سایت فرهنگی اطلاع رسانی تبیان در مقاله ای اجتماعی با عنوان «سهم فقرا از مرگ پاشایی» نگاهی متفاوت به رویداد مرگ هنرمند موسیقی کشورمان داشت.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سهم فقرا از مرگ پاشایی

مرگ مرتضی پاشایی

سایت فرهنگی اطلاع‌رسانی تبیان در مقاله ای اجتماعی با عنوان «سهم فقرا از مرگ پاشایی» نگاهی متفاوت به رویداد مرگ هنرمند موسیقی کشورمان داشت.

به گزارش روابط عمومی، بخش اجتماعی موسسه فرهنگی اطلاع‌رسانی تبیان در این مقاله به حوادث پیرامون مرگ هنرمند جوان موسیقی پرداخت.

فاطمه ناظم زاده در این مقاله می نویسد:« آنچه مشخص است اینکه گاهی وقایع و اتفاقاتی که برای یک هنرمند رخ می دهند، به شهرت و محبوبیت او می افزایند. حتی اگر آن هنرمند به لحاظ حرفه ای، در رتبه ای پایین تر نسبت به همکارانش قرار داشته باشد. اما یک حادثه یا اتفاقی تلخ و یا شیرین بر شهرت یک فرد دامن می زند و ممکن است یک فرد معمولی را یک شبه به یک اسطوره تبدیل کند. احتمالا نام مرتضی پاشایی برای اغلب مردم تا یک ماه پیش، نام آشنایی نبود. حتی برای مخاطبان پر و پا قرص برنامه ماه عسل هم جالب بود که بدانند تیتراژ ابتدای این برنامه را پاشایی خوانده است و همه اینها نکاتی بود که عده زیادی از مردم تازه متوجه آنها شده اند. انچه موجب شد تا توجه عده زیادی از مردم و به طور کلی افکار عمومی جامعه به سمت پاشایی جلب شود، موضوع بیماری این خواننده سی ساله بود که به سرعت رسانه ای شد. هرچند قبل از بستری شدن وی، باز هم مساله درگیری این جوان با سرطان، عاملی مورد توجه برای عده ای از مخاطبان بود تا در کنسرت های او شرکت کنند و یا تمایل به خریدن سی دی های او را داشته باشند. البته باید این نکته را هم ذکر کرد که پاشایی با نحوه خواندن و محتوای اشعارش هم موفق به جلب نظر مردم شده بود اما موضوعی که قطعا همه ما به ان معترف هستیم اینکه در کشور ما خوانندگان زیادی هستند که هنر فوق العاده ای دارند و هرگز به بخشی از شهرت پاشایی هم دست پیدا نکرده اند. این موضوع نشان میدهد که یک پدیده اجتماعی وجود دارد و یک خصلت اجتماعی که موجب چنین عکس العملی از مردم می‌شود.دیدن این تصاویر این ذهنیت را ایجاد می‌کند که عده ای که خود را جزو علاقه مندان به هنر محسوب می‌کنند احتمالا تعریف و درک درستی از مقوله مرگ ندارند و یا اینکه تصور می‌کنند اگر جوانی سی ساله از دنیا می رود برای بیان احساسات خود باید اشعار او را بخوانند و کف هم بزنند. در حالیکه این رفتار در هیچ جامعه ای پذیرفته نیست. چه رسد به جامعه ما که وابستگیهای اجتماعی و بروز احساسات در تجربه مرگ یک عزیر،نسبت به جوامع دیگر، پررنگ تر و شدیدتر است. بنابراین این سوال در ذهن ایجاد می‌شود که به راستی مردم در چنین شرایطی در جستجوی چه چیزی هستند؟ در شرایطی که در ایام محرم قرار داریم شاید هر یک از ما بارها شاهد این صحنه بوده ایم که برخی از افراد نسبت به ایجاد ترافیک توسط تکیه ها عزاداری و دسته جات معترض بودند در حالیکه برای مراسم تشییع مرتضی پاشایی جمعیت بسیار زیادی در خیابان حافظ تجمع کرده بودند که این امر موجب ترافیکی سنگین در خیابانهای اطراف بود و در این شرایط کسی معترض به ایجاد ترافیک نیست و مردم معتقدند که به خاطر علاقه مندی به هنر و قشر هنرمند و پاسداشت این مقام، بهتر است قدری هم ترافیک و سایر مسائل را تحمل کنند. برای زنده یاد پاشایی، چندین شب متوالی، مردم در سرتاسر ایران اقدام به روشن کردن شمع کردند و گرد هم جمع شدند و هزینه زیادی بابت شمع هایی شد که همه آنها سوختند و آب شدند و هیچ کس به این جماعت نگفت که هزینه این شمع ها را به فقرا دهید که قطعا این اقدام برای روح آن مرحوم هم شادی بخش است. یا نذری در هیئت های مذهبی می‌شود، عده ای معتقدند که بهتر است اینها را خرج فقرا کنیم. به راستی چه چیز موجب شده تا چنین تفکراتی در میان مردم به وجود بیاید جز اینکه یک جریان هدایت شده به دنبال این است که عقاید مذهبی و شعائر اعتقادی را در میان آنها سست کند و از میان ببرد.»

متن کامل این مقاله در اینجا قابل مشاهده است.