مطالعه نقادانه
خواندن یک کتاب، گذشته از اینکه یک اثر ادبی، تاریخی، اجتماعی، هنری و... باشد، نیازمند نگاهی نقادانه است. یکی از عواملی که به تقویت نگاه انتقادی یک مخاطب کمک میکند کثرت مطالعه در زمینههای گوناگون است.
در نقد یک اثر داشتن یک نگاه مقایسهای و تحلیلی بسیار میتواند از مفاهیمی که از نگاه یک مخاطب عادی مخفی مانده است، پرده بردارد. کتابها دنیایی مملوء از ایدههای نوین و بکر هستند. برخورد یک مخاطب عادی و یک مخاطب نقاد با این دنیای مفاهیم، لزوماً یکسان نیست. یک خوانندهی عادی ممکن است با خواندن یک کتاب تمام مفاهیم مطرح شده در آن را زیر لوای حقیقت بپذیرد. آن چنان در متن غرق بشود و از همان ابتدا به گونهای مطالب بیان شده را درست بپندارد که جایی برای هیچ نوع سوال باقی نگذارد. اما یک خوانندهی نقاد از پشت عینک خود مدام از نویسنده به شکلی فعال در باب ایدههای بیان شده سوال میپرسد. هیچ چیز نمیتواند از عینک جزئیبین او بگریزد.
اگر از یک مخاطب عادی بپرسید که فلان کتاب چه چیزی را بیان میکرد، در پاسخ تنها میتواند طوطیوار مطالبی که دریافت کرده است را برای شما بیان کند. یک مخاطب نقاد اما زمانی که سوالی یکسان از او میپرسید در جواب شما نه تنها میتواند مطالب بیان شده را بیان کند بلکه قادر است دریافتهای خود از چگونگی زاویهی دید نویسنده را نیز شرح بدهد. به عبارت دیگر او هم در متن یک کتاب غور کرده است و هم از کتاب فاصله گرفته و به عنوان یک نگاه خارجی و متفاوت به نقد نقطه نظرهای نویسنده پرداخته است. برای مثال تصور کنید که یک متن تاریخی مشابه را به این دو نوع خواننده دادهایم. یک مخاطب عادی تنها تاریخهای وقوع حوادث و چگونگی روی دادن آنها را برای شما بیان میکند. این در حالی است که مخاطبی که نقادانه متن را خوانده است برای شما از این میگوید که چگونه نویسنده با نگاه خاص خود و هدفی که در ذهن داشته قسمتهایی از حوادث را انتخاب و مابقی را حذف کرده است.
بازگویی در برابر تفسیر
یک کتاب ممکن است برای یک مخاطب عادی سرشار از مطالبی باشد که تنها لازم است که در ذهن حفظ شوند. این نوع مخاطب هنگام سخن گفتن از یک کتاب تنها میتواند مطالب را بازگویی کند. اما یک مخاطب نقاد، در برابر یک متن آستینهایش را بالا میزند و خود به صورت فعالانه گزارهها را در ذهن خود پس و پیش میکند تا آنها را بهتر درک کند. از مفاهیمی که در گذشته در میان کتابهای دیگر آموخته است نیز استفاده میکند و همهی آنها را هم چون یک پازل کنار یکدیگر میچیند. از همین رو است که اگر از او در باب یک کتاب سوال بپرسید زوایایی را برای شما شرح میدهد که شما پیش از این به آن فکر نکرده بودید. به عبارت دیگر او متن را طوری در ذهن خود حلاجی کرده و تفسیر کرده است که میتواند نگاه نویسنده را به نقد بکشد.
چگونه میتوانیم یک مخاطب نقاد باشیم؟
نویسنده در یک چهارچوب زمانی و مکانی دست به قلم گرفته است و طبیعی است که تحت تأثیر این عوامل بوده باشد لذا لازم است بدانیم که یک کتاب در چه زمان و مکانی نوشته شده و چه شرایطی بر آن تأثیرگذار بودهاند.
یک مخاطب نقاد در مرحلهی اول هم چون سایرین کتاب را میخواند. او لازم است مطالب یک کتاب را هم چون یک مخاطب عادی تماماً درک بکند. پلهی اول همین درک معنایی است که نویسنده سعی داشته است آن را انتقال بدهد. اما همه چیز در اینجا متوقف نمیشود. این تنها نقطهی آغازین کار اوست. چند نکتهی اساسی در مطالعهی نقادانه است که ضروری است به آنها توجه داشته باشیم:
هدف اصلی نویسنده در نوشتن این کتاب چه بوده است؟
نویسنده برای انتقال مقصود خود از چه روشهایی بهره برده است؟ مطالب به چه شکل کنار یکدیگر چیده شدهاند؟ آیا این روش پذیرفتنی است؟
نویسنده در نوشتن این کتاب تا چه حد تحت تأثیر تفکرات یک طرفانهی و تعصبات شخصی بوده است؟
نویسنده در یک چهارچوب زمانی و مکانی دست به قلم گرفته است و طبیعی است که تحت تأثیر این عوامل بوده باشد لذا لازم است بدانیم که یک کتاب در چه زمان و مکانی نوشته شده و چه شرایطی بر آن تأثیرگذار بودهاند.
چهارچوبهای فکریای که بر نویسنده تأثیر گذاشته است چه چیزهایی بودهاند؟ آیا نویسنده پارادایم فکری خاصی را ارجح دانسته است و در ذیل آن متن خاصی را نگاشته است؟
مفاهیم مختلف در کتاب از نقطه نظر نویسنده چگونه بازنمایی شدهاند؟ مفاهیمی هم چون جنسیت، طبقهی اجتماعی و...
این کتاب را در چه دستهای میتوان طبقه بندی کرد؟
نتیجهگیری
خواندن یک کتاب، گذشته از اینکه یک اثر ادبی، تاریخی، اجتماعی، هنری و... باشد، نیازمند نگاهی نقادانه است. یکی از عواملی که به تقویت نگاه انتقادی یک مخاطب کمک میکند کثرت مطالعه در زمینههای گوناگون است. در نقد یک اثر داشتن یک نگاه مقایسهای و تحلیلی بسیار میتواند از مفاهیم مخفی از نگاه یک مخاطب عادی پرده بردارد. نگاه نقادانه حتی میتواند ناخودآگاه ذهن یک نویسنده را از طریق عبارات، روش خاصی که پیش گرفته و زبان نمادینی که استفاده شده است، بکاود. از این رو است که زمانی میتوانیم اسم خود را یک خوانندهی نقاد بگذاریم که نگاهی فراتر از متن پیش رو داشته باشیم.
منابع
criticalreading.com/critical_reading.htm