اسطوره سازی رسانه ای
رسانه ها در دنیای امروز به قدرتی دست پیدا کرده اند که بهترین جایگاه را برای رساندن مفاهیم مختلف در اختیار دارند. می توان گفت تلویزیون و سینما از بهترین رسانه ها برای اسطوره سازی هستند. معمولا اسطوره و اسطوره پردازی را خاص گفتمان های اقتدارگرا معرفی می کنند که بر زمینه سمبل ها و استعاره ها بنا نهاده شده است. در مرکز بسیاری از اسطوره ها یک استعاره بنیادی و ریشه ای قرار دارد. استعاره های بنیادین را نیز می توان چهارچوب هایی دانست که داستانی در آن شکل می گیرد. اسطوره ها معمولا پاسخ هایی برای سئوالات اصلی جوامع انسانی فراهم می کنند " از قبیل آنکه "ما که هستیم؟"، "از کجا آمده ایم؟" ، "به کجا می رویم"، "راه رسیدن به مقصد کدام است؟"، "چه کسی ما را برای رسیدن به هدف هایمان رهبری خواهد کرد؟" و "قدرت واقعی نزد کیست؟" پاسخ ها به شکل پیام هایی بیان می شوند و دارای مشخصه های گوناگونی هستند. اسطوره به جامعه مورد نظر مفهومی را القا می کند و فضایی را برای رمز گذاری ایدئولوژیکی فراهم می آورد. اما در عین حال اسطوره ها دارای لایه های مختلف معنایی هستند. تا به جامعه مورد نظر اجازه برداشت های متفاوت را در زمان ها و شرایط مختلف ارائه کنند.
"اکو" که در زمینه ادبیات فعالیت دارد اعتقاد دارد که در جوامع صنعتی امروزین که انسان به یک "شماره" در روابط سازمانی تبدیل شده است و قدرت تصمیم گیری و توانایی از او سلب شده، بدنبال قهرمانی می گردد که دارای چنان قدرت خارق العاده ای باشد که در تصور نیز نگنجد. خلق داستان هایی چون "سوپر من" هم دقیقا در همین راستا توسط " اکو" توضیح داده می شود.
جیمز کری نظریه پرداز معروف پست مدرن بر این باور است که جوامع امروزین بر عکس تصور همگانی بر پایه نگرش های علمی پایه گذاری نشده اند، بلکه آنچه محور هماهنگی و وفاق در این نوع جوامع را شکل می دهد، داستان، مناسک و اسطوره است. سرچشمه اسطوره ها ی امروزین را می توان در داستان پردازی های یک جامعه برای توصیف قهرمانان، ریشه ها، و هویت جمعی از طریق اجرای مناسک جستجو کرد. همه فرهنگ ها از داستان پردازی های کلان تاریخی بهره می برند که توضیحی است برای ریشه ها ، آمال و آرزوها و باورها و اهداف نهایی آن مردم. سریال ها و برنامه های مستند پلیسی را می توان جشنی اسطوره ای از آرزوی پیروزی نیکی بر پلیدی محسوب داشت.
شخصیت های اسطوره ای به مثابه یک واقعیت غیر زمینی همچون" هرکول" در خارج از ابعاد زمانی و بدون تغییر، به زندگی داستانی خود ادامه می دهند. محتوای مشخص این زندگی داستانی تجسم خواسته های جهانشمول و غیر قابل تغییر انسان ها می باشد. تاریخ و تغییر اتی که در طی آن در جوامع انسانی رخ می دهد نمی تواند تاثیری بر این قهرمانان اسطوره ای داشته باشد و در خارج از ابعاد زمانی و مکانی، به حیات ایستا و بدون تغییر خود ادامه می دهند. به نظر می رسد که رسانه ها در حال ساختن ممتد اسطوره های نوینی هستند، که البته طول عمرشان بر خلاف شخصیت های اسطوره ای عهد باستان، کوتاه بوده و تنها به طول یک سریال ، یا پوشش خبری یک رویداد محدود می شود.
اسطوره سازی در هالیوود
امروزه سینما به عنوان ابزار مهمی برای کسب ثروت و ترویج افکار و فرهنگ در جوامع به کار برده می شود؛ به خصوص در آمریکا که دستگاه سینمایی این کشور، هالیوود با ورود به تمام عرصه ها سعی دارد علاوه بر سرگرم سازی و جذب مخاطب به نوعی در فرهنگ ها رسوخ کند و به انتشار فرهنگ و اندیشه مورد نظر خود در کشورهای گوناگون، به ویژه کشورهایی که در تعارض با آمریکا هستند بپردازد.
همچنین از دیگر برنامه های اصلی سینمای آمریکا که همواره روی آن کار شده، به تصویر درآوردن موضوع ها همراه با اغراق و بزرگنمایی است تا مخاطب به آن تمایل و گرایش پیدا کند. یکی از این موضوع ها، « اسطوره سازی » است، که در بطن مطرح کردن اسطوره ها، مسائل اخلاقی منفی به گونه ای مثبت جلوه پیدا می کنند.
در واقع سینمای امریکا با اسطوره سازی به خوبی اهداف خود را دنبال می کند.
نکته قابل تأمل درباره ی اسطوره های سینمایی این است که سعی می کنند مخاطب خود را در میان نسل جوان پیدا کنند. نزدیک شدن احساسی و روحی مخاطب به این اسطوره های دروغین و مصنوعی، به نوعی در تعارض با ارزشها قرار می گیرد. در اکثریت فیلم های اسطوره ای، جامعه، درگیر مشکلاتی نمایش داده می شود و کسی می آید و این مشکلات را حل می کند. در این فیلم ها، شخصیت قهرمان فیلم ظهور پیدا می کند و با نیروی خارق العاده ی خود که تنها مبتنی بر ابزار و قدرت فرد است، جامعه را نجات می دهد.
همه ی فیلم های اسطوره ای هالیوود یک فاکتور مشخص دارند؛ آنها سعی می کنند شرایط و واقعیت را به گونه ای جلوه دهند که بیننده احساس کند از دست کسی کاری برنخواهد آمد، به جز یک اسطوره و قهرمان. این اسطوره هم درواقع نمادی از خود آمریکاست. یعنی در این فیلم ها به مخاطب خود القا می کنند که آمریکا منجی جهان است. اغراق بیش از حد در قدرت اسطوره، یکی از ویژگی های مهم این دست از فیلم هاست.
اسطوره و افکار عمومی
عباس مخبر، اسطوره شناس درباره نقش رسانهها در شکلگیری اسطوره در جهان معتقد است: رسانهها واقعا اهمیت زیادی دارند. حضور در رسانه و اینکه رسانهها کسی را وارد افکار عمومی کنند، بسیار مهم است. اگر دنیای باستان را با دنیای امروز مقایسه کنید، میبینید که رسانهها در دو سو مهم هستند؛ هم در اسطوره شدن و هم در اسطوره نشدن. رسانهها میتوانند همزمان کاندیداهای متعددی را برای اسطوره شدن معرفی کنند.
در دنیای باستان، سالها بعد از یک موضوع، باید کسی مثلا کتاب هومر را میخواند که بفهمد اینجا آشیل هم وجود داشته است، اما الآن این موضوعها خیلی سریع منتقل میشود، برداشتهای یکسان بهسرعت انتشار پیدا میکند و به ذهن مردم میرود. در شرایطی هم که مردم آمادگی داشته باشند برای ساختن و پرداختن چنین چیزهایی، خیلی سریع این کار را میکنند.
در دنیای امروز علاوه بر قدرت انکار ناپذیز سینما و تلویزیون در اسطوره سازی، قدرت فضای مجازی و شبکه های اجتماعی را نباید فراموش کرد. شبکه های اجتماعی با دسترسی آسان و امکاناتی که دارند به راحتی در بزرگنمایی و یا تحقیر کردن موضوعات مختلف نقش دارند. این بزرگنمایی به عنوان بستری برای اسطوره سازی رسانه ای در این شبکه ها هم میتواند مفید باشد و هم اینکه اسطوره هایی مصنوعی را بزرگ کرده و پرورش دهد که نتایج خوشایندی رابه دنبال ندارد.
فرآوری: زهرا فرآورده
بخش ارتباطات تبیان
منابع: ایسنا/ همشهری آنلاین/ وبلاگ حرف آخر
مطالب مرتبط: