تبیان، دستیار زندگی
نتایج اسکن هایی که از مغز انسان با فاصله ی 5 روز پس از خواندن یک کتاب شده است به خوبی نشان داده اند که تأثیری که یک داستان بر ذهن می گذارد تا مدت ها همراه با فرد باقی می ماند. از این رو بهتر است در انتخاب کتابی که می خواهیم برای مدتی در میان صفحاتش زندگی
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مریم سمیعی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تأثیر مطالعه‌‌ داستان بر عملکرد ذهن

نتایج اسکن‌هایی که از مغز انسان با فاصله‌ی 5 روز پس از خواندن یک کتاب شده است به خوبی نشان داده‌اند که تأثیری که یک داستان بر ذهن می‌گذارد تا مدت‌ها همراه با فرد باقی می‌ماند. از این رو بهتر است در انتخاب کتابی که می‌خواهیم برای مدتی در میان صفحاتش زندگی کنیم بیشتر تأمل کنیم.

مریم سمیعی- بخش ادبیات تبیان
مطالعه کردن

متخصصان اعصاب با توجه به تحقیقات علمی در دهه‌ی اخیر به این نتیجه رسیدند که خواندن داستان می‌تواند بر عملکرد ذهن در سطوح متفاوت تأثیرگذار باشد. جدیدترین پژوهش در حوزه‌ی یافتن ارتباط میان مطالعه‌ی داستان و عملکرد ذهن در دانشگاه اموری (Emory) انجام گرفت. عنوان اصلی این تحقیق اثر کوتاه مدت و بلند مدت خواندن رمان بر ارتباط پذیری ذهن است.

نتایج تحقیق بیان کننده‌ی این مهم بود که تماماً مجذوب یک رمان شدن و غرق شدن در داستان اصلی آن می‌تواند ارتباط پذیری ذهن را افزایش داده و در نتیجه بر عملکرد مغز تأثیر مثبت بگذارد. نکته‌ی جالب به دست آمده این بود که خواندن داستان می‌تواند ذهن یک خواننده را برای اوج گرفتن تخیل آماده کند به طوری که فرد به راحتی می‌تواند خود را به جای شخصیت اصلی داستان بگذارد و به وقایع از دریچه‌ی نگاه او بنگرد.

عادت به مطالعه حتی در عصر دیجیتال و دنیای تکنولوژی کماکان در میان مردم دیده می‌شود. هرچند آمار به درستی نمی‌توانند تفاوت میان میزانِ مطالعه‌ی داستان در دهه‌ی اخیر را با دهه‌های گذشته مقایسه کنند اما به طور حتم می‌توان ادعا کرد که گرایش به مطالعه‌ی داستان و رمان در دنیای کنونی بیشتر از مطالعه‌ی متون علمی، پژوهشی و مطبوعاتی است. برای نمونه در سال 2012 تنها چهار کتاب از بیست کتاب مطرح و پرفروش کتاب‌های غیرداستانی بودند. (برگلند، 2014)

کارول فیتزجرالد در شبکه گزارش کتاب در باب علاقه‌ی مردم به مطالعه‌ی داستان می‌گوید: «مردم به گریختن علاقه‌مند هستند. در یک کتاب میان صفحات محدودی داستانی آغاز می‌شود، رشد و پرورش پیدا می‌کند و در نهایت به پایان می‌رسد. این در حالی است که آنچه در دنیای واقعی اتفاق می‌افتد به این شکل نیست. این همان گریختنِ کپسوله شده در کتاب است که می‌توانیم از آن لذت ببریم.»

اینکه با مطالعه‌ی داستان فرد این توانایی را پیدا می‌کند که فراتر از خود حقیقی‌اش در دنیای واقع حرکت کند و خود را به عنوان شخصیت‌های اصلی داستان قرار بدهد به این معنی است که توانسته است عملکرد ذهنش را افزایش داده و قوه‌‌‌ی تخیلش را بیشتر از همیشه زنده کند.

در موسسه تحقیقاتی پیو در سال 2012 یک پیمایشی انجام گرفت که بر اساس نتایج به دست آمده در آن، انگیزش و هدف اصلی برای خواندن داستان به صورت کلی غنی‌ترکردن شخصیت افراد بود. یکی از شرکت کننده‌ها در این پیمایش علت علاقه‌ی خود به خواندن داستان را این طور توصیف کرد: «من دوست دارم که خودم را در معرض ایده‌های گوناگون قرار بدهم و زمان‌ها، مکان‌ها و وقایع گوناگون را در دل کتاب تجربه کنم.» یکی دیگر از شرکت کننده‌ها نگاه خودش به خواندن داستان را این طور بیان کرد: « من به آن به عنوان یک محرک ذهنی و آرامش بخش نگاه می‌کنم.» دیگری از زندگی نیابتی در دل شخصیت داستان و بهره بردن از یک زندگی ذهنی متفاوت در دنیای کتاب، یاد کرد.

بر اساس همین پژوهش، مطالعه‌ی کتاب به صورت کلی یک سبک زندگی است که در آن فرد می‌تواند برای مدتی هرچند کوتاه خودش را از جریان سریع اطلاعات بصری در دنیای کنونی (خصوصاً تلویزیون) جدا کند. افرادی که علاقه‌ی زیاد به خواندن کتاب داشتند این طور علت این علاقه‌ی خود را توضیح ‌دادند: «این برای من دلپذیرتر است که در ذهن خودم خیال‌پردازی کنم تا اینکه تصویر آن را در تلویزیون تماشا کنم. مطالعه بهتر از هرچیز الکترونیک است.»

اینکه با مطالعه‌ی داستان فرد این توانایی را پیدا می‌کند که فراتر از خود حقیقی‌اش در دنیای واقع حرکت کند و خود را به عنوان شخصیت‌های اصلی داستان قرار بدهد به این معنی است که توانسته است عملکرد ذهنش را افزایش داده و قوه‌‌‌ی تخیلش را بیشتر از همیشه زنده کند. تغییراتی که با خواندن یک رمان در ذهن ایجاد می‌شود مربوط به قسمت قشرخاکستری لب گیجگاهی مخ است که وظیفه‌ی پردازش اطلاعات زبانی را دارد. نورون‌هایی که در این قسمت مغز هستند، این قابلیت را دارند که برای فرد این تصور دروغین را به وجود بیاورند که او مشغول انجام کاری است که در دنیای واقع آن را انجام نمی دهد. این همان چیزی است که از آن تحت عنوان شناخت تجسم یافته یاد می‌شود. وجود این قابلیت در ذهن افراد به آنها این توانایی را می‌دهد که با خواندن یک داستان تصور کنند که هم چون شخصیت اصلی می‌توانند رفتار کنند. خودشان را در شرایط او قرار بدهند و به این فکر کنند که کدام راه را انتخاب می‌کردند. خواندن داستان درحقیقت این قابلیت ذهن را افزایش می‌دهد.

نتیجه‌گیری

خواندن داستان ذهن را در عالم خیال‌پردازی به اوج می‌رساند. مطالعه به انسان این قابلیت را می‌دهد که از روند عادی روزمره‌ی خود جدا شود و خود را در عالم فانتزی که البته برای مخاطب یک دنیای باورکردنی است قرار بدهد. کمتر دیده می‌شود که فیلمی که از یک کتاب ساخته شده است به اندازه‌ی خود کتاب مخاطب را تحت تأثیر قرار بدهد. علت این است که ذهن در پردازش تخیل قدرتی فراتر از جلوه‌های ویژه‌ی یک فیلم سینمایی دارد. نتایج اسکن‌هایی که از مغز انسان با فاصله‌ی 5 روز پس از خواندن یک کتاب شده است به خوبی نشان داده‌اند که تأثیری که یک داستان بر ذهن می‌گذارد تا مدت‌ها همراه با فرد باقی می‌ماند. از این رو بهتر است در انتخاب کتابی که می‌خواهیم برای مدتی در میان صفحاتش زندگی کنیم بیشتر تأمل کنیم.


منابع:
http://www.psychologytoday.com/blog/the-athletes-way/201401/reading-fiction-improves-brain-connectivity-and-function