تبیان، دستیار زندگی
صفحه پیش رو تلاشی است برای نیل به لایه های پنهان دارنده ابعادی از نویسندگی نیما یوشیج که در آغاز آن یادداشتی را درباره تحلیل روانکاوانه نامه نگاری مطالعه و سپس نوشتارهایی، درباره نامه نگاری های نیما می خوانیم.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

راز ماندگاری نیما

درباره نامه‌نگاری‌های نیما

صفحه پیش رو تلاشی است برای نیل به لایه‌های پنهان‌دارنده ابعادی از نویسندگی نیما یوشیج که در آغاز آن یادداشتی را درباره تحلیل روانکاوانه نامه‌نگاری مطالعه و سپس نوشتارهایی، درباره نامه‌نگاری‌های نیما می‌خوانیم.

فرآوری: زهره سمیعی- بخش ادبیات تبیان
نیما یوشیج

روانشناسان، جامعه‌شناسان و فلاسفه هنگام معرفی انسان به یک نکته اشاره می‌کنند، «انسان موجودی است اجتماعی» در این تعریف، اجتماعی‌بودن با زندگی جمعی داشتن متفاوت است. درواقع تأکید این دسته از دانشمندان در اجتماعی بودن، وجود ارتباط بین اعضای یک مجموعه است، ارتباطی که پیام و هدف خاصی را به همراه دارد. درواقع نیاز زندگی اجتماعی برقراری ارتباط است. انسان برای ارضای این نیاز، در دوره‌های مختلف شیوه‌های متفاوتی را برگزیده است. در جوامع کوچکتر که امکان برقراری ارتباط به شکل مستقیم وجود داشته، همواره زبان‌گفتاری و بدنی روشی برای برقراری ارتباط بوده است. اما با گسترش جوامع و اهمیت یافتن مفهومی به نام فاصله، ابزارهای ارتباطی دیگری به‌وجود آمد. این روش‌ها توانایی انتقال پیام را از نقاط جغرافیایی متفاوت داشتند. در ابتدایی‌ترین اشکال آن می‌توان از علامت‌گذاری روی درخت‌ها و اراضی، استفاده از دود، انعکاس صدا در دامنه کوه‌ها، نقاشی‌کردن بر دیواره غارها و... نام برد. اما پس از به‌وجود آمدن خط، روش ارتباطی جدیدی در بین دیگر روش‌ها نمایان شد و آن هم نوشتن نامه بود. متخصصان علوم‌ارتباطات در تعریف نامه می‌گویند: «نامه وسیله ارتباطی سنتی نوشتاری برای ارتباط میان دو شخص یا گروه است که معمولا برقراری این ارتباط بین کسانی است که در مکان‌های جغرافیایی مختلف هستند.»

نامه در دوران تکامل خود هم از نظر کارکرد و هم از نظر مخاطب تغییراتی را داشته است. مخاطب نامه، هم می‌تواند فرد مشخصی باشد و هم می‌تواند گروه خاصی را دربر بگیرد. به‌طورکلی دسته‌بندی‌های متفاوتی از نامه ارایه می‌شود. نامه‌های اداری که کارکرد آن ارسال پیام به شکل رسمی است، نامه‌های علمی که مجادله‌ها و حجت‌های علمی به‌خصوص فلسفی را در خود جای داده،‌ نامه‌های عاشقانه که شامل بیان هجر و فراق عاشق بوده یا شور و شوق دیدار معشوق را بیان می‌کند و نامه‌های سیاسی که فریاد کمک‌خواهی مظلومی در برابر حاکم جبار زمانه به‌همراه داشته است. این دسته‌بندی‌ها نشان‌دهنده اهمیت این ابزار در جوامع انسانی است.

اما نکته قابل‌تامل درمورد نامه در مقایسه با دیگر وسایل ارتباطی، ماندگاری آن در عصر حاضر است. گذشته تاریخی نشان می‌دهد که تمام ابزارهای ارتباطی از بدوی‌ترین و ساده‌ترین تا پیچیده‌ترین آنها در برابر تکنولوژی‌های جدید که امکان ارتباط آسان‌تر را فراهم می‌کنند سر تسلیم فرود آورده و به تاریخ پیوسته‌اند و جز خاطره‌ای از آنها به جا نمانده است اما این موضوع درمورد نامه صدق نمی‌کند. سوال اینجا مطرح می‌شود که چرا با وجود تلگراف و تلفن، اینترنت و وب جهانی همچنان نامه به‌عنوان یک وسیله ارتباطی مورد استفاده قرار می‌گیرد؟ راز ماندگاری این ابزار چیست؟

برای پاسخ دادن به این سوال نیازمند بررسی ویژگی‌های نامه هستیم. چند ویژگی مشترک در تمام دسته‌بندی‌های نامه (به جز نامه‌های اداری) وجود دارد که می‌توان ذکر کرد. 1- مفهوم فاصله: در تمام نامه‌ها این نکته نمایان است که بین نویسنده نامه و مخاطب آن فاصله وجود دارد، این فاصله می‌تواند جغرافیایی باشد یعنی از دو اقلیم متفاوت، می‌تواند زمانی باشد مانند نامه‌هایی که برای نسل‌های بعدی نوشته می‌شود و می‌تواند فاصله روانی باشد که نویسنده نامه، خود را دور از مخاطب نامه می‌داند، هرچند که فاصله زمانی و مکانی بین آنها وجود ندارد. 2- مفهوم ماندگاری: دیگر ویژگی نامه، ثبات و ماندگاری است. نویسنده نامه با علم به این‌که این نامه برای مدت طولانی در اختیار مخاطب خود قرار دارد، نامه می‌نویسد و این ویژگی تضمین‌کننده حضور غیرفیزیکی نویسنده در کنار مخاطب نامه است. 3- بیان هیجانات: از ویژگی دیگر نامه‌ها بروز هیجانات است، این هیجانات درقالب غم معشوق از دوری دلبر خویش یا اشتیاق عاشق برای رسیدن به معشوق یا فریاد دادخواهی مظلوم از ظالم و حتی بیان پیام محبت از جانب حاکم برای مردم خویش است.

درواقع روانشناختی‌ترین ویژگی نامه همان کارکرد هیجانی‌اش است. به واقع این ویژگی است که نامه را از دیگر ابزارهای ارتباطی متمایز می‌کند. هنگام نوشتن نامه در اغلب مواقع نویسنده از طریق واژگان، هیجانات (منفی یا مثبت) خود را روی کاغذ می‌آورد. این بروز هیجانات را روانشناسان تحت‌عنوان تخلیه‌هیجانی catharsis معرفی می‌کنند. فرآیندی که به کمک آن، هیجانی کاذب از وجوه روانی فرد کاسته می‌شود و به صفحه کاغذ انتقال پیدا می‌کند. شاید راز ماندگاری نامه را نیز بتوان در این ویژگی دنبال کرد. ویژگی روانشناختی‌ای که در دیگر ابزارهای ارتباطی موجود نیست. نویسنده نامه علاوه بر اینکه پیامی را به مخاطب می‌دهد با تخلیه هیجانی به آرامش و انبساط‌خاطری دست پیدا می‌کند، آرامشی که تنها در لغزش قلم روی صفحه صاف کاغذ به‌وجود می‌آید، آرامشی ماندگار و مکتوب. درواقع باید علت ماندگاری نامه را برابر گسترش وسایل ارتباط جمعی که آسان‌تر، سریع‌تر و سهل‌الوصول‌تر هستند این ویژگی منحصربه‌فرد آن دانست.

نگاهی به نظریات ادبی نیما از درون‌ نامه‌هایش

نیما یوشیج اصول عقیده‌ خود را «نزدیک‌کردن‌ نظم به نثر و نثر به نظم می‌دانست و پیشنهاد می‌کرد: «1- شعر ما در صورت موزون و در باطن‌ مثل نثر تمام وقایع را وصف‌کننده باشد. 2- نثر ما آینه‌ای طبیعت و پر از خیال شاعرانه‌[باشد]. این اصول، اغوانمی‌کنند که نثر حتما شاعرانه‌ باشد، بلکه نثر ساده و بی‌آلایش هم وجود خواهد داشت.»(نامه‌های نیما. ص 28)

وی اولین خصلت لازم برای شاعران را «ابتکار» می‌داند و شاعران جوان را از تقلید برحذر می‌دارد و معتقد است که سعدی دوم، حافظ دوم شدن ارزشی ندارد.(نامه‌های نیما. ص 861)

او درباره‌ عاقبت و سرانجام مقلدان‌ می‌گوید: «پیروان عنصری چه می‌کنند؟ بعد از آن‌که خانه‌ پدرشان خراب شد، مثل گداها بی‌خانه و سرگردان مانده، مثل فلان دزد از اطراف دزدی می‌کنند یا مثل پسرهای ناخلف از آخرین تکه‌های اثاثیه‌ پدر می‌فروشند یا با کلوخه‌ آجرها می‌خواهند آجرهای نو بسازند.» (نامه‌های نیما. ص 861) نیما شعر خوب را مثل طفل زنده‌ بالفعل‌ می‌داند که «با فکر ملت رشد می‌کند. اگرچه در زمان تولد خود مردود واقع شده باشد.»(نامه‌های نیما. ص 571)

نویسنده نامه علاوه بر اینکه پیامی را به مخاطب می‌دهد با تخلیه هیجانی به آرامش و انبساط‌خاطری دست پیدا می‌کند، آرامشی که تنها در لغزش قلم روی صفحه صاف کاغذ به‌وجود می‌آید، آرامشی ماندگار و مکتوب.

او درمورد نحوه‌ نوشتن و سرودن شعر می‌گوید: «اول فکری که به مغز من در موقع‌ طرح فلان قطعه یا شعر پیدا می‌شود، تعیین‌ احتیاج است. برای چه می‌نویسم؟ آیا فلان‌ عادت و اخلاق با حرف من اصلاح می‌شود؟ برای که می‌نویسم؟ آیا ممکن نیست بهتر از این‌ یعنی نافذتر نوشت؟»(نامه‌های نیما. ص 193)

درواقع از لابه‌لای نامه‌های نیما می‌توان نکات‌ جالب‌توجهی برای راهنمایی شاعران پیدا کرد، نکاتی مانند: «برای ساختن یک تابلو اول جهات مادی آن را جست‌وجو کن، زیرا کمال اشیا بدون صورت‌ در نقش اثر می‌کند. پس موثر واقعی صورت‌ است. من مدت‌ها از عقب سر به یک گدا نگاه‌ می‌کنم، یا فلان کوره‌ مشتعل آهنگر را تماشا می‌کنم نه برای این‌که فورا از آنها وصف کنم، بلکه هر نگاه می‌تواند جزیی از نکات را به من‌ اهدا کند. بالمجموع این نکات یک وقت‌ می‌توانند به من کمک کنند تا این‌که در موقع‌ نوشتن آنچه می‌نویسم، تکرار مشاهدات‌ دیگران به نظر نیاید. در این صورت شاعر اول‌ باید مطالعه داشته باشد و پس از آن با قدرت ذهنی‌ خود آن مطالعات را تجزیه و توصیف کند.» (نامه‌های نیما. ص 661)

*عباراتی که از نامه‌های نیما آمده، متعلق به کتاب زیر است: نامه‌های نیما، نسخه‌بردار، شراگیم‌یوشیج، تهران، نگاه، 1367

*

متن ذیل بخشهائی از نامه ایست که نیما به فرزندش «شراگیم» در یوش می فرستد که قصد انتخاب رشته و ورود به اجتماع را دارد. حرفهائی که نیما در این نامه راجع به مردم و خصائص جامعه خویش می زند، نوع نگاه و برداشت نیما از اجتماع و مردم دوران خویش به ما می فهماند.

یوش

پسر عزیزم

کاغذ تو رسید. . بعد از ظهر بود. در منزل خانم با خان امجد خاقان بصرف چای مشغول بودیم. کاغذ را سربسته گذاشته بعداً با دقت خواندم و بازهم آنرا خواهم خواند. هروقت که بخوانم شما را می بینم. در این مفارقت و تنهایی معلوم است کاغذ تو چقدر برای من غم انگیز بود.

.....

اگر می توانستم بدلخواه تو کاغذ پر طول و تفصیل تری برای تو می نوشتم. اما نمی توانم. ...

با وجود این به سوال تو جواب می دهم. از من می پرسی در چه رشته ای اسم نویسی کنی؟ این را باید از ذوق و شوق خودت پرسیده باشی. جز اینکه ممکن است ذوق و شوق به راه کج برود. ذوق و شوق ما وضع تربیت خوب یا بد ما را فراهم می اورد. ولی هرگونه ذوقی آدمی را به کار می اندازد. و هر کاری برای گذراندن زندگی فایده ای دارد. ... من فکر نمی کنم کدام موج نیرومندی مرا به این ساحل بی برکت انداخته است، فقط راه خودم را می روم و بجز این کاری از دست من برنمی آید در صورتیکه تو با سرمایه جوانی برای جور به چور کارها آماده هستی.

در خصوص ادبیات همینقدر کافی است که بدانی ادبیات رشته ایست که زندگی ما و دیگران را تجسم می دهد. کیف و لذت های پنهانی زندگی را زیاده تر می دارد. مردمانی که در این رشته زیر دست شده اند مشهور یا غیر مشهور با چشم های باز به سر می برند. حال آنکه دیگران اکثراً مثل اینست که به کابوس دچار شده اند و زندگانی را در عالم بی خبری و بی یاد و حواسی تحویل می گیرند. به بدبختی های دیگران توجه ندارند. بسیاری از چیزها را نمی بینند و از آن لذّت نمی برند. و ندیده و لذت نبرده دنیا را می گذارند و می گذرند. چیزی را که خیلی در پی ا َش هستند همان زندگی معمولی است. زندگی کردن برای خودشان....

فراموش نکن، شراگیم پسر عزیزم در هر جور زندگی و در هر رشته کار [ای] که فکر کنی عمده منفعت داشتن برای خود و دیگران است. ... برای اینکار گذشت ها لازم است و حرفها در بین. اما برای تو هنوز زود است که در این خصوص ها فکر بکنی. تو باید به کار بچسبی. برای امرار معاش همه جور کارها که بدنامی ببار نیاورد مساوی هستند. ... مانع ندارد که در آینده براحتی بار زندگی شخص خودت را به منزل برسانی و نسبت به هنر و ادبیات هم اگر دوست داری بی بهره نباشی. عمده تن به کار دادن است. ...

از شعر خوب گفتن و نمایشنامه استادانه از آب در آوردن جز به به و چه بسا جز حسد و بدگوئی چیزی دست کسی را نمی گیرد. همانطور که اشاره کردم باید گذشت هایی داشت. ما این بار سنگین را کشیدیم.

اما رشته های دیگر در حداقل خود کار نمایانی هم نکرده باشی حکم خورجین بارهای نهاده راه را دارد. در این خورجین باره ها حتماً نان و آبی هست و مسافر گرسنه و تشنه را نجات می دهد.

من خیلی از مطالب را برای اینکه حالی نداشتم و می بایست مختصر بنویسم در همین چند سطر جا داده ام. اگر این کاغذ به تو برسد، بدقت بخوان و در مطالب آن فکر کن

...

پسر عزیزم ؛ مسافر که دیر از خواب بیدار شد، دیر هم به منزل می رسد. این طبیعی است. باید از قصه ما تجربه پبدا کنیم. هرجور که کار کنی فایده از همانجور کار می بری. اما اظهار نگرانی نکن. صبر داشته باش!

خداحافظ تو و مامان. سلام بر هر دو شما

نیما یوشیج


منابع:
روزنامه شهروند - امیرجلال حاتمی (روانشناس)-احمد کریمی‌حکاک (پژوهشگر و منتقد ادبی)
نامه های نیما

زندگی نیما، مختصر و مفید

گزیده‌‌ نامه‌های نیما به همسرش

جلال درباره نیما یوشیج چه گفت؟

نظر نیما درباره شعر سعدی و حافظ

هم اندیشی های سیاسی،عاطفی و مذهبی شهریار با نیما

تکامل شعر نو از نیما تا به امروز