تبیان، دستیار زندگی
از گذشته های دور ، شرایط اقلیمی و آب و هوای هر منطقه در چگونگی ساخت خانه های مسکونی و سایر ابنیه آن منطقه نقش بسزایی داشته است . به عبارتی شرایط مذکور تعیین کننده ی نوع مصالح ساختمانی ، طراحی و فرهنگ سکونت در هر منطقه می باشد .
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : علی طهرانچی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شهر باران ، شهر بادگیرها

تاثیر اقلیم بر معماری استان های گیلان و یزد (بخش اول)


از گذشته های دور ، شرایط اقلیمی و آب و هوای هر منطقه در چگونگی ساخت خانه های مسکونی و سایر ابنیه آن منطقه نقش بسزایی داشته است . به عبارتی شرایط مذکور تعیین کننده ی نوع مصالح ساختمانی ، طراحی و فرهنگ سکونت در هر منطقه می باشد .

ریشه لغوی فرهنگ را میتوان اینگونه بیان کرد : آن چیزی است که مردم با آن زندگی می‌کنند. فرهنگ ازآنِ مردم است.مجموعه پیچیده‌ای از دانش‌ها، باورها، هنرها، قوانین، اخلاقیات، عادات و هرچه که فرد به عنوان عضوی از جامعه خویش فرامی‌گیرد ، تعریف می‌کند. هر منطقه از هر کشوری می‌تواند فرهنگی متفاوتی با دیگر مناطق آن کشور داشته باشد.فرهنگ میتواند به وسیله آموزش به نسل بعدی منتقل شود.فرهنگ راه مشترک زندگی ، اندیشه و کنش انسان است.هرگاه به توصیف فرهنگی می پردازیم بهتر است به چهار رکن ، توجه خاص کنیم:

1-محیط جغرافیایی

2-بنیاد اقتصادی

3-ساخت اجتماعی و سیاسی مردم

4-قدمت و تمدن

و تعریف واژه اقلیم به معنای : مملکت ، کشور ، ولایت ، سرزمین آمده است اما در علوم جو به معنای مجموعه شرایط جوی و هواشناختی خاص یک منطقه کره زمین معرفی میشود.

بنابراین در این مدخل نگارنده قصد دارد بعد از توضیح و تشریح کلمات فرهنگ و اقلیم که در سطور فوق بیان گردید بکوشد تا نگاهی از پنجره ای واحد به دو جرگه زیست مردمان این کهن سرزمین یعنی شهر باران و شهر بادگیرها ، بیاندازد .در این نوشتار سعی می شود رابطه دوطرفه اقلیم و رفتار در بستر خانه بررسی شود.

گیلان

" گیلان شهر باران "

آن چه که در لابلای نوشته ها از مردم گیلان به چشم می خورد، حکایت از روحیه ی سلحشوری و عدم سرسپردگی به حکومت های مرکزی ایران بوده است.عباس مسعودی موسس قدیمی ترین روزنامه ی ایران یعنی روزنامه ی اطلاعات در سفری که در نوروز 1307 خورشیدی به گیلان و رشت نموده و گزارشی از این سفر را در روزنامه ی  اطلاعات  به چاپ رسانده درباره ی علاقه مردم منطقه بر اعتلای فرهنگ و تجددمی نویسد :حسن تجدد خواهی و فکر آزادی طلبی و معارف پروری در مردمان این شهر [رشت] تا حدی یعنی تقریبا  20 سال زیادتر از ما [تهرانی ها] وجود دارد.

اهالی رشت از هر فکر روشن و باز و از هر موضوعی که بوی آزادی و ترقی و آبادانی از آن استشمام شود با آغوش باز استقبال می کنند. من یقین دارم اهالی رشت و پهلوی [انزلی] یعنی اکثریت مردمان این دو شهر از حیث تجدد و فکر ترقی خواهی قریب 20 سال از ماتهرانی ها جلو هستند.

در شهر رشت فضا بر توده غالب است ، سبزی ، گونه های مختلف گیاهی و جنگل چیرگی دارد بر کالبد. بارش باران رکن اصلی زندگی در این اقلیم است. بنابراین سقف خانه ها شیروانی میباشند.رطوبت موجود در هوا بر اثر راکد ماندن میتواند حالت رخوت ، کسالت ودر کل موجب نارضایتی آسایش انسان شود

نیما یوشیج بنیان گذار شعر معاصر فارسی که از سال 1308 تا اواخر 1311 در شهرهای گیلان بکار معلمی اشتغال داشته ، ضمن بر شمردن خصوصیات مردم گیلان ، روحیه تجدد خواهی و علم دوستی آنها را ستوده و در نامه ای خطاب به استاد ذبیح اله صفا در این مورد نوشته :"اگر چه رشت یک شهر تجارتی است معهذا اهالی میل دارند سربلند باشند، خط پیشرفت را وجدان به فکر آنها داده است ، حتی دهاتی های آنها که از هیات آنها متاثر میشوم ، نزدیک به افکار و احساسات شهری افکار و احساساتی دارند. متمدنین آن که شهری باشند علم و هنر را به غارت می برند مثل این که آنها را تعاقب کرده اند." بی شک چند نکته از این اقلیم که به ذهن خطور میکند را میتوان اینگونه بر شمرد : باران ، مرطوب بودن هوا سبز بودن همیشگی آن .

" یزد شهر بادگیرها "

حمدالله مستوفی قزوینی بیان می دارد: "شهر از خشت هایی که با نور خورشید خشک شده بودند ساخته شد و این ساختار تا زمانی دوام آورد که به دلیل کم بارشی شدید خشتها در جای جای شهر سوختند. زمینهای بی حاصل، یا تقریبا بی حاصل، مناطق وسیعی از استان را فرا گرفته اند، این امر به دلیل بارش اندک باران یا مقدار بیش از حد نمک در خاک و یا هر دو مورد است . با وجود شرایط آب و هوایی نا مساعد، زمین های حاصلخیز، باغستانها و باغها اطراف شهر یزد، شهرهای حومه و روستاهای استان را فراگرفته اند."

در شهر یزد غلبه توده بر فضا است.رنگ غالب در فضا رنگ خاک است.بادگیر ها نشانه های این شهر میباشند.فضا و کالبد در هم می کوشند تا حالتی درونگرا بودن را فریاد بزنند. سقف خانه ها مسطح و در مواردی گنبدی است.بادگیرها میکوشد تا نسیم را از اطراف به رباید وتا با آمیزش آن توسط آب به خنکی و مطبوع شدن هوا در خانه ها کمک کنند.

یزد

یزد از همان نخستین دوران از تجارتی پررونق برخوردار بود. تولیدات ابریشم و نخ این شهر مشهور بود و به دیگر بخشهای جهان اسلام و هند صادر می شد. در ابتدای قرن 19 یزد شهری بزرگ و پرجمعیت و در بین بازرگانان به داشتن امنیت مشهور بود. ابن بلخی بیان می کند که "مردم یزد  بسیار پرهیزگار و دیندار واقعی بودند". حسین الخطیب متذکر می شود که "اهالی منطقه ی یعقوبی یزد حس همبستگی داشتند و در نگرش های خود تا حدی متعصب و تنگ نظر بودند؛ آنان به طور مداوم مشغول کسب معاش زندگی و عبادت بوده و اغلب آنها ثروتمند بودند. اکثریت قریب به اتفاق مردم استان یزد پیرو دین اسلام و شیعه دوازده امامی هستند".یزد دارای آب و هوای گرم و خشک و بیابانی است.بنابراین در دو خطه مورد بررسی میتوان دو نوع فرهنگ متفاوت را با توجه به تاثیرات اقلیمی به وضوح مشاهده کرد.

در شهر رشت فضا بر توده غالب است ، سبزی ، گونه های مختلف گیاهی و جنگل چیرگی دارد بر کالبد. بارش باران رکن اصلی زندگی در این اقلیم است. بنابراین سقف خانه ها شیروانی میباشند.رطوبت موجود در هوا بر اثر راکد ماندن میتواند حالت رخوت ، کسالت ودر کل موجب نارضایتی آسایش انسان شود.کوران (هدایت باد از یک سوی خانه به سوی دیگر) ، پیلوت شدن (فاصله گرفتن خانه توسط ستون ها از روی زمین ) و غلام گردشی های اطراف خانه از راه های مقابله با این پدیده میباشد.که در چهره شهر کاملا نمایان است .این ظرایف آشکار ، البته بی گمان از عناصر اصلی طراحی معماری این اقلیم میباشند.بافت گسسته و جدا از هم در کل منطقه نمود دارد و جدا بودن را در ظاهر به مخاطب نشان میدهد.

در شهر یزد غلبه توده بر فضا است.رنگ غالب در فضا رنگ خاک است.بادگیر ها نشانه های این شهر میباشند.فضا و کالبد در هم می کوشند تا حالتی درونگرا بودن را فریاد بزنند.آسمان خورشید را در روز با گرما بدرقه میکند و شب طلوع ماه را با سرمای خشک کویر زیر چتر ستارگان جشن میگیرد.سقف خانه ها مسطح و در مواردی گنبدی است.بادگیرها میکوشد تا نسیم را از اطراف به رباید وتا با آمیزش آن توسط آب به خنکی و مطبوع شدن هوا در خانه ها کمک کنند.هر خانه برای خود گودال باغچه ای دارد که تفریحگاه خصوصی را برای اهل خانه رقم میزند.بافت شهر کاملا پیوسته و در هم فرورفته است.یکی شدن و یک دل بودن را در نگاه ظاهر میتوان در این اقلیم دید.

پایان بخش اول

پی نوشت:

- حمدالله مستوفی قزوینی: وی از خاندان مستوفیان قزوین است که مدتها متصدی حکومت آن شهر بودند. پدر حمدالله و نیز خود او با عنوان «مستوفی» در دستگاه ایلخانان خدمت می‌کردند و حمدالله خود از نزدیکان خواجه رشیدالدین فضل‌الله بود و پس از او نیز همچنان سمت خود را در کارهای دیوانی حفظ نمود.حمدالله مستوفی متولد به سال 680است و وفات او در سال 750 ه ‍ . ق اتفاق افتاده‌است و مزارش در محله ملک آباد قزوین باقی است.

- علی اسفندیاری مشهور به نیما یوشیج، زاده 21 آبان 1274 در دهکده یوش از توابع شهرستان نور استان مازندران - درگذشته 13 دی 1338 خورشیدی در شمیران شهر تهران .شاعر معاصر ایرانی و پدر شعر نو فارسی است. وی بنیانگذار شعر نو فارسی است.

- عباس مسعودی 1274-1353 روزنامه نگار و سیاست‌مدار دوران محمدرضا پهلوی بود و روزنامه اطلاعات را پایه‌گذاری کرد.

علی تهرانچی

کارشناس ارشد شهرسازی

بخش محیط شهر تبیان


منابع :

-فصلنامه معماری و فرهنگ / سال اول شماره دوم و سوم / پائیز و زمستان 1378

- اقلیم و معماری / مرتضی کسمائی / نشر خاک /1382

- ساخت شهر و معماری در اقلیم گرم و خشک ایران / تهران 1381

-فرهنگ دهخدا ، معین

-پرتال شهرداری رشت

-پرتال شهرداری یزد

-سایت ویکی پدیا

مطالب مرتبط :

فرهنگ، عنصری هویت بخش به منظر شهری