توهم خطرناک هسته ای
چرا غرب در مورد ایران هسته ای اشتباه می کند؟ و این اشتباه او را به کجا خواهد رساند؟

کتاب "توهم خطرناک؛ چرا غرب در مورد ایران هسته ای اشتباه می کند؟" نوشته پیتر اوبرون و دیوید موریسون با ترجمه و تالیف ن. نوری زاده توسط انتشارات میترا منتشر شد.
نسخه اصلی این کتاب به زبان انگلیسی توسط سازمان غیر دولتی پانا در ایرلند منتشر شده است.
نویسندگان این کتاب، دکتر دیوید موریسون نویسنده و فعال سیاسی ایرلندی و پیتر لوبرن روزنامه نگار برجسته انگلیسی در این کتاب به ارائه اشتباهات بحث هسته ای ایران توسط غرب و آثار خطرناک آن پرداخته اند. کتاب در آوریل 2013 منتشر شده است.
کتاب توهم خطرناک پس از مقدمه ای راجع به تاریخچه برنامه هسته ای ایران، به فرصت هایی که غرب برای تفاهم با ایران از دست داده اشاره می کند و سپس موضوع تحریم ها همراه با زیر سئوال بردن مبانی قانونی آن و همچنین غیر قانونی بودن تهدید برخی کشورهای غربی مبنی بر استفاده از زور علیه ایران را مورد بررسی قرار داده است .
نویسندگان خواستار توجه غرب به واقعیات در خصوص برنامه هسته ای ایران و توافق با ایران بر مبنای شناسایی حقوق این کشور بر اساس NPT از جمله حق غنی سازی شده اند. همچنین نویسندگان کتاب با اشاره به برگزاری اجلاس غیر متعهدها در تهران، تلاش غرب برای انزوای ایران را زیر سئوال برده و حمایت جنبش غیر متعهدها از برنامه هسته ای ایران با 120 کشور عضو را در تناقض با مواضع غرب مبنی بر نگرانی جامعه بین المللی نسبت به برنامه هسته ای ایران دانسته اند.
پیتر اوبورن و دیوید موریسون، نویسندگان کتاب جدیدی به نام "توهم خطرناک؛ چرا غرب در مورد برنامه هستهای ایران اشتباه میکند"، بر اساس چکیده نظرات خود که در این کتاب مطرح شده در مطلبی در روزنامه انگلیسی دیلی تلگراف مینویسند:
بیش از ده سال از اشغال عراق در عملیات نظامی مشترک بریتانیا و آمریکا میگذرد، عملیاتی که اکنون اشتباهی فاحش قلمداد میشود و یکی از نتایج آن وارد شدن لطمه شدید بر وجهه این دو کشور در جهان اسلام بود. امروزه ما در آستانه تکرار همان اشتباه و این بار در برخورد با برنامه هستهای ایران هستیم.
کتاب توهم خطرناک پس از مقدمه ای راجع به تاریخچه برنامه هسته ای ایران، به فرصت هایی که غرب برای تفاهم با ایران از دست داده اشاره می کند و سپس موضوع تحریم ها همراه با زیر سئوال بردن مبانی قانونی آن و همچنین غیر قانونی بودن تهدید برخی کشورهای غربی مبنی بر استفاده از زور علیه ایران را مورد بررسی قرار داده است
همان دروغها و اکاذیب که در مورد سلاحهای تخریب و کشتار جمعی صدام حسین گفته میشد این بار در مورد برنامههای هستهای ایران منتشر میشود و در برخی موارد همان افراد دروغهای سابق خود را تکرار میکنند. چهرهای که از ایران در غرب ترسیم میشود یک قدرت متجاوز است که تشنه تولید سلاح هستهای و نابودی اسرائیل هستند. اگر چنین چیزهایی در مورد ایران واقعیت داشت، تهدیدهای نظامی غرب و اسرائیل علیه ایران موجه بود اما واقعیت با این تصویر بسیار متفاوت است و پیچیدهتر از آن چیزی است که به شکلی یکجانبه در غرب تبلیغ میشود.
توصیف ایران به عنوان قدرتی متجاوز و خطرناک تا حد زیادی بر جعل واقعیات یا ناآگاهی مطلق استوار است.
برای مثال، بسیاری از سیاستمداران بریتانیایی و رسانههای غربی مدعیاند که ایران یک برنامه هستهای تسلیحاتی فعال دارد، اما دستگاههای اطلاعاتی آمریکا میگویند که چنین چیزی وجود ندارد. آنها از زمان انتشار اولین گزارش کامل اطلاعاتی خود در سال 2007 بر این ارزیابی تاکید کردهاند. در آن گزارش قید شده بود که حکومت ایران در پاییز سال 2003 برنامههای هستهای تسلیحاتی خود را متوقف کرده و تا زمان انتشار گزارش یعنی اواسط سال 2007 این فعالیتها تجدید نشدهاند. دستگاههای اطلاعاتی اسرائیل نیز ارزیابی مشابهی دارند. باراک اوباما نیز طی دیدار اخیر خود از اسرائیل گفت که نهادهای امنیتی دو طرف همکاری نزدیکی دارند و در مورد فعالیتهای هستهای ایران بین آنها اختلاف نظر چندانی وجود ندارد.
کسی نمیتواند با قاطعیت بگوید که حکومت ایران به هیچ وجه در فکر تولید سلاح هستهای نیست، ولی با توجه به بازرسیهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی مخفی کردن چنین فعالیتی کار بسیار دشواری است. اکثر کارشناسان معتقدند که در صورت اقدام ایران برای غنیسازی مواد هستهای با غلظت تسلیحاتی بازرسان آژانس حتما باخبر خواهند شد.
از نگاه ایران برخورد غرب با برنامه هستهای این کشور کاملا ناعادلانه است. ایران که سلاح هستهای ندارد از سوی غرب مورد شدیدترین تحریمها قرار میگیرد، ولی اسرائیل که صاحب حداقل چهارصد کلاهک هستهای است هر سال حدود سه میلیارد دلار از آمریکا کمک نظامی دریافت میکند.
حقایق اساسی در مورد فعالیتهای هستهای ایران تقریبا همه علنی هستند، ولی محافل سیاسی بریتانیا و رسانههای این کشور به این نکات نمیپردازند و در نتیجه آن چه در مباحث سیاسی و پوشش رسانهها عنوان میشود گمراهکننده و در اکثر موارد کاملا دروغ است. حتی رسانههای معتبری مثل شبکه خبری بیبیسی، روزنامه تایمز یا هفتهنامه اکونومیست در برخی گزارشهای خود از ایران هستهای یا ایران صاحب قدرت هستهای نام بردهاند.
از نگاه ایران برخورد غرب با برنامه هستهای این کشور کاملا ناعادلانه است. ایران که سلاح هستهای ندارد از سوی غرب مورد شدیدترین تحریمها قرار میگیرد، ولی اسرائیل که صاحب حداقل چهارصد کلاهک هستهای است هر سال حدود سه میلیارد دلار از آمریکا کمک نظامی دریافت میکند
سیاستمداران بریتانیایی نیز به این جو تبلیغاتی نادرست دامن میزنند. سال گذشته فیلیپ هاموند، وزیر دفاع در مصاحبهای مدعی شد که ایران بدون تردید روی تولید سلاح هستهای کار میکند. یک چنین اظهار نظرهایی از سوی مقامات ارشد حکومت مسلما به فضای خصومت و تشدید تحریمها علیه ایران کمک میکند.
در عین حال اکثر رسانههای غربی طوری عمل میکنند که کاملا با دوره قبل از آغاز عملیات اشغال عراق در سال 2003 شباهت دارد. حتی رسانههای جدی و معتبر به جای تجزیه و تحلیل و پرسش در مورد ابعاد مختلف استدلالها برای حمله نظامی عملا به مشوق جنگ بدل شدهاند.
تن ندادن ایران به مذاکره با غرب یکی از نکات مهم و کذب در مورد بحران هستهای ایران است. حکومت ایران بارها نشان داده که حاضر است مذاکره کند. آنها درست پس از حملات تروریستی یازدهم سپتامبر آمادگی برای مذاکره با غرب را نشان دادند. ایران حتی در زمینههای اطلاعاتی به جنگ علیه طالبان کمک کرد و حتی به آمریکا پیشنهاد داد که در صورت سقوط هواپیماهای آن کشور در خاک ایران خلبانان آمریکایی را نجات خواهد داد.
به گفته جیمز دابینز، دیپلمات ارشد آمریکایی که در سال 2001 از مسئولان امور افغانستان بود، دولت بوش در سال 2002 و بار دیگر در سال 2003 پیشنهاد همکاری ایران با آمریکا در افغانستان و عراق و گفتگو در مورد سایر اختلافات بین دو کشور را رد کرده است.
در سال 2005 نیز حکومت ایران در مذاکره با اتحادیه اروپا پیشنهاد کرد که در قبال پذیرش حق آن کشور برای غنیسازی اورانیوم حاضر است تمام مراکز هستهای خود را به روی نهادهای بینالمللی بگشاید و حتی امتیازهای دیگری نیز بدهد. ولی بر اساس اسناد وزارت خارجه بریتانیا در آن زمان تونی بلر، نخست وزیر وقت این کشور، به نمایندگی از سوی جرج بوش این پیشنهاد را نیز رد کرد.
حتی در شرایط امروزی نیز توافقی با مضمون مشابه قابل حصول است. ولی مستلزم آن است که آمریکا و غرب از تهدید ایران به عنوان یک کشور منفور دست برداشته و به جای آن با ایران به عنوان کشوری مستقل با منافع منطقهای مشروع رفتار کنند.
اگر غرب نتواند چنین سیاست و روشی را در پیش بگیرد پیامدهای خطرناکی در برخواهد داشت. طی چندین ماه آینده جهان ممکن است درگیر جنگ و خونریزی دیگری شود که خطر سقوط اقتصاد جهانی را نیز به همراه خواهد آورد. یک چنین حادثهای نه تنها دهشتناک، بلکه کاملا غیرضروری است
آوردن تمامی قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل در مورد برنامه هسته ای ایران از جمله ویژگی های این کتاب محسوب می شود.
فرآوری: امین شفق بخش سیاست تبیان
منابع : دیپلماسی ایرانی/ جام نیوز
مطالب مرتبط:
تروریسم هسته ای،دغدغه ایران و غرب