط بین خطوط سه گانه، احتیاط کشنده، پارک اتوبوسی مدافعان، مهاجمان تنها و پر از استرس، نیمکت های به هم ریخته ، فشار تماشاگر و بازی رفع مسئولیتی همه و همه دست به دست هم می دهد تا داربی فاقد کیفیت باشد

در آن سوی میدان هم اوضاع خیلی فرق نداشت. زمزمه مخالفت چند بازیکن با امیر قلعه نویی و کم فروشی آنان آشکارتر از آن است که بتوان آن را کتمان کرد. این ماجرا هنوز هم ادامه دارد. اکنون از تیموریان مطرح و سرشناس گرفته تا عباس زاده گمنام همه برای سرخابی ها ناز می کنند. تهدید می کنند و برای حضور در میدان منت می گذارند.

یک طرفه به قاضی نمی رویم. ما هم میدانیم بازیکنان در بخش مالی با مشکلاتی مواجه هستند و اغلب باشگاه ها در پرداخت تعهدات مالی روال درست ندارند اما حتی این ها دلیل برای کم فروشی و ناز کردن نیست. این کار در تیم های پرطرفداری چون پرسپولیس و استقلال تضییع حقوق طرفدار است. طرفداری که به هیچ عنوان حتی به یک هزارم منافع بازیکنان از این فوتبال بهره نمی برد. هواداری که از جیب خود و گلوی خانواده اش می زند و برای گرمی بخشیدن به این فوتبال و بالا رفتن دستمزد بازیکنان تلاشی سخت دارد.

با نگاهی به تاریخچه تیم های سرخابی جز در یکی دو مورد کوچک هیچگاه شاهد کم فروشی به این شکل علنی نبوده ایم. متاسفانه الان این کم فروشی شکل مشخص به خود گرفته است. بدتر از آن این که مسئولان امر با مشاهده این واقعیت محض به بهانه های مختلف از کنارش به راحتی عبور می کنند و به بهانه بسته بودن دستشان از مقابله با این پدیده شوم طفره می روند.

داربی

مشکل موجود به همین جا خاتمه نمی یابد. کمیته اخلاقی فدراسیون فوتبال یا در خواب است یا خود را به خواب زده و باشگاه های رقیب به جای همکاری برای ریشه کردن این معضل دهان باز کرده اند تا بازیکنان خاطی را با مبالغ گزاف ببلعند. غافل از این که وقتی یک بازیکن برای پرسپولیس و استقلال ناز کرد تکلیف تیم هایی چون پدیده و ... مشخص است.

در این میان قصد نداریم تنها به نیمه خالی لیوان نظر کنیم. بدون تردید این لیوان نیمه پر هم دارد. اتفاقا باید نگران نیمه پر هم بود. نیمه ای که با تمام وجود تلاش می کند. کم نمی گذارد و حتی تحت تاثیر عمل به وظیفه و چیزی به نام غیرت و تعصب تیمی از روال عادی خارج می شود. جدال سخت محسن بنگر و آرش برهانی در بسیاری از دقایق این دیدار اگر چه به لحاظ فنی و اخلاقی قابل بحث است اما در بخش روانی این دو بازیکن نشان داد که آنها برای پیراهنی که پوشیده اند چقدر ارزش قائل هستند. چند نام دیگر هم وجود دارد که در زمین چنین بودند.

در یک جمع بندی کلی و برای درس گرفتن از شهرآورد هفتاد و نهم باید گفت که کم فروشی آفتی است که نه تنها استقلال و پرسپولیس بلکه فوتبال ما را تهدید می کند. مقابله با این آفت ممکن نیست مگر با همکاری فدراسیون و سایر تیم ها.

کمیته اخلاقی فدراسیون باید در این باره ورود کند و تیم های رقیب هم نباید چشم بر واقعیت ببندند. این تیم باید بپذیرند که این شتری است که دیر یا زود جلوی در خانه آنها خواهد نشست. محرومیت دو و سه ساله از فعالیت های فوتبالی شاید مسکنی بر این درد باشد.

فراموش نکنیم بازیکنان برای احقاق حق خود و نیز ایجاد فضایی آرام برای فعالیت و پیشرفت احتمالی نیم فصل و پایان فصل را در اختیار دارند. اما بازیکن حق ندارد تا روزی که به باشگاه متعهد است لحظه ای کم فروشی کند.

امیدواریم مقابله با این آفت بسان بسیاری از ضعف های فوتبال با بی توجهی همراه نباشد. یادمان باشد تا چشم بر هم زنیم این مشکل می تواند چون دمل چرکین فوتبال ما را با بیماری سخت و درمان ناپذیر مواجه سازد که چنین مباد.

بهمن اسدی

بخش ورزشی تبیان