تبیان، دستیار زندگی
نخستین ساخته سینمایی شهاب حسینی در مقام کارگردان از بسیاری جهات قابل بحث و توجه برانگیز است
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دلمشغولی های آقای بازیگر

نگاهی به "ساکن طبقه وسط" ساخته شهاب حسینی


نخستین ساخته سینمایی شهاب حسینی در مقام کارگردان از بسیاری جهات قابل بحث و توجه برانگیز است.

دلمشغولی های آقای بازیگر

این جنس از جلب توجه ناشی از فیلم چند وجه دارد که همگی وجوه مثبتی تلقی نمی شوند.پر بیراه نیست اگر بگوییم وجوه نه چندان مثبت آن به میزان متعدد است که معدود وجوه مثبت آن را در به حاشیه می راند. "ساکن طبقه وسط" در بهترین حالت تجربه ای است احترام برانگیز و در عین حال رقت انگیز که همزمان می تواند توان شهاب حسینی در مقام بازیگر و اندکی کارگردان را به رخ بکشد و از سوی دیگر می تواند یک قربانی با سایر قربانیان فیلم ساختن بر مبنای یک فیلمنامه فشل و کم مایه در سینمای ایران اضافه کند. پاشنه آشیل این فیلم دقیقا و تحقیقا فیلمنامه نداشته و خام و قوام نیافته آن بر مبنای ایده بزرگ و عمیقش است. در واقع هر آنچه که باعث فروغلتیدن "ساکن طبقه وسط" به طبقات پایین آثار سینمای ایران ؛ به عنوان شلوغ ترین طبقه در سینمای ما؛ را باعث شده توقف فیلمنامه این فیلم در مرحله ایده و مجذوب شدن فیلمنامه نویس از یک سو و خود کارگردان از سوی دیگر است.

ایده سرگشتگی و تشویش ذهنی یک شخصیت و تلاش و تکاپوی او برای رهایی و رسیدن به آرامش ایده چندان نوآورانه   نیست و برای مخاطب سینمای ایران چندان تازگی ندارد. چه که بزرگانی که مهرجویی در راس آنهاست بارها و بارها با ساخت آثاری چون "پری" و "هامون" و ... کسانی چون احمدرضا معتمدی و حتی رضا میرکریمی و ... پیشتر به سبک و سیاق خودشان به آن پرداخته اند.

مسئله هربار سری به سمتی چرخاندن وسراغی از مکاتب فکری و روحی زمینی وآسمانی ، شرقی و غربی گرفتن و قدم روی خاک گذاردن یا در آسمان سیر کردن، مسئله ای نیست که به تازگی به سینمای به دنبال معنای ایران اضافه کرده باشد. حال در این میان چه خصوصیتی می تواند یک اثر را تبدیل به اثری قابل دفاع کند؟

شهاب حسینی بازیگر در "ساکن طبقه وسط" ساز خودش را می زند و شهاب حسینی کارگردان ساز دیگری را می نوازد. در واقع تلاش جذاب و دوست داشتنی شهاب حسینی در مقام بازیگر فیلم "ساکن طبقه وسط" در منجلاب فیلمنامه نداشته و بازی های نه چندان دلچسب دیگرش و البته کارگردانی به شدت متوسطش گیر افتاده و هرز رفته است.

قطعا صرف تکیه کردن به یک ایده نمیتوان به این مهم دست یافت. در فیلمنامه "ساکن طبقه وسط" نه ردپایی از شخصیت پردازی ، نه پرداخت داستانی چه در شکل کلاسیک و چه در شکل مدرن آن و نه شمایلی از روابط علی و معلولی قابل جستجو نیست. هر آنچه در این فیلم دیده می شود در سبد تعدد شخصیتها رنگ به رنگ قرار داده شده که بناست یک نفر (شهاب حسینی) ایفاگر نقش تمام آنها باشد.

در واقع دست اندرکاران ساخت این اثر،  آگاهانه یا از سر غفلت سراغی از نیازهای اولیه سینما نگرفته اند و با ذوب شدن در ایده ایفای چندین و چند تیپ و نقش مختلف توسط شهاب حسینی و با تکیه بر محبوبیت او به عنوان یکی از بهترین بازیگران مرد سینمای ایران تصمیم به ساخت این فیلم گرفته اند.

اما همین ویژگی به ظاهر جذاب ولی در عمل مخرب هم کمکی به نجات فیلم نکرده است. ناگفته پیداست که هرنوع نوآوری و خلاقیتی در سینما می بایست بر بستر قابل یا چارچوبی معنادار رخ دهد و جدا افتادگی و باری به هر جهت بودن ایده ها اثر را از انسجام به دور میکند. حتما نمیتوان به موفق بودن اثری بی ساختار و غیر منسجم امید بست.

شهاب حسینی بازیگر در "ساکن طبقه وسط" ساز خودش را می زند و شهاب حسینی کارگردان ساز دیگری را می نوازد. در واقع تلاش جذاب و دوست داشتنی شهاب حسینی در مقام بازیگر فیلم "ساکن طبقه وسط" در منجلاب فیلمنامه نداشته و بازی های نه چندان دلچسب دیگرش و البته کارگردانی به شدت متوسطش گیر افتاده و هرز رفته است. به بیان دیگر باید گفت شهاب حسینی بازیگر دراین فیلم به شکلی کاملا ایزوله و جدافتاده از روح نداشته اثر موفق بوده ولی مشخص نیست این همه تلاش و تکاپو برای ایفای نقشهای مختلف بناست چه کمکی به فیلم ، انتقال مفهوم مدنظر کارگردان و فیلنامه نویس و ایجاد حس همراهی در مخاطب دارد.

دلمشغولی های آقای بازیگر

در این میان نمی ‌توان از حضور پرتعداد ستاره های سینمای داران در نقشهای مختلف این اثر و البته هرز رفتن این حضور بازهم در بستر نخراشیده فیلمنامه نداشته "ساکن طبقه وسط" چشم پوشی کرد.شاید خیلی بدبینانه نباشد که بگوییم شهاب حسینی با آگاهی از اینکه تنها برگ برنده اثرش حضور خودش(درمقام بازیگر) و گروهی از بازیگر مطرح سینما در قاب تصویرش است تمام هم و غمش را صرف این حضور پرتعداد کرده و در این میان غافل شده از پاشنه آشیل فیلمش یعنی فیلمنامه و اینکه فیلمنامه همچون شالوده اثر و جاده رسیدن فیلم از نقطه الف به نقطه ب است و بدون دانستن مسیر بهترین اتومبیل ها هم راه به جایی نمیبرند و در جزیره سرگردانی شان تا ابد می چرخند و می گردند.

در پایان باید گفت اولین تجربه سینمایی شهاب حسینی در مقام کارگردان ، نتوانست یک کارگردان تازه نفس وخوش قریحه را به سینمای ایران اضافه کند و او را در کنار گروه بزرگ بازیگرانی قرار داد که با سودای کارگردان شدن راه به جایی نبردند.البته بدبینانه خواهد بود اگر اثر نخست شهاب حسینی را ملاک قضاوت برای آثار احتمالی بعدی او قرار دهیم ولی نمیتوانیم از انرژی مثبتی که قبل از رفتن به درون سالن داشتیم و بعد از بیرون آمدن از سالن اثری اژآن پیدا نکردیم سخن نگوییم.

این قلم با تمام توان و امید منتظر ساختن اثر بعدی شهاب حسینی با فیلمنامه ای ساده اما قوام یافته و کم بازیگر اما حساب شده و بی سر و صدا اما قابل دفاع است."ساکن طبقه وسط" در میان تمام نداشته هایش یک امتیاز مثبت داشت و آن اینکه برای شهاب حسینی بازیگر یک امتیاز مثبت تلقی می شود که آن هم به واسطه قابلیت بالای چهره اش برای پذیرش گرم های مختلف و توانش برای ایفای تیپ های متنوع و متکثر است."ساکن طبقه وسط" بیش از آنکه شهاب حسینی کارگردان را به رخ بکشد همان شهاب حسینی آشنا و بازیگر را بیش از پیش به نمایش گذاشته است.

محمدرضا مقدسیان

بخش سینما و تلویزیون تبیان


مطالب مرتبط:

شهاب حسینی با 38 گریم روی پرده