تحقیر سینمایی
بارها و بارها در فیلمها و سریالهای مختلف با كاراكترهایی روبهرو بودهایم كه تحقیر شدهاند، توسری خوردهاند، مورد آزار و اذیت قرار گرفتهاند و حالا یا انتقام گرفتهاند یا كسی مثل سوپرمن سر رسیده و بالاخره انتقامشان را از ظالم گرفته. بحث «پرویز» اما با این جنس تحقیر و انتقام یك مقدار متفاوت است. اینجا موضوع فیلم مشخصا تحقیر یك انسان توسط انسان دیگر یا انتقامجویی شخصی نیست. اینجا با یك مقوله كاملا اجتماعی روبهرو هستیم؛ فردی به ظاهر رام و مسئولیت پذیر كه از تمام سطوح جامعه توسری میخورد و حالا به جایی میرسد كه دیگر قدرت تحملش را از دست میدهد و به یك طغیانگر اجتماع مبدل میشود. جنس طغیان پرویز بیشتر از یك انتقام معمولی است. او از جامعه آسیب دیده و حالا عقدهاش را سر همان جامعه خالی میكند. درست مثل نمكی «مسافران مهتاب»، حاج كاظم «آژانس شیشهای»، قاسم در «ارتفاع پست»، مهندس دومان در «قارچ سمی» یا حمید افشاری «عزیزم من كوك نیستم».
در ادامه مروری داریم بر فیلمهایی كه كاراكترهایشان به نوعی بعد از تحقیر و سركوبهای فراوان، به طغیان دست زدهاند.
پرویز
كاراكتر: پرویز
بازیگر: لوون هفتوان
چرا تحقیر میشود؟پرویز فردی مهربان، مسئولیت پذیر و آرام است كه با وجود رخوت و بیتفاوتی كه زندگیاش را فرا گرفته، به كسی آزاری نمیرساند. با این حال همه به نوعی از او بهرهكشی میكنند و او را به خاطر شیوه زندگیاش سرزنش میكنند.
لحظهای كه طغیان میكند: زمانی كه پدرش او را از خانه بیرون میاندازد و پشت سرش، همسایهها به او میگویند كه باید از شهرك برود و مسئولیت مدیریت و تاكسی سرویس بچهها را هم تحویل بدهد، یك مرتبه تغییر رویه میدهد و به فكر طغیان میافتد.
عكسالعمل: او به عنوان یك طغیانگر به شهرك برمیگردد، سگها و گربهها را با گوشت مسموم میكشد، بچهای را میدزدد و سپس دامنه این طغیان را به خارج از شهرك هم میكشد. به راحتی صاحب خانه را در انباری حبس میكند، صاحب خشكشویی را میكشد و ...
اثرات طغیان: در شهرك محل سكونت او نا امنی به جود میآید و همه به جان هم میافتند. زندگی پدر و زنش در آستانه فروپاشی قرارمیگیرد، وضعیت كارتون خوابها بهم میریزد و ...
مسافران مهتاب
نام كاراكتر: نمكی
بازیگر: مهدی فخیم زاده
چرا تحقیر میشود؟در مسافران مهتاب، فرد تحقیر شونده یك شهروند معمولی نیست. عقب مانده ذهنی است كه از روستا به شهر میاید و توسط برادرش رها میشود. او میماند و شهری بزرگ با آدمهایی كه مدام اذیتش میكنند و توی سرش میزنند. نمكی توسط جامعه شهری كه بهش تعلقی ندارد تحقیر میشود.
لحظهای كه طغیان میكند: با وجود تمام تحقیرها و آزار و اذیتها، نمكی همیشه روی یك اصل پایبند است؛ اینكه نباید كسی را بزند. درست زمانی كه برادرش او را به خاطر این ا نفعال مواخذه میكند، تصمیم به طغیان میگیرد.
عكسالعمل: او از یك عقب مانده بیازار تبدیل بهه موجودی میشود كه مهارش سخت است. تهدید میكند، میزند، مقابله به مثل میكند و حتی بچهای را به جای برادرزادهاش میدزدد.
اثرات طغیان: حضور او به عنوان یك دیوانه خطرناك در سطح شهر، استرس زیادی ایجاد میكند. مخصوصا آخر فیلم كه بچهای را از مادرش میدزدد و او را در ساختمان نیمهكارهای گروگان میگیرد. پلیس وارد ماجرا میشود و همه چیز بهم میریزد.
آژانس شیشه ای
کاراکتر : حاج کاظم
بازیگر: پرویز پرستویی
چرا تحقیر شد: کسی که قرار بود تا ماشین حاج را بخرد بدقولی می کند، او مجبور می شود تا برای اینکه بلیت پروازش کنسل نشود، با مدیر آژانس مذاکره کند و از او بخواهد تا با گرو برداشتن ماشینش مانع از باطل شدن بلیت ها شود، اما این خواهش او با واکنش منفی ریس آژانس و خوار و خفیف کردنش همراه می شود.
لحظه ای که طغیان می کند: کنسل کردن بلیت ها توسط ریس آژانس سبب خشم حاج کاظم می شود. تشرهای او موجب می شود تا ریس آژانس به خشم بیاید و در جواب او حرف هایی درباره جنگ آدم های جنگ بزند در این لحظه است که حاج کاظم طغیان می کند، شیشه قدی اتاق دفتر ریس را می شکند و بعد در گلاویز شدن با مامور پلیس او را خلع سلاح می کند.
عکس العمل : در پی این طغیان حاج کاظم برای رسیدن به هدفش که همان کمک به عباس برای اعزام به انگلستان است، مشتریان آژانس را به گروگان می گیرد.
اثرات طغیان : گروگانگیری حاج کاظم ، تبدیل به مساله امنیت ملی می شود و پای وزارت اطلاعات و متعاقبا پای مردان بزرگ نظام به قضیه باز می شود. در نهایت با نامه ای حکومتی حاجی به همراه عباس به انگلستان اعزام می شود اما عباس در مسیر به دلیل استراس های ناشی از اتفاق های گروگانگیری از دنیا می رود.
ارتفاع پست
کاراکتر: قاسم
بازیگر: حمید فرخ نژاد
چرا تحقیر می شود: شهرهای جنوب به خاطر موقعیت شان صدمه های زیادی در طول جنگ تحمیلی متحمل شدند. قاسم در فیلم حاتمی كیا هم یكی از جوانان خوزستانی است كه زخم خورده شرایط جامعه است. او برای رهایی از وضع موجود تصمیم به هواپیما ربایی می كند تا به زعم خود زندگی بهتری دست و پا كند.
جنس طغیان پرویز بیشتر از یك انتقام معمولی است. او از جامعه آسیب دیده و حالا عقدهاش را سر همان جامعه خالی میكند. درست مثل نمكی «مسافران مهتاب»، حاج كاظم «آژانس شیشهای»، قاسم در «ارتفاع پست»، مهندس دومان در «قارچ سمی» یا حمید افشاری «عزیزم من كوك نیستم».
لحظه ای كه طغیان می كند: ارتفاع پست از همان ابتدا آلارم می دهد. مخاطبان زود پی به نیت قاسم می برند ولی در میانه پرواز است كه شاهد طغیان او هستند؛جایی كه با حراست پرواز درگیر می شود.
عكس العمل : قاسم آدم كش نیست ؛ بد جنس هم نیست ولی مجبور می شود یك نفر را زخمی كند و به دل برخی از مسافران رعب بیندازد.
اثرات طغیان : قاسم در نهایت بازنده این بازی است كه راه انداخته. مامور مخفی او را خلع سلاح می كند و اجازه نشستن هواپیما را به خاك بیگانه نمی دهد. این درحالی است كه هواپیما سوخت ندارد و در محلی نامعلوم فرود می آید. بدنیا آمدن بچه در پایان فیلم پایان خوشی نوید می دهد.
قارچ سمی
کاراکتر: مهندس دومان قائمی
بازیگر: جمشید هاشم پور
چرا تحقیر می شود: مرحوم ملاقلی پور در «قارچ سمی» یك بار دیگر از تبعات جنگ گفت. مهندس نماینده تفكری است كه نمی خواهد حتی شاهد بی عدالتی ها باشند. در این دوئل نابرابر زندگی اش را از دست می دهد ، به زندان می افتد و معتاد می شود.
لحظه ای كه طغیان می كند : مهندس دومان نماد عدالت خواهی است و در این راه خیلی چیزها را از دست می دهد. او اما با همراهی همرزم سابقش سراغ كسانی می رود كه علیه او پرونده سازی كرده بودند.
عكس العمل : مهندس دو نفر از مدیران و سهامداران اصلی شرکتی كه برایش پاپوش درست كرده بودند را می كشد.
اثرات طغیان : مهندس كشته می شود.
عزیزم من کوک نیستم
کاراکتر: حمید افشاری
بازیگر :پرویز پرستویی
چرا تحقیر شد: حمید کارمند ساده ای است که به پسرش قول داده در صورتیکه همه نمراتش بیست شود برای او به عنوان هدیه یک کامپیوتر بخرد، این اتفاق می افتد ، اما حمید به دلیل عدم تمکین مالی قادر به خرید کامپیوتر نیست و به نوعی خودش را پیش پسرش تحقیر شده می بیند.
لحظه ای که طغیان می کند: او در یکی از سکانس ها می بیند که پسرش کامپیوتری مقوایی درست کرده و آن را روی میز تحریرش گذاشته و با آن خیال پردازی می کند، دیدن همین صحنه کافی است که حمید دست به طغیان بزند و تصمیم بگیرد تا هر جوری که شده پول کامپیوتر را جور کند.
عکس العمل : حمید تصمیم می گیرد برای رسیدن به هدفش با همکاری یکی از تبهکاران، فرزند یک آدم پول دار به گروگان بگیرد.
اثرات طغیان : تصمیم او مبنی بر گروگانگیری و اقدام به انجام این کار پای پلیس را به ماجرا باز می کند. گروگانگیری ساده او تبدیل به یک ماجرای پیچیده می شود ، ماجرایی که در نهایت تباهی حمید را به همراه دارد.
فرآوری: منیژه خسروی
بخش سینما و تلویزیون تبیان
منابع: هفت صبح / سوره سینما
مطالب مرتبط: