تبیان، دستیار زندگی
الان در دنیا در حالی که مثلاً طب ترقّی کرده و یا از نظر روحی، روان شناسی و روان کاوی ترقی کرده است، اما همه غم و غصّه و دلهره و اضطراب خاطر و نگرانی دارند و این کاری به ما و ایران ندارد و دنیا یعنی اضطراب خاطر و نگرانی و هرکسی یا از مرض روحی و یا از مرض ج
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تنها نقطه ای که نه سرطان هست نه افسردگی!

ایمان


هر روز که انسان گامی بلندتر به طرف تکنولوژی بر می دارد بر میزان پیچیدگی های زندگی ماشینی او نیز افزوده می شود، چنین زندگی ای لازمه اش استرس و فشارهای روحی فراوانی است که هم اکنون به صورت انواع بیماری های روانی و جسمی در جامعه شاهدش هستیم. درمان دارویی این بیماریها، عملاً حل مقطعی مشکلی است که هرگاه درمان قطع شود علائم مجدداً بروز خواهد کرد.


سرگرمی انسان امروزی به روزمرگی و کار مداوم عملاً آنها را از تفکر در آنچه خداوند برای آرامش و سعادتش نازل کرده است، بازداشته و انسان کنونی برای حل مشکلات روحی خود اغلب به بیراهه می رود.

اما به هر کجا که برسد باز تنش و استرس  فشار با اوست، تنها جایی که  یک انسان می تواند به آرامش واقعی برسد جایی است که خداوند متعال به همین منظور برای او خلق کرده است .

در سوره یس آمده است که بعضی اوقات پروردگار عالم لذّت روی لذت به اینها می‌دهد و به اینها سلام می‌کند و با اینها حرف می‌زند: «سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحیمٍ»[1]

اینها با خدا حرف می‌زنند. اینها اگر یک دلتنگی پیدا کنند، می‌توانند خدمت رسول الله روند و با ایشان حرف بزنند و لذت ببرند. زن‌ها دسته جمعی خدمت حضرت زهرا روند و با هم بگویند و لذّت ببرند.

مهم‌تر از اینها اینست که ما همیشه نگران مرگ هستیم. مخصوصاً در وضع فعلی با سکته‌ها و امراض ناگهانی همیشه منتظر مرگ هستیم. اما در آنجا: «هُمْ فیها خالِدُونَ»[2] است و مشابه این در قرآن تکرار شده است. یعنی یک زندگی همیشگی. اما در این دنیا زندگی همیشگی خسته کننده است و اما در آنجا زندگی دائمی، همیشه تازه است. خورد و خوراک همیشه تازه است. به قول قرآن «لا یُنْزِفُونَ»[3] است.

انسان هیچگاه یک خوراک را دو بار نمی‌خورد. و هرچه بخواهد فوراً برای او حاضر می‌شود. اگر همان غذا را در شب بخورد، از نظر مزه غذای دیگریست.

چگونه به آرامش ابدی برسیم؟

1- اهمیت به واجبات، مخصوصاً نماز؛ انسان به راستی عمرش را در شبانه روز یک ساعت صرف نماز کند. ما که عمرمان را بیهوده می‌گذرانیم و چهار یا پنج ساعت عمرمان را صرف حرف‌های بیهوده و فیلم‌ها و سریال‌های بی‌معنا می‌کنیم، انسان یک ساعت در شبانه‌روز عمرش را صرف نماز کند. در ماه مبارک رمضان روزه بگیرد. گرسنگی اینگونه که خیلی اهمیت ندارد. اگر انسان به جاهای بالایی رسیده باشد، بالاترین لذت برایش نماز و روزه است و اگر به این مقام‌ها هم نرسیده باشد، برای رفتن به بهشت است:

چشم ما و زبان ما و گوش ما کنترل باشد. چطور خیلی اوقات برای دنیا چشممان و گوشمان و زبانمان کنترل است، بیایید برای آخرت، ما گناه در زندگی نداشته باشیم. مخصوصاً حقّ‌النّاس نداشته باشیم. رفتن به بهشت کاری ندارد

«وَ سارِعُوا إِلى‏ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقینَ»[4]

تو متّقی باش، آنگاه بهشت به دنبال توست. در روایات هم داریم که بهشت عاشق متّقین است. بهشت عالم حَیَوان است و اینجا در و دیوار هست و نمی‌تواند حرف بزند و جسم ما و دست و پای ما نمی‌تواند حرف بزند، اما در بهشت غذایش حرف می‌زند.

«وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوانُ لَوْ كانُوا یَعْلَمُون‏»[5]

معنایش اینست که ای کاش می‌فهمیدی و ای کاش می‌دانستی که چه خبرهاست.

گناه

2-  اینکه حرف بیهوده در کلامت نباشد. حرف‌های بیهوده و حرف‌هایی که هیچ فایده‌ندارد، نه بگو و نه بشنو.

حال ما اگر حرف امیرالمومنین«سلام‌الله‌علیه» و حرف قرآن را نمی‌شنویم، اما لاأقل گاهی این حرف‌های بیهوده را کنار بگذاریم و به جای آن انس با قرآن پیدا کنیم. به جای این حرف‌های بیهوده دعا و راز و نیاز با خدا کنیم و شب جمعه حالی پیدا کنیم و دعای کمیل امیرالمومنین«سلام‌الله‌علیه» را با آن همه مضمون و زیبایی بخوانیم.

3- مهم‌تر از این دو، اجتناب از گناه است. چشم ما و زبان ما و گوش ما  تحت کنترل باشد. چطور خیلی اوقات برای دنیا چشممان و گوشمان و زبانمان کنترل است، بیایید برای آخرت، ما گناه در زندگی نداشته باشیم. مخصوصاً حقّ‌النّاس نداشته باشیم. رفتن به بهشت کاری ندارد.

تو دروغ نگو و غیبت نکن و شایعه پراکنی نکن و تهمت نزن و اهانت به دیگران نکن و زبانت کنترل شود، آنگاه بهشت می‌شود. اگر به راستی انسان بهشتی باشد و شیعه باشد، حساب و کتاب ندارد و حساب و کتاب از کسانی است که شیعه واقعی نباشند. ما شیعه واقعی نیستیم. شیعه اینست که اعتقاد به امیرالمومنین«سلام‌الله‌علیه» داشته باشد و مسلّم همه ما اعتقاد به امیرالمومنین«سلام‌الله‌علیه» داریم و تا سرحد عشق امیرالمومنین«سلام‌الله‌علیه» را دوست داریم. شعارمان نیز یا علی و اینگونه مجالس و روضه‌ها برای اباعبدالله است و این هم الحمدلله عالیست، اما از نظر عمل لنگیم.

ما شیعه آبکی هستیم و باید این آبکی‌ها از بین رود و در قبر باید با آتش جهنم بسوزد و باید در عالم برزخ پنجاه هزار سال بماند. و الاّ اگر شیعه واقعی باشد، حساب و کتاب و عالم برزخ ندارد. و قرآن می‌فرماید: عالم برزخش اینست که وقتی وارد قیامت می‌شود، به او می‌گویند چقدر طول کشید و او می‌گوید یک روز یا نصف روز. البته عالم برزخش میلیون‌ها سال بوده، اما اینقدر خوش و خرّم بوده که می‌گوید یک روز یا نصف روز بوده است. شیعه واقعی آن پنجاه هزار سال و آن حساب و کتاب‌ها را ندارد و شیعه واقعی زیر لوای حمد است و وقتی زیر لوای حمد باشد، زیر بیرق علیست و چه کسی می‌تواند با او حرف بزند. اصلاً معنای لوای حمد اینست که یک طرف نوشته شده «الحمدلله رب العالمین» و یک طرف هم نوشته شده «لا اله الاّ الله، محمد رسول الله، علیٌ ولی الله».

پی نوشت ها:

1. یس، 58: «از جانب پروردگار[ى‏] مهربان [به آنان‏] سلام گفته مى‏شود.»

2. البقرة، 25: «و در آنجا جاودانه بمانند.»

3. الواقعه، 19: «و نه بى‏خرد گردند.»

4. آل‌عمران، 133: «و براى نیل به آمرزشى از پروردگار خود، و بهشتى كه پهنایش [به قدر] آسمان‌ها و زمین است [و] براى پرهیزگاران آماده شده است، بشتابید.»

5. العنکبوت، 64: «و زندگى حقیقى همانا [در] سراى آخرت است؛ اى كاش مى‏دانستند.»

فرآوری: محمدی                

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان


منبع: تلخیصی از درس اخلاق آیت الله مظاهری

خبرگزاری فارس

مطالب مرتبط:

یک جمله طلایی با آرامش بخشی عمیق

نیاز به دعا از منظر عقل و دین

عالی‌ترین نسخه برای آرامش

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.