تبیان، دستیار زندگی
علیرغم تلاش متخصصان و مسولان امور شهری جهت مناسب سازی پیاده راه ها و سایر فضاهای شهر به منظور استفاده ی مطلوب معلولین و بخصوص نابینایان ، شهرهای ما هنوز آنگونه که باید ، نتوانسته است آسایش و ایمنی این قشر خاص از جامعه را فراهم آورد
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : علی طهرانچی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شهر کور و نابینای هوشیار

از وقتی تصمیم گرفتم دیگه نبینم، خیلی چیزارو دیدم ...1


علیرغم تلاش متخصصان و مسولان امور شهری جهت مناسب سازی پیاده راه ها و سایر فضاهای شهر به منظور استفاده ی مطلوب معلولین و بخصوص نابینایان ، شهرهای ما هنوز آنگونه که باید ، نتوانسته است آسایش و ایمنی این قشر خاص از جامعه را فراهم آورد . یادداشت حاضر به بررسی مشکلات نابینایان در فضاهای شهری می پردازد .

نابینا

خیابان ها در شهرها علاوه بر جریان عبور و مرور وسایط نقلیه در خدمت مقاصد بسیاری هستند. بخش عابر پیاده خیابان ها نیز علاوه بر عبور و مرور پیاده ، به مقاصد بسیاری خدمت می کنند.یک پیاده راه شهری به خودی خود معنایی ندارد.چنین پیاده راهی چیزی جز یک انتزاع نیست . پیاده راه تنها در پیوند با ساختمان ها ، کاربری هایی که در آن محاط است و یا در ارتباط با سایر پیاده راه های بسیار نزدیک معنا می یابد.این مسئله در مورد خیابان ها نیز مصداق دارد . به این معنا که آن ها نیز در خدمت مقاصدی علاوه بر عبور و مرور وسایل نقلیه درون خود هستند.خیابان ها و پیاده راه هایشان عمده ترین مکان های عمومی یک شهر و اصلی ترین ارگان های حیاتی آن هستند.اگر خیابان ها گرفته و زشت باشند ، شهر گرفته و زشت خواهد بود.در شهرهای بزرگ بیگانگان بر آشنایان غلبه دارند.حفظ امنیت شهر، وظیفه اساسی خیابان ها و پیاده راه های یک شهر است. پیاده راه ها ، کاربردها و استفاده کنندگان آن شرکت کنندگان فعال درام مدنیت در برابر وحشیگری در شهرهایند.( جین جیکوبز ، مرگ و زندگی شهرهای بزرگ آمریکایی)

این شرکت کنندگان فعال درام مدنیت شهر پدیده ای نیست ، جز عابرین پیاده که برای حفظ بقای شهر تلاش میکنند. پربیراه نیست اگر بیان شود گاهی حضور ناظر در فضا سعی دارد کاراکتر دیده شدن را احراز کند و در بدل آن می کوشد دیدن را فرا بگیرد. حفظ حقوق شهروندی به عنوان یکی از ارکان اساسی شهر مطرح است و بهره گیری از تمام امکانات شهر در فضای عمومی ، حق مسلم هر شهروندی به حساب می آید.اما دراین نظم اجتماعی تفاوت هایی وجود دارد که جزلاینفک ارزشهای جوهری یک شهرمیباشد ودر بوجود آمدن آن دخیل است.

پس خیابان و پیاده راه ، اصلی ترین مکان های عمومی شهر به حساب می آیند و فضای عمومی حق شهروند است و عابر پیاده مالک این فضا است و شهر مجموعه ای از تفاوت ها است .

اکثریت ما انسان های بظاهر کامل وقتی در پیاده روهای شهرمان قدم میزنیم ممکن است که سالم به خانه باز نگردیم.این تراژدی شاید کمدی ترین قصه در درام زندگی پیاده روها باشد

حال باید پرسید نابینایان در کدام بخش این مسائل قرار دارند؟و در ادامه باید بازگو کرد که عصای سفید چیست ، برای کیست وچه نقشی را برعهده دارد؟در معرفی نابینا باید عنوان گردد او فردی است که بینایی ظاهری خود را از دست داده است و حرکتش را به واسطه عصای سفیدش رقم میزند.فرآیند تشخیص مسیر درست حرکت در فضای تاریکی تحلیل میشود.احساس و قدرت ادراک نابینا با توجه به کد های ارسال شده از محیط مانند صدا ، بو ، زبری و نرمی مصالح همه و همه همواری این مسیر را معین و مشخص میکنند. او ممکن است پدر ، مادر ، فرزند ، خواهر ، برادر ، دوست ، و یا شاید رزمنده باشد و در بیگانه ترین حالت او یک انسان و شهروند شهر است. ایمنی و امنیت دو بال آسودگی و آرامش هستند.هر دو لازم و ملزوم هم میباشند.عدم وجود یکی نقص دیگری را شفاف میکند.ایمنی محیط ، آرامش عینی را فراهم می آورد و امنیت ، آرامش روانی را.جامعه سلامت هر دو را توامان در دامان خود پرورش میدهد.نه برای انسان های دارای نقص عضو و نه برای انسان های کامل ، بلکه برای هردو ، به یک میزان ، با رعایت حق عدالت.

اکثریت ما انسان های بظاهر کامل وقتی در پیاده روهای شهرمان قدم میزنیم ممکن است که سالم به خانه باز نگردیم.این تراژدی شاید ،کمدی ترین قصه در درام زندگی پیاده روها باشد.فضاسازی این درام پیاده،سنتزی است از: پیاده رو های پاره پاره شده ، پیوسته نبودن مسیر، ماشین های پارک شده در وسط پیاده رو ، موتور سواران عجول در حال حرکت ، چاله های ناپیدای پر از آب ،کفسازی های به ظاهر زیبا و به باطن خراب ، انسداد های طبیعی و مصنوع ، تغییر مسیرهای اجباری ، عدم نورپردازی مناسب در شب و کشف نقاط جرم خیز. خوشبینانه ترین حالت این است که با قهرمان داستان به هیچ شکل برخوردی نداشته باشیم.قهرمان این تراژدی ابرانسانی است شتاب زده ، در حال دویدن، عصیانگر که منتظر تلنگری است کوچک از یک عابر محو گذر در این مکاره بازار پرهیاهو تا تمام قدرتش را فریاد بزند.البته میتوان برای بالابردن حس بازیگر و تماشاچی عنصر فضاساز دیگری مانند باد و باران و برف هم افزود و معضل سرریز شدن جوی ها ، جمع شدن آب در خیابانها را مطرح کرد.شکرگذارترین فصل این حیات دراماتیک این است که فقط تنهایی در حال قدم زدن باشی و نه با خانواده و نه با دوست.اما صحنه اوج ساخت این سکانس ، پلانی است که میتواند تلخ ترین روایت باشد.گذر نابینایی گرفتار شده در هزارتوی این تونل ! هوشیاری که در لابه لای این آشفتگی قدم در راه می گذارد و با ذکر عصایش بر صورت زمین می کوشد راه را استوارتر و محکم تر بیابد.

فرآیند تشخیص مسیر درست حرکت در فضای تاریکی تحلیل میشود.احساس و قدرت ادراک نابینا با توجه به کد های ارسال شده از محیط مانند صدا ، بو ، زبری و نرمی مصالح همه و همه همواری این مسیر را معین و مشخص میکنند

ساخت نخستین پیاده‌ راه استاندارد نابینایان در تهران خبری بود مسرت بخش و خوشحال کننده که در دی ماه سال 1388 از سوی شهرداری منطقه 7 تهران اعلام شد . قرار براین بود از پیچ شمیران تا پل سید خندان بطول حدود 5 کیلومتر در خیابان دکتر علی شریعتی اجرا شود.دغدغه و نفس توجه این حرکت فتح بابی بود برای اهمیت دادن به حقوق محروم شده چندین و چند ساله نابینایان. این پروژه به هر سوی در اواخر تیر ماه 1389 اعلام شد که 97 درصد پیشرفت داشته است. از حال این روزهای دیگر پیاده راه های شهر خبری نداریم امید است همه را به سرمنزل مقصود رسانیده باشد.

پیاده رو

بصیرت این سطور قدمی بود در چاله چوله های دل پر درد و رنج پیاده راه های شهر برای ترمیم سفیدی عصا که این روزها لباس سیاهی به خود گرفته است و بردباری چشم های خسته و فقط تلنگری است برای یادآوری حضوراین عزیزان در شهر. شاید باید بیش از این در تلاش باشیم.....

پی نوشت:

1. فیلم بید مجنون ساخته مجید مجیدی ( قسمتی از دیالوگ پرویز پرستویی)

علی طرانچی

کارشناس ارشد شهرسازی

بخش محیط شهر تبیان


منابع :

-مرگ و زندگی شهرهای بزرگ آمریکایی /جین جیکوبز/حمیدرضا پارسی ، آرزو افلاطونی /انتشارات دانشگاه تهران