رسم رفاقت چیست؟
یكی از دوستان امام باقر(علیه السّلام) به نام ابی عبیده میگوید: در سفر، رفیق و همراه، امام باقر (علیه السّلام) بودم. در طول سفر همیشه نخست من سوار بر مركب میشدم و سپس آن حضرت بر مركب خویش سوار میشد. (و این نهایت احترام و رعایت حرمت بود).
زمانی كه بر مركب می نشستیم و در كنار یكدیگر قرار میگرفتیم، آن چنان با من گرم میگرفت و از حالم جویا می شد كه گویی لحظاتی قبل در كنار هم نبودهایم و دوستی را پس از روزگار دوری جسته است.
به آن حضرت عرض كردم:
ای فرزند رسول خدا! شما در معاشرت و لطف و محبت به همراهان و رفیقان به گونهای رفتار میكنید كه از دیگران سراغ ندارم، و به راستی اگر دیگران دست كم در اولین برخورد و مواجهه، چنین برخورد خوشی با دوستانشان داشته باشند، ارزنده و قابل تقدیر خواهد بود.
امام باقر(علیه السّلام) فرمود: آیا نمیدانی كه مصافحه (نهادن دست محبت در دست دوستان و مومنان) چه ارزشی دارد؟ مومنان هر گاه با یكدیگر مصافحه كنند و دست دوستی بفشارند، گناهانشان همانند برگ های درخت فرو می ریزد و در منظر لطف خدایند تا از یكدیگر جدا شوند. (1)
علاوه بر این، محبت به دوستان و برادران دینی مظاهر مختلفی در سخنان حضرت داشته است، زمانی که فرمود:
«دعایی که بیشتر امید اجابت آن می رود و زودتر به اجابت می رسد دعا برای برادر دینی است در پشت سر او». (2)
و چنین بیان داشت که «مومن برادر من است، او را دشنام نمی دهد، از او دریغ نمی کند و به او گمان بد نمی برد.» (3)
و به دوستانش توصیه فرمود که: «با منافق با زبانت مدار کن و مومن را از دل دوست بدار و اگر با یهودی نیز همنشین شدی، خوش رفتاری کن.» (4)
و در نهایت یکی از مهمترین کارهای مومن را همیاری مالی با برادر (دینی) بر شمرد. (5)
رسول اکرم(صلی الله و علیه و آله) می فرماید: مداراه الناس نصف الایمان والرفق بهم نصف العیش- مدارای با مردم نیمی از ایمان و سازش و رفاقت با آنها نیمی از زندگی است.
امام علی علیه السلام می فرمایند: بدان که پس از ایمان به خدای بزرگ- راس خردمندی مدارا کردن با مردم است! و کسی که با مردم به نیکی معاشرت نکند خیری در او نیست.
امیر مومنان علی علیه السلام دیدگاه کلی اسلام را پیرامون معاشرت با مردم در سخنی چنین تبیین می کتد: با مردم طوری معاشرت کنید که اگر با آن حالت مردید در سوگتان بگریند و اگر زنده بودید با شما دوست باشند.
اى مالک... هرگز «نیکوکار» و «بدکار» نزد تو یکسان و در یکجایگاه نباشند، چرا که در این کار، بى رغبتى نیکوکاران در امر نیکوکارى است، و ورزیدگى و شوق بدکاران براى بدى است
یعنی به گونه ای زندگی کنیم که دیگران از مرگ ما ناراحت و از دیدار ما خوشحال و خشنود باشند.
اساس معاشرت بین مسلمانان احترام و محبت متقابل است یعنی هر دو موظف هستند به هم احترام گذاشته و با محبت با هم رفتار نمایند. قرآن مجید در سوره فتح، مومنین را چنین وصف می کند: «اشداء علی الکفار رحماء بینهم». نسبت به کفار شدیدند ولی بین خودشان با رأفت و رحمت رفتار می کنند.
همه انسان ها دوست دارند از نظر دیگران مهم و با ارزش باشند. هر کسی در دنیای کوچک خود نیاز دارد که احساس کند، هم برای خودش و هم برای دیگران مهم است.
چگونه می توان حس مهم بودن، بزرگ بودن و کسی بودن را در دیگران برانگیخت؟
الف: تشویق و تحسین کردن صمیمانه و صادقانه خوبی ها و توانمندی هایی که در دیگران وجود دارد.
همة انسان ها به شدت تشنه تعریف و تمجید هستند. جنبه های مثبت افرادی را که با آنها سروکار دارید پیدا کنید و بدون بخل ورزی صفات مثبت آنها را تعریف و تمجید کنید.
داشتن زبان و لحن تشویق آمیز، موهبتى خدایى است. نشان کمالروحى و همتبلند و علاقه به بالندگى و رشد انسان هاست. تشویق، درنیکان و نیکوکاران، زمینه بیشتر براى «عمل صالح» پدید مىآورد و نسبت به بدان و بدی ها، اثر غیر مستقیم بازدارندگى دارد.
اگر در جامعهاى میان نیک و بد فرقى گذاشته نشود و به شایستگان فرزانه و فداکار و فرومایگان تبهکار به یک چشم نگاه کنند، این عامل سقوط اخلاقى و ارزشى جامعه است; صالحان مایوس و دلسرد مىشوند و فاسدان جرات و گستاخى مىیابند.
این مضمون کلام حضرت على علیه السلام است که در عهدنامهاى که به مالکاشتر نخعى نوشت، او را به اینارزشگذارى و بهادادن به نیکان صالح فرمان داد:
اى مالک... هرگز «نیکوکار» و «بدکار» نزد تو یکسان و در یک جایگاه نباشند، چرا که در این کار، بى رغبتى نیکوکاران در امر نیکوکارى است، و ورزیدگى و شوق بدکاران براى بدى است.
هم در بحث تنبیه و توبیخ، هم در مقوله ستایش و تشویق، باید تناسب میان «عمل» و «میزان تشویق» مراعات شود، تا اثر مطلوب را ببخشد. بدون این تناسب، یا افراط مىشود یا تفریط، و هر دو زیانباراست. البته هر یک از این زیادهروى یا کوتاهى در تشویق و ستایش هم ریشهها و عللى دارد.
امام علی علیه السلام می فرمایند: بدان که پس از ایمان به خدای بزرگ- راس خردمندی مدارا کردن با مردم است! و کسی که با مردم به نیکی معاشرت نکند خیری در او نیست
على علیه السلام مىفرماید:
ستایش بیش از حد استحقاق و شایستگى، تملق و چاپلوسى است. و کم گذاشتن و کوتاهى از حد استحقاق، ناتوانى یا حسادت است.
حضرت امیر علیه السلام در سخنى دیگر مىفرماید: «اکبر الحمق الاغراق فى المدح و الذم»
بزرگترین نادانى، زیاده روى در ستایش یا بدگویى است.
کلام را با بیانی از معصوم به پایان می بریم:
در مکارم الاخلاق طبرسی(ره) از حضرت علی علیه السلام چنین روایت شده است:
«هرگز نشد رسول خدا صلی الله علیه و آله با کسی مصافحه کند و آن حضرت جلوتر از طرف مقابل دست خود را بکشد. و هرگز نشد که با کسی در کار و حاجتی همکاری کند و آن حضرت پیش از طرف مقابل از آن کار منصرف گردد. و هرگز نشد کسی با آن حضرت سر صحبت را باز کند و او قبل از طرف مقابل سکوت نماید. و دیده نشد پیش روی کسی پای خود را دراز کند.
و هرگز بین دو امر مخیّر نشد، مگر این که دشوارتر را انتخاب مینمود. اگر ظلمی به او میشد در مقام انتقام بر نمیآمد، مگر آن که حرمتهای الهی هتک شود که در آن صورت خشم میفرمود و غضبش برای خدا بود. تا زنده بود در حال تکیه دادن غذا میل نفرمود. هیچگاه چیزی از او خواسته نشد که در جواب، نه بگوید، و هرگز حاجت سائلی را رد نمیکرد، و چنانچه مقدور بود حاجت او را برمیآورد و اگر ممکن نبود با زبان نرم و شیرین او را راضی میساخت.»
پی نوشت ها:
1- اصول کافی/ ج2/ ص 179
2- اصول کافی/ ج2/ ص 507 باب الدعاء الاخوان مظهر الغیب
3- تحف العقول/ ص296
4- الامالی المفید/ ص 185
5- کشف الغمه/ ج 2 / ص 133
فرآوری: زهرا اجلال
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منابع:
سیمای پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله، امیرحسین علیقلی
خانواده مطهر
منبع روایاتی که در متن ذکر نشده از اصول کافی، ج 2 و تحف العقول می باشند.