چگونه نمازی، انسان را از گناه باز میدارد؟
قرآن کریم درباره یکی از آثار و برکات نماز می فرماید؛ نماز به پا دارید که نماز انسان را از فحشا و منکر باز می دارد:«اتْلُ مَا أُوحِیَ إِلَیْكَ مِنَ الْكِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ وَاللَّهُ یَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ»؛ [سوره عنکبوت، آیه 45]
آنچه از كتاب به سوى تو وحى شده است بخوان، و نماز را برپا دار، كه نماز از كار زشت و ناپسند باز مى دارد، و قطعاً یاد خدا بالاتر است، و خدا مى داند چه مى كنید.
در این آیه خداوند به پیامبرش (صلی الله علیه وآله) دستور می دهد تا آنچه به ایشان وحی شده (قرآن) را تلاوت نماید؛ چرا که تلاوت قرآن بهترین چیزی است که انسان را از شرک و ارتکاب فحشاء و منکرات باز می دارد؛ به دلیل آن که در قرآن آیات روشنی است که در بردارنده حجت هایی نورانی است که حق را آن طور که باید روشن می سازد.
همچنین مشتمل بر داستان های عبرت آموز، مواعظ و بشارت ها، انذار، وعده و وعیدها است که شنونده و خواننده را از گناهان باز می دارد. خدای متعال پس از امر به تلاوت قرآن، پیامبرش را امر به نماز می کند که بهترین اعمال است؛ چرا که نماز بازدارنده از فحشاء و منکر است.
یک سوال:
قرآن می فرماید نماز از فحشاء و منکرات نهی می کند، در حالی که ما بسیاری از نمازگزاران را می بینیم که از ارتکاب گناهان بزرگ پروایی ندارند؛ چرا نماز آنان بازدارنده از فحشاء و منکرات نیست؟
آنچه از سیاق آیه بر میآید؛ این است که اگر دستور دادهاند که مردم نماز بخوانند، برای این است که نماز آنان را از فسق و فجور باز می دارد، و این تعلیل می فهماند که نماز عملی است عبودی که به جا آوردنش صفتی در روح آدمی پدید می آورد که آن صفت -به اصطلاح معروف- پلیسی است غیبی، و صاحبش را از فحشاء و منکرات باز می دارد، و در نتیجه جان و دلش را از گناهان و آلودگی هایی که از اعمال زشت پیدا می شود، پاک می نماید.
پس معلوم می شود مقصود از نماز رسیدن به آن صفت است؛ یعنی صفت بازداری از گناه . پیدایش این صفت اثر طبیعی نماز است، اما به نحو اقتضاء، نه به نحو علیت.
به عبارت دیگر، بازداری از گناه اثر طبیعی نماز است؛ چون نماز توجه خاصی است از بنده به سوی خدای سبحان، اما این اثر تنها به مقدار اقتضاء است، نه علیت تامه، تا تخلف نپذیرد و نمازگزار دیگر نتواند گناه کند.
نه اینگونه نیست، بلکه اثرش به مقدار اقتضاء است؛ یعنی اگر مانع و یا مزاحمی در بین نباشد نماز اثر خود را میبخشد، و نمازگزار را از فحشاء باز میدارد، ولی اگر مانعی و یا مزاحمی جلو اثر آن را گرفت، دیگر اثر نمی کند، در نتیجه نمازگزار آن کاری که انتظارش را از او ندارند می کند.
یکی دیگر از آثار و برکات مهم نماز که حتی از نهی از فحشاء و منکر نیز مهمتر است، این است که انسان را به یاد خدا میا ندازد که ریشه و مایه اصلی هر خیر و سعادت است، و حتی عامل اصلی نهی از فحشاء و منکر نیز همین «ذکر اللَّه» است. در حقیقت برتری آن به جهت آن است که علت و ریشه محسوب می شود
البته باید توجه داشت که نماز دارای مراتب است؛ بنابراین اثری که به صورت اقتضاء بر آن مترتب می شود نیز دارای مراتب است؛ یعنی نماز و جلوگیری از گناه، مانند دو کفه ترازو هستند، هر وقت نمازگزار در نماز خود بیشتر به یاد خدا بود، نمازگزار کمتر گناه می کند، و هر جا یاد خدا در نماز ضعیف شود، و نمازگزار از حقیقت یاد خدا منصرف گردد، دچار گناه می شود.
اگر کسی خواست این معنا را لمس کند، باید حال بعضی از افراد که نام مسلمان دارند، و در عین حال نماز نمی خوانند را در نظر بگیرد، که اگر رفتار آنها را زیر نظر قرار دهد، می بیند که به دلیل نخواندن نماز، روزه را هم می خورد و حج هم نمی رود و زکات هم نمی دهد و بالأخره سایر واجبات را هم ترک می کند، و هیچ فرقی بین پاک و نجس، و حلال و حرام نمی گذارد. و هیچ چیزی را در راه خود مانع پیشرفت خود نمی بیند، نه ظلم، نه زنا، نه ربا، نه دروغ، و نه هیچ چیز دیگر.
آن وقت اگر حال چنین شخصی را با حال کسی مقایسه کنی که نماز می خواند، و در نمازش به حداقل آن، یعنی آن مقداری که تکلیف از گردنش ساقط شود اکتفاء می کند، خواهی دید که او از بسیاری از کارها که بی نماز از آن پروا نداشت پروا دارد و اگر حال این نمازگزار را با حال کسی مقایسه کنی که در نمازش اهتمام بیشتری دارد، خواهی دید که دومی از گناهان بیشتری پروا دارد و به همین قیاس هرچه نماز کاملتر باشد، خودداری از فحشاء و منکرات بیشتر خواهد بود. [طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 16، ص 133- 137 ]
خلاصه این که هر نمازی به همان اندازه که از شرایط کمال و روح عبادت و حضور قلب برخوردار است، نهی از فحشاء و منکر می کند، گاه نهی کلی و جامع و گاه نهی جزئی و محدود.
ممکن نیست کسی نماز بخواند و هیچ گونه اثری در او نبخشد هر چند نمازش صوری باشد، هر چند آلوده گناه باشد، البته این گونه نماز تأثیرش کم است. این گونه افراد اگر همان نماز را نمی خواندند شاید از این هم آلودهتر بودند. به هر حال نهی از فحشاء و منکر سلسله مراتب و درجات زیادی دارد و هر نمازی به نسبت رعایت شرایط، دارای بعضی از این درجات است.
اگر دستور دادهاند که مردم نماز بخوانند، برای این است که نماز آنان را از فسق و فجور بازمیدارد، و این تعلیل میفهماند که نماز عملی است عبودی که به جا آوردنش صفتی در روح آدمی پدید میآورد که آن صفت -به اصطلاح معروف- پلیسی است غیبی، و صاحبش را از فحشاء و منکرات بازمیدارد، و در نتیجه جان و دلش را از قذارت گناهان و آلودگیهایی که از اعمال زشت پیدا میشود، پاک مینماید
ظاهر جمله «وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ»، این است که بیان فلسفه مهمتری برای نماز می باشد؛ یعنی یکی دیگر از آثار و برکات مهم نماز که حتی از نهی از فحشاء و منکر نیز مهمتر است، این است که انسان را به یاد خدا می اندازد که ریشه و مایه اصلی هر خیر و سعادت است، و حتی عامل اصلی نهی از فحشاء و منکر نیز همین «ذکر اللَّه» است. در حقیقت برتری آن به جهت آن است که علت و ریشه محسوب می شود. [همان، ص 136]
نتیجه گیری:
نمازی خصوصیت بازداری کامل از گناه را دارد که تمام شرایط لازم از جمله حضور قلب را داشته باشد.
شاید برخی فکر کنند که نماز آنان دارای تمام شرایط برای حضور قلب نیست و حتی گاهی از گناه دور نیستند، بنابراین با این وجود شخص حتی ممکن است این فکر را نیز داشته باشد که خواندن نماز هیچ فایدهای ندارد.
ممکن است که شخصی نمازگزار از منکر دور نباشد اما از بسیاری از فحشاها دور خواهد ماند. خواندن نماز نیاز به وضو دارد که این خود دارای ثواب است و همچنین نمازگزار باید به مسائلی همچون پاک بودن لباس توجه کند.
غصبی نبودن فرش و لباس نمازگزار از دیگر احکام برای قبولی نماز است، که توجه به این موارد نیز خواه یا ناخواه انسان نمازگزار را از گناه باز می دارد.
فرآوری: زهرا اجلال
بخش قرآن تبیان
منابع:
خبرگزاری ایسنا
ویکی پرسش
اسک قرآن
انجمن قرآنی زیتون
مطالب مرتبط:
وظیفه ما در برابر اشاعه ی فحشا چیست؟