اصفهان و اسید ، چرا؟!
تأثیرگذاری حادثه تلخ و فتنه حقیراسیدپاشی در اصفهان آن چنان گسترده بود که مسئولین را به طور مستقیم درگیر این ماجرا کرد. ضمن این که انعکاس رسانه ای آن در خارج از مرزها، هر دلسوز نظام را به این فکر می انداخت که چگونه یک حادثه با این ابعاد کوچک می تواند انعکاسی به این گستردگی داشته باشد و نحوه برخورد با این گونه فتنه ها و ریشه یابی آن چگونه امکان پذیر است.در این مقاله به بررسی ریشه های این حادثه پرداخته خواهد شد.
الف) بعد سیاسی- امنیتی
در فتنههای اخیر همچون ترور دانشمندان هسته ای، تمرکز دشمن بر روی افراد خاصی بود و این موضوع تأثیر زیادی بر امنیت توده مردم و شهروندان عادی نداشت. ولی در فتنهی اسیدپاشی تمرکز بر روی شهروندان عادی بویژه بانوان بود که می تواند امنیت کل یک شهر را تحت الشعاع قرار دهد. لذا دشمن، در حادثهی غم بار اسید پاشی به دنبال ارزیابی ظرفیت روحی مردم در قبال این چنین فتنههایی بوده است.
ب) بعد فرهنگی- اجتماعی
انتخاب شهر اصفهان جهت ارزیابی نظام جمهوری اسلامی در ابعاد ذکر شده و به خصوص فرهنگی و اجتماعی جای تأمل و تفکر بسیار دارد. چرا که این شهر به عنوان پایتخت تمدن و فرهنگ جهان اسلام مورد توجه دیگر کشورهای جهان است. شایان ذکر است که جوانان انقلابی این شهر در زمان 8 سال دفاع مقدس همواره در خط مقدم جبهه حق علیه باطل حضور گسترده و فعال داشتند و از ستونهای مستحکم مبارزه و به عنوان افراد خط شکن در جنگ تحمیلی (تیپ امام حسین (ع)) زبانزد خاص و عام بوده اند. لذا دشمن به منظور ارزیابی میزان ظرفیت فعلی اعتقادی مردم در شرایط کنونی، به طراحی فتنه ای جدید از طریق شبکه های مجازی پرداخت تا بار دیگر ظرفیت مقاومت مردم را محک بزند. متأسفانه عکس العمل منفی و ضعیف برخی ازشهروندان در پخش شایعه و عدم حضور دراجتماع و ماندن در خانه های خود (که با کنترل و هماهنگی شبکه های مجازی و رسانه ای همچون ماهواره خانگی، اینترنت، وایبر، فیس بوک و...) در سطح گسترده ای توسط عوامل داخلی و خارجی عاملان فتنه انجام پذیرفته بود، با موفقیت انجام شد. خلوت شدن خیابانها و متوقف شدن فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی مردم (به خصوص در یک روز خاص) حکایت از آن داشت که نیروهای دشمن تا چه حد و به چه مقدار اذهان و افکار عمومی مردم را تحت کنترل دارند.
انتخاب شهر اصفهان به عنوان یک شهر مذهبی و تأثیرگذار در سیستم مدیریت سیاسی، امنیتی، نظامی، انتظامی، فرهنگی و اقتصادی کشور این سوال را مطرح می کند که چه اتفاقی به وقوع پیوسته که شهروندان این شهر مذهبی که در زمان جنگ تحمیلی، فرزندان خود را برای مقابله با دشمن به جبههی حق علیه باطل می فرستادند و شهادت فرزندان افتخارشان بود، در وضعیت کنونی که دشمن به پیاده سازی جنگ نرم پرداخته و با طراحی فتنه های گوناگون، سعی بر تضعیف روحیه ی مقاوم و انقلابی آنان دارد، فرزندان خود را به ماندن در خانه تشویق می کنند و با سپری کردن روزهایی پر از دلهره و اضطراب در مقابل این فتنه گران حقیر، سر تسلیم فرو می آورند. پاسخ این سوال بسیار روشن است و آن دور شدن از فرهنگ عاشورایی است. فرهنگی که ریشه در اندیشه ی تشیع دارد و پس از حدود 1400 سال از قیام سالار شهیدان با نهضت امام خمینی (ره) در محدوده ی مرزهای کشور عزیزمان نهادینه شده است. یادآوری این مطلب نیز ضروری می باشد که کلیه ی قیامها و نهضتهای شیعه در طول 1400 سال گذشته (همچون قیامهای توابین و مختار ثقفی، نهضت صفویه، قیام های خراسان و...) یا توسط دشمن سرکوب شده ویا به انحراف کشیده شده است، ولی نهضت امام خمینی (ره) به علت پشتوانه محکم اصل ولایت فقیه تا کنون تحت کنترل نظام اسلامی بوده وهمواره پویا می باشد، به طوری که در قالب فرهنگ مقاومت که ریشه در اعتقادات حماسی عاشورا دارد به کشورهای مسلمان همچون لبنان، فلسطین، سوریه، عراق، یمن، بحرین و...توسعه پیدا کرده است. ارزشی که در صورت جهانی شدن، خطری بزرگ تر از بمب اتم برای ابر قدرتها (به خصوص امریکا) خواهد بود. لذا جهت تضعیف این ارزش والای شیعه یعنی مقاومت، به جنگ فرهنگی و اجتماعی (فساد و بی بند باری)، اقتصادی (تحریم ها و ضربه زدن به صنعت توریسم)، سیاسی- امنیتی (ترور، اسید پاشی و...) و جنگ روانی (رواج ترس و وحشت) رو آورده است.
فرهاد محلاتی
کارشناس ارشد معماری و شهرسازی
بخش محیط شهر تبیان
مطالب مرتبط: