چرایی کاهش شمارگان کتاب
خشایار دیهیمی: میزان امید در جامعه با کتابخوانی ربط مستقیم دارد/ دولت روحانی گرفتار مشکلات گذشته است
سیر نزولی شمارگان کتاب در جامعه ایران، با وجود افزایش جمعیت و زیاد شدن شمار باسوادان در سه دهه اخیر، دغدغه عموم ناشران و نویسندگان و مترجمان بوده است. اینکه علل بیرغبتی عامه مردم به مطالعه چیست، موضوعی است که در گفتوگو با خشایار دیهیمی مطرح شده است. دیهیمی مترجم و ویراستار آثار فلسفی است و تا کنون بیش از هشتاد کتاب به قلم وی به فارسی برگردانده شده است.
کتاب اروپا از دوران ناپلئون، نوشتهء دیوید تامسن با ترجمهء خشایار دیهیمی و همکاری احد علیقلیان در پاییز سال 1387 به عنوان کتاب شایستهء تقدیر کتاب فصل شناخته شد.
بخشی از گفته های او را در اینجا می آوریم:
متاسفانه ما وقتی درباره یکی از مشکلات جامعه خودمان حرف میزنیم، چنان آن را از مشکلات دیگر جدا میکنیم که گویی آن مشکل یک مشکل منحصر به فرد است که میتوان با تمهیدی در همان حوزه، آن را حل کرد. مشکل کتابخوانی هم این طور مطرح میشود. به نظرم، ما باید دیدگاه جامعی درباره مشکلات جامعهمان داشته باشیم؛ چرا که این دیدگاهها به شکل حلقههای یک زنجیر به هم متصلاند و این طور نیست که بتوان یکی از این حلقهها را جداگانه ترمیم کرد. بنابراین دیدگاه ما باید جامع باشد و فقط به عناصر جزئی نپردازیم؛ اگر چه عناصر جزئی هم دخیلاند. ما ابتدا باید ببینیم که کارکرد کتاب در جامعه ما چیست و سپس باید این نکته را در نظر بگیریم که آیا کتاب در جامعه ما، کارکرد واقعی خودش را دارد یا اینکه عوامل متعددی مانع از ایفای این کارکرد میشوند. ابتدا باید این مساله کلی را دید که ما اصلاً در کشورمان به دانش و بینش و تفکر چه اندازه اهمیت میدهیم؟ اگر به این امور اهمیت داده شود و نحوه و عمق تفکر شما در مرتبه اجتماعی و تاثیرگذاریتان در جامعه موثر باشد، طبیعتاً رغبت مطالعه در شما بیشتر میشود ولی اگر کتاب هیچ کارکردی را نداشته باشد، بدیهی است که رغبت شما به مطالعه کم میشود.
وقتی کودکان ما به تفکر تشویق نشوند و از دوران کودکی به هزاران دلیل سوالاتشان سرکوب یا نادیده گرفته شود، طبیعتاً کنجکاوی او فروکش میکند و دیگر رغبتی پیدا نمیکند که هر چه بیشتر فکر کند و سوالهای بیشتری مطرح کند. والدین هم اصلاً توان و بینش سوق دادن فرزندانشان به سمت کتاب خواندن بیشتر را ندارند تا آنها از طریق مطالعه، جهان اطرافشان را هر چه بیشتر بشناسند. علاوه بر خانواده، کودک در مدرسه هم بابت خواندن کتاب غیر درسی نه تنها تشویق نمیشود بلکه تنبیه میشود! اصولا در نگاه ما به آموزش و پرورش، فقط آموزش پررنگ است؛ آن هم آموزش کاملاً کلاسیک و کنکوری. ما باید از مسائل بنیانی شروع کنیم. تا این مسائل بینانی علاج نشود، با سوبسید دادن به کتاب یا پایین آوردن قیمت کتاب، کتابخوانی در جامعه افزایش نمییابد.
باید ببینیم چه سرگرمیهایی جای کتاب خواندن را گرفته است. هر چیزی که جاذبهاش بیشتر باشد و کارکرد بیشتری داشته باشد، طبیعتاً با اقبال بیشتری از سوی مردم مواجه میشود. چه اتفاقی افتاده است که رضایت خاطر از کتاب به چیزهای دیگر سوق پیدا کرده است؟ مگر اینترنت و ماهواره فقط به مملکت ما آمده است؟ همه جای دنیا اینترنت و ماهواره وجود دارد اما عوارض آن در سایر کشورها، مثل کشور ما نبوده است. اگر بگوییم اینترنت و ماهواره علت کاهش تیراژ کتاب در جامعه ما بوده، این حرف تا حدی سطحینگرانه است. تحقیقی درباره این موضوع وجود ندارد. باید دقیق روشن شود که کدام سرگرمیها جای کتاب را گرفتهاند.
علاوه بر ماهواره و اینترنت، دسترسی راحت مردم ایران به فیلمهای روز دنیا هم به عنوان یکی از علل رویگردانی از کتابخوانی مطرح است.
قبل از انقلاب هم آخرین فیلمهای هالیوود در سینماهای ما اکران میشد و تلویزیون ما هم آخرین سریالهای غربی را پخش میکرد. قیمت بلیت سینما هم خیلی پایین بود ولی تیراژ کتاب سیر نزولی نداشت. آسیبشناسی این پدیدهها بر کتابخوانی مردم ما، بسیار مهم است. ما آسیبشناسی نمیکنیم و چیزی به نام «مردم ایران» میسازیم و مشکل تیراژ پایین کتاب را ناشی از ویژگیهای مردم ایران میدانیم. مردم ایران با مردم هیچ جای دنیا فرقی ندارند. مردم ایران نیز همان علائق انسانی سایر مردم دنیا را دارند. هر چیزی که برای مردم ما جاذبه و نفع و کارکرد بیشتر داشته باشد، مردم ما به سمت آن پدیده جذب میشوند. ما باید ببینیم که جامعه ما دچار چه مشکلی است که مردم ما از کتاب رویگردان شدهاند. میزان امید در جامعه با میزان کتابخوانی ربط مستقیم دارد. وقتی کتابخوانی در جامعهای افت میکند، قطعاً میزان امید در آن جامعه نیز کاهش یافته است.
امید و شادی پهلو به پهلوی هم حرکت میکنند. آدم ناامید که شاد نیست. آدم ناامید و ناشاد، اصلاً حوصله کتاب خواندن ندارد. او میگوید اصلاً کتاب بخوانم که چه شود؟! شما کتاب میخوانید که جهان را بهتر بشناسید، پیشرفت کنید و در جامعه تاثیرگذار باشید.
به نظر من، مشکل اصلی این نیست که کتاب میخوانیم یا مقالهای اینترنتی. مشکل اصلی این است که جامعه ما جامعه کمسواد و کماطلاعی است. افراد زیادی هستند که در اینترنت عمدتاً خبر میخوانند و خبرهایی هم که میخوانند غالباً شایعه است. اخبار به صورت آزادانه در روزنامهها درج نمیشود و اینها هم هر شایعهای را که در سایتهای فیلترشده میخوانند، به عنوان خبر میپذیرند.
کاهش ممیزی عاملی جزئی است. کاهش کتابخوانی یک مساله جامعهشناختی است. در جامعهشناسی باید نگاه کلان داشت و ما هم باید با نگاهی کلیتر این مساله را حل کنیم. مسائل جزئی را هم در دل همین نگاه کلان میتوان بهتر فهمید و حل کرد.
قیمت کتاب عامل جزئی است و به نظر من، از حیث اهمیت در مرتبه آخر است. در کشورهای پیشرفته دنیا، کتابخانههای عمومی کتابهای فراوانی میخرند. یعنی مردم لزوماً زیاد کتاب نمیخرند. مردم عضو کتابخانهها هستند و در شعاع یک کیلومتری محل سکونتشان حتماً یک کتابخانه عمومی وجود دارد که موظف است کتاب مورد نیاز آنها را برایشان تهیه کند. حق عضویت در کتابخانههای عمومی هم اندک است. اگر ما هم چنین کتابخانههایی میداشتیم، اصلاً بحث «تاثیر قیمت کتاب در پایین آمدن تیراژ کتاب» مطرح نمیشد؛ چرا که کتابخانهها موظف بودند کتابهای مورد نیاز مردم هر محله و منطقه را تهیه کنند. فروش کتاب هم وضع مطلوبی پیدا میکرد؛ چرا که کتابخانههای عمومی پرشمار، کتابهای گوناگون را به تعداد کافی میخریدند.
کتابخانههای عمومی ما به اندازه کافی کتاب ندارند. علاوه بر این، جمعیت کشور ما بیشتر شده است. تعداد کتابخانههای عمومی متناسب با رشد جمعیت افزایش نیافته. ضمناً کتابخانههای عمومی ما فقط کتابهایی را عرضه میکنند که در اختیار دارند. اگر کسی بگوید من این کتاب خاص را لازم دارم، کتابخانههای عمومی ما خودشان را متعهد به تهیه آن کتاب نمیبینند. در حالی که باید خود را موظف بدانند که ظرف 48 ساعت آن کتاب را تهیه کنند. اغلب کتابدارهای ما مردم را راهنمایی نمیکنند. اگر شما بگویید من به این حوزه علاقه دارم، کتابدارهای ما در اکثر کتابخانههای عمومی، نمیتوانند به شما بگویند این کتابها را در این زمینه بخوان. ما نه کتابخانه خوب داریم نه کتابدار خوب.
اظهار نظر درباره ی وضع کتاب و کتابخوانی در دوران دولت آقای روحانی، زودهنگام است. دولت روحانی آن قدر گرفتار مشکلات به جای مانده از گذشته است که هنوز قلق کار دستش نیامده. این دولت الان فقط مشغول رفع معضلات بزرگ موروثی است. دولت روحانی هنوز درگیر جمع و جور کردن عوارض هشت سال گذشته است و البته این امر طبیعی است. حداقل باید یکسال دیگر به دولت روحانی فرصت داد و پس از آن درباره چشمانداز حوزه کتاب در دوران این دولت اظهار نظر کرد.
منبع:
ایبنا
نشر نی