حال تلویزیون خوب می شود؟
مهمترین چالش های آقای معاون سیما
پور محمدی که حدود دو سال پیش توسط علی دارابی معاون وقت سیما از مدیریت شبکه سه برکنار شد ، حالا با پستی مهم و حساس به تلویزیون بازگشته است.
معاون سیما یکی از کلیدی ترین پست های تلویزیون است ؛ جایی که مهم ترین تصمیم ها درباره برنامه ها و سریال های شبکه ها گرفته می شود. در این گزارش نگاهی داریم به مهم ترین چالش های پور محمدی در معاونت سیما.
ضمن این که انتخاب او از سوی سرافراز با استقبال هنرمندان مواجه شده و 500 نفر از آن ها طی نامه ای از رئیس تشکر کرده اند.
پروژه های بلاتكلیف
علی اصغر پور محمدی پرونده كلی فیلم و سریال روی میزش دارد؛پروژه هایی كه هر كدام در مرحله ای از تولید هستند و باید برای سر و سامان دادن به آن ها چاره ای بیندیشد. ابتدا بیاید دو سریال پر سر و صدای یك سال اخیر را بررسی كنیم:«سرزمین كهن» و«جاده قدیم». از قضا مشكل این دو با بقیه فرق دارد و گرفتار تیغ ممیزی شده اند. سال پیش پخش«سرزمین كهن» خیلی زود اعتراض جمعی از هموطنان لر را به همراه داشت و همین باعث شد سریال به محاق برود. مسولان تلویزیون و از جمله معاون سابق سیما هم به جای حمایت از كمال تبریزی و توضیح درباره سوء تفاهم ها،پشت او را خالی كردند. دیگر سریال یعنی «جاده قدیم» هم در آستانه پخش توقیف شد. هر چه قدر هم سازندگان تاكید كردند سریال خط قرمز را پشت سر نگذاشته و لهجه اش من در آوردی است ،گوش مسولان ِعافیت طلب بدهكار نبود. علاوه بر این ها علی دارابی در دوره مسولیتش بارها از پروژه های فاخر میلیاردی خبر می داد و حتی از نام سازندگان هم پرده بر می داشت. «ساخت 68 سریال برای سال 93 » این هم تیتر خبری است كه ابتدای سال از زبان مدیر کل طرح، برنامه و نظارت معاونت سیما به رسانه ها راه یافت. به این ها اضافه كنید لیست بدهی تلویزیون به سریال هایی كه پس از چند سال هنور تسویه نشده اند.
واقعیت این است كه تلویزیون ما حال و روز خوشی ندارد. حتما مهم ترین هم و غم پورمحمدی بازگرداندن طراوت به آنتن تلویزیون است تا مخاطبان از این همه شبكه چیز دندان گیری عایدشان شود.
زمین خورده ها
واقعیت این است كه تلویزیون ما حال و روز خوشی ندارد. حتما مهم ترین هم و غم پورمحمدی بازگرداندن طراوت به آنتن تلویزیون است تا مخاطبان از این همه شبكه چیز دندان گیری عایدشان شود. در حال حاضر تكیه تلویزیون به چند برنامه خاص و در راس آن پخش مسابقات ورزشی و برنامه نود است. سریالی كه گل كند ، تاك شوهایی كه مردم را پای گیرنده ها بنشاند و برنامه های سرگرم كننده بندرت یافت می شود. در این میان خیلی از برنامه ها پتانسیل و بضاعت داغ كردن آنتن را دارند كه به خاطر عدم وجود نگاه درست و اصولی عملا زمین خورده اند.
بازتعریف شبکهها
تاسیس پشت سر هم شبكههای تلویزیونی، اتفاقی بود كه در دوره ریاست قبل به وفور شاهدش بودیم؛ اتفاقی كه به تعبیر تمام منتقدانش، تنها در صورتی شانس موفقیت داشت كه با برنامهریزی دقیق پیش میرفت و همه جانبه مدیریت میشد اما واقعا معاون سیما توانست وظیفه مدیریت همه جانبه این شبكهها را به درستی انجام دهد؟ بعد از تاسیس این شبكهها بیشتر از اینكه شاهد تخصصی شدن و ایجاد دریچههای جدید در تولیدات تلویزیونی باشیم، به یك بینظمی، تداخل كنداكتور و مشخص نبودن اهداف رسیدیم. شبكه چهار برای خودش مستند و میزگرد علمی پخش میكرد و شبكههای آموزش و مستند هم برای خودشان به شكلی دیگر دقیقا همین كار را انجام میدادند. شبكه پویا كارتون پخش میكرد و چند روز بعد شبكه دو دوباره دست روی همان میگذاشت و چند روز بعد نوبت به شبكه تهران میرسید كه آن را داخل كنداكتورش بگذارد. شبكه آی فیلم یك سریال پخش میكرد، شبكه تماشا دو روز بعد همان را نشان میداد و چند روز بعد تله فیلمش از شبكهای دیگر روی آنتن میرفت و ... خلاصه اینكه با وجود كثرت شبكهها، هیچ وحدتی میان آنها وجود نداشت و هركس ساز خودش را میزد. ساماندهی و بازتعریف ماموریت شبکهها و کانالهای سیما یكی از مهمترین وظایفی بود كه سرافراز بر دوش پورمحمدی گذاشت.
حرفهایها به تلویزیون برمیگردند؟
چند سال اخیر پر بود از خبرهایی درباره خروج كارگردانها، بازیگران و عوامل حرفهای از تلویزیون و خالی شدن دست معاونت سیما از حرفهایها. عدهای به خاطر مشكلات بودجه عطای كار كردن در تلویزیون را به لقایش بخشیدند و برخی دیگر به دلیل سختگیریها، دخالتها و خط قرمزهای وحشتناكی كه دارابی به عنوان شروط اصلی تولید مقابلشان میگذاشت. در مقابل، رونق شبكه نمایش خانگی، پایین بودن خط قرمزها، استقبال مردم و بازگشت مالی خوبی كه برای تولید كنندگان به همراه داشت، مزید بر علت شد تا روز به روز بازار مهاجرت از تلویزیون به این شبكهها قدرت بگیرد و در یك سال اخیر به اوج برسد. داوود میرباقری، حسن فتحی، كمال تبریزی، بیژن بیرنگ، محمد حسین لطیفی، مهران مدیری و ... یكی یكی این رسانه را ترك كردند و به سمت تولید در این شبكه رفتند. برخی مثل كمال تبریزی، به دلیل حواشی و بیاحترامیها از تلویزیون خارج شدند و برخی دیگر مثل رضا عطاران، هیچ وقت به فكر بازگشت و تولید در تلویزیون نیفتادند. تنها افراد حرفهای كه میشود گفت كه دارابی توانست با شرط و شروط نگهشان دارد یا موافقتشان را برای برگشت جور كند، ایرج طهماسب، مهران مدیری و محمد حسین لطیفی بود. پورمحمدی در چنین شرایطی پست را از دارابی تحویل گرفت؛ وضعیتی كه شاید اگر كسی غیر از پورمحمدی بر این مسند مینشست، تا حدی برایش دردسرساز میشد. انتشار نامه حمایت آمیز 500 هنرمند و تبریك به سرافراز برای انتخاب پورمحمدی درست روز قبل از شروع به كارش، نشان داد كه وضعیت برای معاونت او كاملا همراه است مخصوصا اینكه اسم افرادی مثل ابراهیم حاتمیکیا، داوود میرباقری، کمال تبریزی، کیانوش عیاری، مهران مدیری، رضاعطاران و ... میان این حامیان به چشم میخورد.
در یك سال اخیر تلویزیون بیشتر شبیه یك بازار بزرگ بود تا هر چیز دیگر. كالاهای مختلف از بازار فرش گرفته تا چای و پفك و دستمال توالت و هرچیزی كه آمدن اسمش در رسانه ملی مجاز بود، امكان این را داشت تا میان یكی از برنامههای زنده تبلیغ شود.
ممنوع التصویرها
حكایت ممنوع التصویری در تلویزیون سری دراز دارد. خیلی وقت ها دلیل روشنی برای این تصمیم اعلام نمی شود. بارها هم مشاهده شده كه یك بازیگر سینما چهره اش جزو خطوط قرمز تلویزیون می شود و بعد از آن است كه تازه دیگران دنبال واكاوای هستند كه مگر چه كرده . نمونه های زیادی هستند كه چهره و صدای شان از تیزر تبلیغ یك فیلم حذف شده است. اگر دلایل حذف مهران مدیری در تیتزر « تهران 1500 » مشخص بود كسی پی نبرد چرا باید مهناز افشار ، هانیه توسلی یا میلاد كی مرام نباید دیده شوند؟ حالا علی اصغر پورمحمدی با مقوله ممنوع التصویری چه می كند؟
وضعیت نابسامان اسپانسرها
در یك سال اخیر تلویزیون بیشتر شبیه یك بازار بزرگ بود تا هر چیز دیگر. كالاهای مختلف از بازار فرش گرفته تا چای و پفك و دستمال توالت و هرچیزی كه آمدن اسمش در رسانه ملی مجاز بود، امكان این را داشت تا میان یكی از برنامههای زنده تبلیغ شود. هرمز شجاعیمهر دوربین برنامه «خانواده» را میبرد داخل بازار فرش و نیم ساعت تك تك محصولاتش را تبلیغ میكرد، عموپورنگ، مجبور بود برای اینكه برنامهاش ادامه پیدا كند، بستههای تنقلات تبلیغ كند و فتیلهایها پای ماكارونی و لازانیا و از همه بدتر دستمال توالت را به استودیوی برنامهشان باز كردند. آنتن تلویزیون ساعتها در اختیار تبلیغات انواع چای و برنج و بانك و ... قرار گرفته شد و به جای پخش محصولات جالب و سرگرم كننده، مخاطب را ترغیب میكرد به چرخاندن گردونه زل بزند و امیدوار شود كه بلكه اسمش از داخل آن بیرون بیاید. كارشناسهای تبلیغات، جای كارشناسان واقعی را در برنامههای خانوادگی گرفتند و داروهای ضد لاغری و رفع چروك پوست و ...، به صورت آنلاین در همین برنامهها فروخته شد. حالا تبلیغات گل درشت سریالها كه برند محصول مورد نظر را توی چشم آدم فرو میكردند به كنار! خلاصه اینكه در این دوران، تعریف برنامهها اعم از خانوادگی، كودك و نوجوان و ... عوض شد و حالا پورمحمدی باید برای تمام این مسائل فکری اساسی کند.
فرآوری: منیژه خسروی
بخش سینما و تلویزیون تبیان
منابع: هفت صبح / مهر
مطالب مرتبط: