نقش روابط عمومی در کاهش بحرانها
نقطه شکست یک سازمان ضعف روابط عمومی است یعنی اگر روابط عمومی لنگ بزند، سازمان لنگ میزند و در نهایت بحرانهایی اتفاق میافتد که شاید سازمان را از بین ببرد.
مثل یک باند سیاه که دورتا دور شهر را گرفته شده باشد، نمایی ساده از هوای آلوده در تهران، اراک، اهواز، کرج و شهرهایی که کمتر رسانهها به اخبار آلودگی هوای آنها میپردازند. آلودگی هوا برای سازمانهای مرتبط برای کنترل آن یک بحران است. بحرانی که در مثلث روابط عمومی، رسانه و مردم میتوان فضایی را ایجاد کرد که وجه فرصت آن بیشتر نمود داشته باشد. همان طور که حشمتالله بسطامی، مدیر روابط عمومی شرکت کنترل کیفیت هوا، بحران را هر اتفاق یا تغییری در روند حرکت درست و صحیح سازمان میداند که این تغییر مسیر و اتفاق ناگهانی میتواند هم تهدید باشد، هم فرصت. او معتقد است مهمترین مساله در بحث مدیریت بحران، مدیریت ریسک است یعنی قبل از رسیدن به نقطهی بحران بتوانیم مخاطرات موجود در مسیر را شناسایی کنیم و پس از رسیدن به آن نقطه نباشد که ما راجع به ژسالعمل خود تصمیم گیری کنیم. آنچه در ادامه میخوانید به بررسی روابط این مثلث در موضوع آلودگی هوا میپردازد و این که چه طور این بخشها میتوانند با کمک به یکدیگر در تغییر وضعیت یک بحران از تهدید به فرصت عمل کنند.
برای شروع بحث روابط عمومی بحران از تعریف بحران شروع کنیم. شما وجود دو وجه فرصت و تهدید در تعریف بحران را قبول دارید؟
بله، بحران را میتوان هر اتفاق یا تغییری در روند حرکت درست و صحیح سازمانی دانست که این تغییر مسیر و اتفاق ناگهانی میتواند هم تهدید باشد یا به نوعی تهدیدی که تبدیل به فرصت شود.
با توجه به تعریفی که از بحران ارایه دادید، چگونه میتوان وجود بحران در یک سازمان را شناسایی کرد؟
فکر میکنم در بحث بحران سازمانی- که مدیریت ریسک فاز اول و شاید پیشبینی نقاط بحرانی است- نیازمند خوب شناختن مسیر موافق سازمانی هستیم که در آن مسیر در حال حرکت است. قاعدتا با آگاه بودن در مسیر است که ما میتوانیم نقاطی را تشخیص بدهیم که قرار است به صورت بحرانی احتمالی با آنها برخورد کنیم و بدانیم آن نقاط کجا هستند.
بحران شناسایی شده را چگونه مدیریت می کنید و از گسترش بیشتر آن جلوگیری میکنید؟
در بحث مدیریت بحران در حقیقت ما زمانی این روش مدیریتی را به کار میگیریم که به نوعی در یک اتفاق ناخواسته گرفتار شدهایم. این اتفاق ناخواسته، تغییر مسیرهای ناگهانی و شاید به خاطر بروز اتفاقات بیرون از مجموعه به وجود آمده است. در بعضی از موارد با تفکیک قائل شدن بین مدیریت بحران داخلی و برون سازمانی میتوان این اتفاقات را به نحوی مدیریت کرد که حداقل آسیب را داشته باشند و اگر با این موضوع هوشمندانه برخورد کنیم، میتوانیم از آن تهدید به حالت فرصت، تغییر وضعیت دهیم و شاید این به تجربهی افراد در حوزهی مدیریت بحران و در حوزهی کاریشان که فعال هستند، برمیگردد و بخشی هم به هوش مدیریتی برمیگردد که یک نفر دارد و بیشتر میتواند جنبهی ذاتی داشته باشد.
ما در بحرانهای مختلف شاهد ژسالعملهای مختلفی هستیم. من دو وجه مختلف را بین بحرانی که درون سازمان اتفاق میافتد و به بیرون نشت پیدا میکند و بحرانی که از بیرون از سازمان به درون آن سازمان نفوذ پیدا میکند، با هم مقایسه میکنم. اینها، هر دو میتوانند آسیب رسان باشند. ولی وجه اول بیشتر به جامعهی مخاطبی که در حجم کم میتواند اثر بزرگی را داشته باشد و در وجه دوم، جامعهی بزرگی که میتواند یک جامعهی کوچکتر از خود را در خود حل کند. این موضوع در فعالیتی که ما در آن قرار داریم، یعنی بحث آلودگی هوا به مقداری جدی است. یعنی ما غالبا لفظ بحران را در ادبیات زیست محیطی و در ادبیاتی داریم که در شرکت کنترل کیفیت هوا استفاده میشود. ما وضعیتی به نام بحران آلودگی هوا داریم که این برای مجموعهی ما یک وضعیت بیرونی است و شاید بیشترین بخشی که ما به آن تکیه میکنیم، این بخش از قضیه است. زیرا میتواند در سلامت مردم خیلی موثر باشد و در جامعه اثر آنی بگذارد و این اثرگذاری آنی یکی از عواملی است که در شرایط بحران خیلی مهم است. بحرانهای موجود که شاید در لحظهی اتفاق خود، اثر آنی مشخصی نداشته باشند ولی بحرانهایی که اثر فوری دارند، به لحاظ مدیریتی و استراتژیک نسبت به آنهایی که تأخیر زمانی در نشان دادن اثرشان دارند، خیلی جدیتر هستند . موضوع آلودگی هوا بحثی است که وابستگی شدیدی به پارامترهای هواشناسی دارد. یعنی باد میوزد یا باران میبارد و هالههای جوی داریم یا نداریم، همهی اینها در کنار هم باعث میشوند که در بحث بحران آلودگی هوا دست و بال بستهای داشته باشیم و نتوانیم مردم را از فضایی که در آن قرار دارند، خیلی دور کنیم. ولی جایی که به آن نگاه میکنیم و دربارهاش فکر میکنیم، بحث مدیریت ریسک است. در بحث مدیریت ریسک ما باید بتوانیم کیفیت هوا را پیش بینی کنیم و این پیش بینی یعنی من به عنوان کسی که وظیفهی اطلاع رسانی را در شرکت کنترل کیفیت هوا دارم، در جایگاهی قرار بگیرم که از نظر اطلاعاتی، به اطلاعاتی پیشتر و جلوتر دسترسی داشته باشم. این کار به افراد بیمار تنفسی و قلبی کمک میکند تا از کیفیت هوا در شرایط ناسالم مطلع شوند و در این هوای آلوده فعالیت شدید بدنی نداشته باشند. پس بحرانی که قرار است اتفاق بیفتد را در فاز اول مدیریت کردهایم.
چه معیارهایی برای تعریف بحرانهای سازمانی خود دارید؟
یک بحران اصلی به نام آلودگی هوا در فعالیتهای سازمانی ما وجود دارد و بحث دیگری که به عنوان بحران میتوان به آن اشاره کرد، اعلام نظرهای غیر کارشناسی است که گاهی در حوزهی آلودگی هوا اتفاق میافتد و شاید نقطه مقابل و هدف این نظر شرکت کنترل کیفیت هواست. رویکرد ما در هر دوی این موارد یک رویکرد کاملا علمی است. یعنی ما بر اساس تحقیقات و پژوهشهای ملی و بین المللی و استفاده از تجربیات کشورهایی حرکت میکنیم که در زمینهی کنترل و آلودگی هوا موفق بودهاند و این باعث میشود تا ما از پشتوانهای برخوردار باشیم که اگر نقطه نظری در حوزهی آلودگی هوا مطرح میشود، آن را با یک خط کش مناسب بسنجیم و این خط کش در حقیقت نتیجهی یک کار تجربی شده است.
میتوانید از کار تجربی شده مثالی بیاورید؟
این کار تجربی شده یعنی مثلاً من برای درست کردن یک ورق کاغذ، از فرایندی در تولید آن استفاده میکنم که کاملا شناخته شده، علمی، مقرون به صرفه و همچنین اقتصادی است و از آن میتوان به عنوان یک عنصر زیست محیطی استفاده کرد. بنابراین اگر اینجا کسی وارد شود و بگوید که شما برخلاف میل عمومی یا برخلاف نظامهای زیست محیطی این محصول را تولید میکنید، من یک مشخصات فنی به طرف میدهم که در نهایت آن شخص قانع میشود، فعالیتی که من انجام می دهم، درست است.
و اگر فرد قانع نشد؟
در حوزهی آلودگی هوا و بحران، اقناع مردم مهم است.
چگونه؟
در خیلی جاها در نوع برخورد افکار عمومی با یک خبر میتوانید به این نتیجه برسید فعالیت یا ژسالعمل شما نسبت به دیدگاه غیرکارشناسی تا چه اندازه بازخورد داشته و مثبت بوده است؟ چند سال پیش فعالیت در زمینهی کاهش آلودگی هوا با استفاده از آب پاشی انجام شد که به نظر مردم این اقدام غیرمنطقی و غیر کارشناسی بود. پس این برایند نظر مردم است و مردم فهیم و آگاه نسبت با این موضوع برخورد میکنند. یعنی میدانند کاری که ما انجام میدهیم، در جهت مثبت یا منفی است.
وجه دوم موضوع معیارها و سنجش علمی است. یعنی نهادهای علمی کشور هم راجع به این موضوع موضعگیری و تصمیمگیری میکنند که آیا حرف زده شده صحیح است یا نه؟ از این دو جهت میتوان بحرانها را دستهبندی کرد. بحران اول بحث آلودگی هوا به صورت کلی است و بحث پیشبینی میتواند یک پیشگیری از وقوع یک بحران باشد و در بعضی از مواقع غیرقابل پیشبینی است. مانند طوفانی که در شهر تهران اتفاق افتاد. بنابراین ما در بعضی از حوزهها ضعف داریم و این ضعف را باید بپذیریم. ضعفی که ناشی از برخی محدودیتهاست. بخشی از این محدودیتها منطقی است و بخشی منطقی نیست. بحثی وجود دارد که هر جا سخن از بحران میشود، به نحوی به بحث تحریمها وصل میشود. یک وجه آن درست است، مثلا اگر سازمانی وظیفهی پیش بینی وضعیت هوا را دارد و به واسطهی ضعف تجهیزات نتواند به وظیفهی سازمانی خودش عمل بکند، عملا با یک نقطهای مواجه هستید که هر لحظه ممکن است اتفاقی بیفتد و این از تصمیم گیری و عهدهی افراد خارج است. اکنون با توجه به تمامی پیشرفتهای علم هواشناسی در دنیا، سونامی به کشور ژاپن میآید که یک کشور پیشرفته در دنیا محسوب میشود. برای مباحث آلودگی هوا و زیست محیطی مشاهده میشود که در بعضی مواقع مدیریت بحران و پیشبینی کردن آن از عهدهی انسان خارج است و شاید بتوان گفت بهترین مدیریت بحران را کشور ژاپن در این مقطع انجام میدهد که یک وجه آن کاملا به روحیات و فرهنگ مردم ژاپن برمیگردد و دخالت دولتی در مدیریت بحران ژاپن خیلی مشاهده نشده است و شاید در جاهایی که خطر خیلی جدی بوده، دولت دخالت کرده است و در بقیهی موارد مشاهده شده مردم به صورت خودجوش مدیریتی را انجام میدهند که در بحث آلودگی هوا این بسیار جدی است.
سطح فرهنگ و مدیریت مردم ایران را در مواقع بحران چگونه می بینید؟
در کشوری که ما در آن زندگی می کنیم و در شهر تهران با توجه به موضوعی که ما در آن فعالیت می کنیم، آموزش و آگاهی مردم خیلی مهم است که مستلزم یک سیستم یکپارچه در بحث اطلاع رسانی و آموزش است.
آیا چنین آموزشی وجود دارد؟
نه متأسفانه. درحال حاضر در شهر تهران ما کیفیت هوا را بر اساس شاخص هایی که در ایستگاههای سنجش آلودگی هوا دریافت میکنیم به مراکز اطلاع رسانی میفرستیم که به اطلاع مردم برسانند. سیستم یکپارچه یعنی ما در یک ساعت مشخص از تمامی شبکه های صدا و سیما در سطح تلویزیون های شهری که در تهران است و در ایستگاه های مترو که در شهر تهران وجود دارد و تلویزیون هایی که در آن مستقر است، وضعیت آلودگی هوا را به اطلاع مردم برسانیم و از طرف دیگر مردم را از مخاطرات ناشی از آلودگی هوا به طور کاملا شفاف آگاه کنیم. زمانی که یک نفر نسبت به این موضوع آگاهی پیدا بکند، ممکن است عمل بکند یا نکند. الزامی برای عمل کردن آن شخص وجود ندارد ولی باید احتمال عمل کردن آن شخص به الزامات زیست محیطی را بالاتر ببریم. یعنی در مرحلهی اول نتیجهی آموزش تغییر رفتار و نگرش باشد. یعنی نگاه یک نفر را به مسالهی زیست محیطی و آلودگی هوا تغییر بدهیم که موثر است.
این به تعامل شما با رسانه های دیگر برمی گردد که چگونه عمل می کنید . نحوه تعامل شما با رسانه ها در زمینه بحران و اطلاع رسانی چگونه است؟
یک بخش آن به ما برمیگردد که حوزهی فعالیت خود را گسترش بدهیم و وجه دوم تغییر نگاه مدیریتی در حوزهی رسانههاست. یعنی ما موضوعی مثل آلودگی هوا را نمیتوانیم با تبلیغاتی مثل پفک و امثال آن در صدا و سیما یکی بدانیم و اگر این دوتا را هم منظر بدانیم، نتیجه اش این می شود که از بخش مربوط به اطلاع رسانی یا آموزش مفاهیم آلودگی هوا درخواست مبالغی را جهت تبلیغ و پخش می بینیم که در تبلیغ پفک، موکت و امثال آنها هم دیده میشود. این دو بحث کاملا از هم متمایز هستند. بنابراین بحث آلودگی هوا یک بحث فرهنگی است.
چه راهکاری پیشنهاد می دهید؟
راهکار تعامل است که در سطح کلان باید اتفاق افتد.
تعامل شما به چه نحو است؟
نهایت سعی ما بر این است که بتوانیم با سازمان صدا و سیما به عنوان پرمخاطب ترین نهاد در بحث اطلاع رسانی و آموزش تعامل داشته باشیم. هنوز هم علی رغم وجود شبکههای ماهوارهای مختلف در کشور ما، صدا و سیما جایگاه اطلاعرسانی ویژه و خاصی دارد و میتواند به مردم نسبت به مسایل و اتفاقاتی که قرار است بیفتد، آگاهی بدهد. بنابراین فکر میکنم شیب ما در این حوزه به سمت بالاست و روند رو به رشدی را طی میکنیم. بنابراین افق را خیلی خوب و تعامل را هم در جهت مثبت و سازنده میبینم و فکر میکنم که باید یک مقداری به نگرشهایی برگردیم که در حوزهی رسانه وجود دارد و یک مقدار هم حرکت از سمت رسانه به طرف ما باشد. نه فقط ما در طلب رسانه باشیم که نسبت به آموزش این اقدامات را انجام بدهند.
در اداره سلامت سازمان محیط زیست امکانات و توانمندیهایی وجود دارد که میتوانند به ما کمک کنند؛ مثلا برای نهادی مثل ما که در حوزهی آلودگی هوا فعالیت میکنیم، این فضا را فراهم بکنند تا ما بتوانیم به مردم اطلاع رسانی کنیم و به آنها آموزش بدهیم که نتیجهاش کاهش میزان اثرات اجتماعی، اقتصادی و سایر مواردی است که از آلودگی هوا به وجود میآید. 12 میلیارد تومان اثرات اقتصادی ناشی از آلودگی هوا در سال 2008 بوده است که رقم درشتی است و اگر جلوی این موضوع گرفته شود، از بروز اقدامات دیگر جلوگیری میشود.
برای جلوگیری از ایجاد بحرانهای دیگر در درون بحران اصلی چه اقداماتی را انجام میدهید؟
شرکت کنترل کیفیت هوا در حوزهی مدیریت آلودگی هوا بیشتر سیاستگذار است و سیاست گذاری به این معنی است که ما قدرت اجرایی و ویژه خاصی در کشور نداریم که بخواهیم آلودگی هوا را در کشور مدیریت کنیم. شهرداری تهران که نهاد بالا سر ما در بحث مدیریتی است، آیا اختیارات کامل و کافی را دارد که بخواهد این کار را انجام بدهد؟ قطعا نه. شهرداری تهران نه نظارتی بر خودروهای وارد شده به شهر تهران و نه نظارتی بر کیفیت سوخت دارد و عملا ابزارهای قدرتی در دست ندارد. قدم هایی که شهرداری تهران تاکنون برداشته است، قدم های مثبتی است. زیرا خیلی از برنامه هایی که قبلا به آن پرداخته نمی شد، در شهرداری تهران به آن اشاره شده است. ما با کشورهایی مثل آلمان، ژاپن و سوئد پیش از اینکه قانونی در این زمینه ها تصویب شود، تعاملاتی را برقرار کردیم و قوانینی را به تصویب هیات وزیران رساندیم که شاید سازمان های عریض و طویل دیگر این کار را انجام ندادند. طرح هفت محوری جامع کاهش آلودگی هوای شهر تهران سال 1378 که به تصویب هیات وزیران رسید، نتیجه دو تحقیق بین المللی شرکت کنترل کیفیت هوا بود و اولین قوانینی بودند که در کشورتصویب شدند و به اجرا در آمدند. بنابراین موضوعی که به آن اشاره می شود بستگی به حیطه اختیارات ما دارد. مجموعهای مثل سازمان بهزیستی کشور، سازمان بازرسی کل کشور و دولت که یک نهاد فرادستی در کشور است و جنبهی کشوری دارد نه منطقهای و خیلی خوب میتواند در این حوزهها فعال باشد و مدیریت کند. ما به این مجموعهها خوراک اطلاعاتی و فنی میدهیم. ممکن است بحرانی را در شهر تهران پیش رو داشته باشیم که در هنگام بحران راهکار اول این است که تشخیص بدهیم، منبع چیست و سپس راه حل آن را پیدا کنیم که این مدیریت ریسک است.
هنگام بروز بحران پاسخگویی اصلی به رسانهها و مردم کیست؟
دستگاه متولی سازمان.
نقش روابط عمومی چیست؟
قطعا روابط عمومی پل ارتباطی آن دستگاه متولی با مردم است یعنی از کانال روابط عمومی این ارتباط رد میشود. ولی دستگاهی در این حوزه باید نظر بدهد که صاحب نظر باشد. باید برای مردم، کارشناسان و برای نهادهای بالاتر همان سازمان، جوابها قانع کننده باشند.
شفاف سازی تا چه حد عملی شده است؟
100 درصد عملی شده است و رویکرد ما واقع گرایانه است. حوزهی رسانه و روابط عمومی باید واقع گرایانه باشد. اگر واقع گرایانه نگاه کردن به موضوع و همچنین عدالت را رعایت کردن در بحث اطلاع رسانی اتفاق بیفتد، مطمئن باشید که در حوزهی آلودگی هوا و اطلاع رسانی آلودگی هوا اتفاقهای خوبی خواهد افتاد.
درحال حاضر بحث عمدهای که در حوزهی رسانه در بحث آلودگی هوا وجود دارد، گشتن به دنبال مقصر است که این روند درستی نیست. اگر بخواهیم به بحث مقصر در آلودگی هوا نگاه کنیم، همهی ما مقصر و به نوعی مسوول هستیم. پس نمیتوان از یک رسانه خواست که رویکرد سیاستگذاریاش را در کوتاهترین زمان به نحوی تغییر بدهد که دست از به دنبال مقصر گشتن بردارد. باید به دنبال راهکارهای بهتری گشت. باید سطح دانش خود را در حوزهی رسانه بالاتر ببریم. یعنی اگر من خبرنگار حوزهی شهری هستم و با موضوع آلودگی هوا درگیر هستم، اطلاعات کافی و مهم را در حوزهی آلودگی هوا بدانم. اگر سوالی از یک کارشناس میپرسم اطلاعات مهم و پایهای را بدانم. شاید افرادی که در این حوزه مشغول فعالیت هستند، خیلی توانمند نباشند؛ برای همین نتیجهی آن اطلاعات و اخبار، روندی در جامعه ایجاد میکنند که صحیح نیست. خیلی مهم است خبرنگار و فرد فعال در رسانه با موضوع کار، ارتباط مستقیم داشته باشد و این برمیگردد به سیاستگذاریهای رسانهای در کشور ما که خبرنگاران تغییر موضع و تغییر جایگاههای مختلفی را تجربه میکنند. این تغییر جایگاهها در وهلهی اول به خبرنگار آسیب میرساند و در وهلهی دوم رسانه و در وهلهی سوم مردم آسیب میبینند. چون اطلاع رسانی صحیح ودرست نیست. این ضعف در حوزهی مدیریتی هم بسیار دیده میشود. دوام مدیریتی افراد طولانی نیست. مدیریتها پی در پی عوض میشوند در حالی که جایگاههای مدیریتی هیچ سنخیتی با هم ندارند. ما فکر میکنیم علم مدیریت، فقط تجربیات علم مدیریت ذاتی است که در علوم مدیریتی به افراد آموخته میشود. ولی آیا یک مدیر متخصص میتواند بیشتر کارکرد داشته باشد یا مدیری که جامع و مدیریتی نگاه میکند؟ قطعا اولی موثرتر است. اینها مواردی است که در مدیریت ریسک باید در نظر گرفته شود و نتیجهی عدم توجه به این موارد، مدیریت بحران میشود و این چیزی است که خیلی اتفاق میافتد و باید خیلی به آن توجه شود.
روابط عمومی در کاهش بحرانها چه نقشی را بر عهده دارد؟
نقطه شکست یک سازمان ضعف روابط عمومی است یعنی اگر روابط عمومی لنگ بزند، سازمان لنگ میزند و در نهایت بحرانهایی اتفاق میافتد که شاید سازمان را از بین ببرد.
یک روابط عمومی خوب چه ویژگیهایی میتواند داشته باشد؟
یک روابط عمومی خوب روابط عمومی است که دانش ارتباطات را خیلی خوب بشناسد و جدای از آن، سازمان خودش را به خوبی ارزیابی کند و در تصمیمگیریهای مدیریتی حضور داشته باشد، چون اگر غیر از این باشد، آگاهی کامل نسبت به مجموعه و سیاستهای آن ندارد. روابط عمومی که با مدیر ارشد سازمان ارتباط نزدیکی نداشته باشد، عملا روابط عمومی کور و کری خواهد بود و یک روابط عمومی کور و کر سازمان را در چالهای فرو خواهد برد که بیرون آوردنش کار ساده ای نیست. ولی اگر آگاهانه برخورد بکند، نه تنها در مدیریت ریسک، بلکه در مدیریت بحران هم میتواند خیلی موثر باشد یعنی دارای روابط عمومی هستید که در بحثهای عمرانی میتواند کمک دست مدیر باشد. این بحران فقط از طریق روابط عمومی به جامعه منتقل و مدیریت میشود و اگر آن حوزه ضعیف باشد، نقطه اتکای سازمان ضعیف میشود. در سازمانها و مجموعههایی که مدیر روابط عمومی سخنگوی سازمان است، نشان دهنده یک اعتماد در آن مجموعه است و این سخنگو کسی است که نسبت به تمام مواردی که در سازمان اتفاق میافتد در حوزهی کلان آگاه است و نسبت به فرایندهای درون سازمانی و ارتباطات درون سازمانی بین افراد هم آگاه است و از برآیند این دوتا میتواند خروجی مناسبی برای مجموعه بگیرد. ذینفع روابط عمومی، مردم است.
نقش خود را در سازمان چگونه ارزیابی میکنید؟
من خود، سخنگوی شرکت هستم و فکر میکنم که در حوزهی اطلاع رسانی آلودگی هوا طی سال 93 و در ادامه در سال 94 اتفاقات خیلی خوبی در بحث پیش بینی آلودگی هوا و تغییر رویکرد ما در حوزهی اطلاع رسانی بویژه در حوزهی فضای مجازی خواهد افتاد و مردم نسبت به موضوعهای آلودگی هوا آگاهتر خواهند شد و از طرف دیگر اقدامات فنی دیگر که صورت میگیرد، سعی میکنیم تا به بهترین نحو ممکن به اطلاع مردم برسانیم که یکی از نمونههای آن پروژهی موتور برقی بود. بنابراین نهایت سعی ما این است که اقدامات خوب و موثر را به اطلاع مردم برسانیم و این همراهی مردم را میطلبد. در حوزهی فضای مجازی نشستهای تخصصی داریم با لیدرهای فضای مجازی که صاحب نظر هستند و فرصتها و تهدیدهای این حوزه را بررسی میکنیم تا اطلاع رسانی و فرهنگ سازی مناسبی داشته باشیم. امیدوارم فعالیتهایی که در این حوزه توسط رسانهها صورت میگیرد، بتواند مورد استفاده و کاربرد کسانی قرار بگیرد که مخاطب مجموعهی رسانهای در این موضوع خاص هستند.
یسری معاذی نژاد- شفقنا رسانه
تنظیم: هومن بهلولی