عارفی که از رسیدن به بهشت ناراحت شد!
شهید مرتضی مطهری درباره استادش، آیت اللّه میرزا علی آقای شیرازی می گوید: «مرحوم حاج میرزا علی آقا، ارتباط قوی و بسیار شدیدی با پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و خاندان پاکش داشت. این مرد در عین اینکه فقیه و حکیم و عارف و طبیب و ادیب بود و در بعضی از قسمت ها، مثلاً طب قدیم و ادبیات، تراز اول بود و قانون بوعلی را تدریس می کرد، منبر می رفت و موعظه می کرد و ذکر مصیبت می فرمود، کمتر کسی بود که در پای منبر این عالم مخلص متقی بنشیند و منقلب نشود.
خودش، نام رسول اکرم صلی الله علیه و آله یا امیرالمومنین علی علیه السلام را که می برد، اشکش جاری می شد. پیغمبر اکرم«صلّی الله علیه و آله و سلّم» میفرماید وقتی انسان بمیرد، منزلش یا باغ زیبائی است که همه چیز دارد و هرچه بخواهد در آن باغ هست و هر چه نخواهد در آن باغ نیست یا حفرهای از حفرههای جهنّم است:
«أَنَّ الْقَبْرَ رَوْضَةٌ مِنْ رِیَاضِ الْجَنَّةِ أَوْ حُفْرَةٌ مِنْ حُفَرِ النِّیرَان»[1]
مرحوم حاج میرزا علی آقای شیرازی در اصفهان منبر میرفت و قدرش را نمیدانستند. یک وقت خوابی نقل کرد که خیلی عجیب است. این مرد بزرگ میگفت: مرا در آن باغ بردند و نگاه کردم و دیدم چه باغ زیبایی است. وقتی قدم میزدم تأسف خوردم و به خودم گفتم: علی! بالاخره کارت به اینجا رسید که تو را مثل حیوانها در یک آب و علفی رها کردند. انسان جداً اگر با خدا باشد، به اینجاها میرسد که بهشت برای او کوچک میشود و متأسّف است که در آن باغ زیباست. گرچه آنها استکمال دارند، اما علی کل حال خلق نشدهایم برای اینکه به بهشت برویم و خلق شدهایم که به مقام وصول و شهود برسیم که به راستی وقتی مُردیم و ما را در آن باغ زیبا بردند، تأسّف بخوریم که ما را مثل حیوانها در باغ پرمیوه و آب و علفی رها کردهاند. بدانید که خلق شدهایم برای همین و خلق شدهایم نه اینکه استراحت دائمی داشته باشیم یا به بهشت برویم، البته اینها خوب است، اما بدانید که خلق شدهایم تا در این دنیا ترّقی کنیم و استکمال کنیم.
رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند
بنگر که تا چه حد است مقام آدمیّت
خلق شدهایم برای اینکه در عالم وجود به جز خدا چیزی را نبینیم. نمیدانم باباطاهر چقدر به آن رسیده، اما اشعار خوبی میگوید:
به دریا بنگرم دریا تو بینم به صحرا بنگرم صحرا تو بینم
به هرجا بنگرم کوه و در و دشت نشان از روی زیبای تو بینم
پیغمبر اکرم«صلّی الله علیه و آله و سلّم» میفرمایند: اگر همه را به من بدهند و بگویند یک نماز شب نخوان، من حاضر نیستم. امام صادق«سلام الله علیه» میفرمایند: اگر همه را به من بدهند و بگویند نماز شفع یا نماز وتر را نخوان، من حاضر نیستم
هیچ نبینم جز خدا و هیچ نیابم جز خدا، البته نه با این چشم، بلکه با چشم دل. این چقدر عالیست و گفتم که یک لحظه آن به دنیا و هرچه در دنیاست، ارزش دارد.
چیزی که باید توجه داشته باشید، اینکه اگر به راستی به جایی برسیم، همین جا در نماز شبها خدا را مییابیم. آن موقع که میگوید الله اکبر، آنگاه ارزش این الله اکبر از دنیا و آنچه در دنیاست برایش بیشتر است: «لَرَكْعَتَانِ فِی جَوْفِ اللَّیْلِ أَحَبُ إِلَیَ مِنَ الدُّنْیَا وَ مَا فِیهَا»[2]
این روایت هم نبوی و هم ولوی است. هم پیغمبر اکرم«صلّی الله علیه و آله و سلّم» این روایت را فرمودند و هم امام صادق«سلام الله علیه»؛ که ارزش دو رکعت نماز شب از دنیا و آنچه در دنیاست، برای من بیشتر است. همه دنیا چقدر ارزش دارد؟! همه ذخایر دنیا چقدر ارزش دارد؟! پیغمبر اکرم«صلّی الله علیه و آله و سلّم» میفرمایند: اگر همه را به من بدهند و بگویند یک نماز شب نخوان، من حاضر نیستم. امام صادق«سلام الله علیه» میفرمایند: اگر همه را به من بدهند و بگویند نماز شفع یا نماز وتر را نخوان، من حاضر نیستم.
خیلیها هستند که جداً این دنیا را برای چیز دیگری میخواهند و خدا را به هیچ چیزی نمیفروشند. مگر اینکه دیوانه باشند. از همین جهت جهنّمیها وقتی در جهنّم رفتند با هم گفتگو میکنند و در سوره ملک این جمله آمده که گفتگوی آنها اینست که: «وَ قَالُوا لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا کُنَّا فِی أَصْحَابِ السَّعِیرِ»[3؛ اگر ما عقل داشتیم که جهنّم نمیآمدیم و بی عقلی ما، ما را به جهنّم آورده است. هوسرانی، معلوم است که دیوانگی است. این دنیا با این ذخایرش و با این مشقتها که دنیا یعنی جذر و مد و مشقت و بلا، اما در آن لذایذی هم هست.
پی نوشت ها:
1. ارشاد القلوب، ج 1، ص 75.
2. علل الشرائع، ج 2، ص 363.
3. الملك، 10.
فرآوری: محمدی
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منبع:
تلخیص درس اخلاق آیت الله مظاهری
پایگاه رسمی شهید مرتضی مطهری (ره)