تبیان، دستیار زندگی
سریال «رهایی» یک بازیگر ناشناخته داشت. میلاد با بازی شاهد احمدلو. این در حالی است که احمدلو بیش از سه دهه است در سینما و تلویزیون حضور دارد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کیمیایی مسیرم را عوض کرد

گفت و گو با شاهد احمدلو


سریال «رهایی» یک بازیگر ناشناخته داشت. میلاد با بازی شاهد احمدلو. این در حالی است که احمدلو بیش از سه دهه است در سینما و تلویزیون حضور دارد

شاهد احمدلو

شاهد احمدلو از كودكی وارد سینما شد. مقابل دوربین مسعود كیمیایی و ساموئل خاچكیان رفت و در ادامه نام خود را به عنوان كارگردان سر زبان ها انداخت. فیلم های كوتاهش تحسین شد و نخستین اثر بلندش یعنی « چند می گیری گریه كنی» نشان از یك استعداد داشت. فیلم دومش ( اگه می تونی منو بگیر)‌ اما یك شكست برای احمدلو بود . در تلویزیون تله های زیادی ساخت و پشت دوربین سریال های «ماه عسل»، « سه دونگ سه » و «خانه اجاره ای» رفت. احمدلو اما سیر موفقیتش را طی نكرد. او حالا به خاستگاه نخستش یعنی بازیگری بازگشته و بعد از بازی در فیلم «اكباتان» در سریال «رهایی» جلوی دوربین رفت. سریالی كه توقعات را برآورده نكرد.

 شما كارتان را با بازیگری شروع كردید و بعد تغییر مسیر دادید. موقعی كه جلوی دوربین مسعود كیمیایی بودید اصلا حواس تان بود چه خبر است؟

با توجه به سابقه سینمایی پدرم می دانستم چه اتفاقی می افتد. من پشت صحنه فیلم های پدرم می رفتم. ساموئل خاچكیان را می شناختم. یعنی من این طوری سینما را شروع كردم. آشنایی ام با مسعود كیمیایی ، ناصر تقوایی ، داود میرباقری، علیرضا داود نژاد و ... اگر برای آن ها بازی نكرده ام دستیارشان یا كنارش بوده ام. این ها حتما روی نگاهت تاثیر می گذارد كما این كه یك كوله باری از تجریه در اختیارم قرار داد . شاید برای «سرب» ،‌ »دندان مار» و «گروهبان» انتخاب شدم اما بعد از آن به عنوان یك بازیگر نوجوان انتخاب می شدم آن زمان دوره ای بود كه سینمای كودك هویت داشت. آشنا شدن با مسعود كیمیایی بازیگری را از سر من پراند. عاشق كارگردانی و كاریزمای كارگردانی شدم.

یعنی در سن كودكی بخوبی متوجه جایگاه كارگردانی بودید؟

فقط می خواستم كارگردان شوم. از همان اول می دانستم كارگردان دیده نمی شود اما می تواند مهم و معروف شود. اگر شهرت را دوست داشتم بازیگری را ادامه می دادم .

در سن 10 سالگی داشتن چنین نگرشی كمی غریب است.

خب من بین یازده تا چهارده سالگی كتاب هایی مثل «در جستجوی نان » ماکسیم گورکی و «چگونه فولاد آبدیده شد» نیكلای آستروسكی خوانده ام. فقط ژول ورن و چالز دیكنز نخواندم . خب این ها روی آدم تاثیر می گذارد و به تو شكل می دهد. چون سودای كارگردانی داشتم برای رسیدن به آن افق بود. اگر هم بازی می كردم برای رسیدن به آن هدف بود. دستیار داود میرباقری در «ساحره» شدم و بعد در كنارش فیلم كوتاه ساختم.

 چرا دوباره به مسیر بازیگری بازگشتید؟

چون احساس كردم پتانسلی از نظر بازیگری در من هست كه بعد از این همه كارگردانی می تواتد باز هم بروز پیدا كند. ضمن این كه وقتی قرار است دیگر سریال متوسط نسازم ، تله فیلم هم اصلا كارگردانی نكنم ، در حال نوشتن فیلمنامه سینمایی ام هستم چطور باید گذران زندگی كنم؟ این یك انگیزه اولیه بود اما انگیزه درونی ام این بود كه احساس كردم ظرفیت من در بازیگری دیده نشده. همیشه در پس ذهنم بوده كه اگر فیلمنامه خوبی پیشنهاد شد بازی كنم. دو سال پیش «اكباتان» را بازی كنم.

این فیلم البته فیلم خوبی نبود.

به هر حال من بازیگرم ؛ كارگرانش مهرشاد كارخانی است كه ارادت خاصی به او دارم . به هر حال ... پدرم همیشه می گفت باید فیلم هم بازی كنی. دیدم وقتش را دارم ، مزاحم مسیر فیلمسازی ام نمی شود و كار می كنم.

شما و پولاد كیمیایی بازیگران نوجوان محبوب مسعود كیمیایی بودید. جالب است كه پولاد كه زیر سایه كیمایی بود سال ها است می خواهد فیلم بسازد و نساخته اما شما خیلی زود كارگردان شدید. در آن سن و سال راجع به علایق تان با پولاد حرف می زدید؟

نه بچه تر از این بودیم كه بخواهیم وارد این مباحث شویم. ضمن این كه وقتی «دندان مار» را بازی می كردم پولاد آلمان بود. دوستی كودكی ما به چندین سال اول پیوند خورد كه البته از همان جا همه چیز ریشه گرفته. این كه عاشق فیلم دیدن و آتوری بازی شدم از همان جا شكل گرفت. اصلا دو طبقه متفاوت را می دیدم یكی خودمان و یكی مسعود كیمیایی. اگر تو حساس و باهوش باشی این چیزها را درك می كنی . مگر این كه خنگ باشی. پس من باهوش بودم كه تا این جا پیش آمده ام . آن ها بدون این كه دستی پشت پرده بوده باشد. فقط خدا، خانواده و خودم. پس همه این چیزها نگاهت را شكل می دهد كه كجا می خواهی بروی.

رابطه تان با مسعود كیمیایی حفظ شده؟

بله ارادات قلبی ام ویژه است. این گونه نیست كه چون این سال ها به من نقش نداده اندكی از ارادتم كم شده. در حال فرصتش هم نبوده چون من هم فیلم می ساختم. اما مطمئنم باز هم این همكاری پیش می آید. آرزوی قلبی من این است و حتما این پیشنهاد خواهد شد.

«رهایی» چطور پیشنهاد شد؟

داود جمشیدی ،‌مدیر تولید و مهدی توكلی دستیار و برنامه ریز سریال از دوستان من هستند می دانستند نیم نگاهی به بازیگری دارم. از آن طرف با آقای تكاور یك دوستی دیرینه داریم. وقتی پیشنهاد شد با اشتیاق پذیرفتم برای این كه من خیلی بازیگر خوبی ام ؛‌«دندان مار» و «گروهبان» را بازی كرده ام. به خاطر این كه جلوی دوربین مسعود كیمیایی و ناصر تقوایی ( فیلم ناتمام زنگی و رومی ) با یك برداشت بازی كردم.

فقط می خواستم كارگردان شوم. از همان اول می دانستم كارگردان دیده نمی شود اما می تواند مهم و معروف شود. اگر شهرت را دوست داشتم بازیگری را ادامه می دادم .

خوب حالا چرا «رهایی» نه یك سریال بهتر؟

من از همان بچگی هر فیلمی را بازی نمی كردم. «رهایی» چند نكته ویژه داشت. فیلمنامه ،‌تهیه كننده ، عوامل و بازیگران اصلی. همه این ها در انتخاب من تاثیر می گذارد.

همین نقش به شما پیشنهاد شد؟

نه . نقش یكی از پلیس ها بود. نپذیرفتم چون آن پتانسیل را نداشت كه انگیزه و انرژی ام را ارائه كنم. من می خواستم موقعیتی باشد كه فریاد بزنم. بگویم اگر من نیستم به خاطر این است كه خودم نمی خواهم وگرنه همچین بازیگری هستم.

یعنی این حجم از اغراق پیشنهاد خودتان بود؟ كمی زیادی نیست؟

بله این را با خودم به سریال آوردم. رابطه من و آقای تكاور به گونه ای است كه خیلی زود به درك مشتركی از نقش رسیدیم. بدمن آرام حسام (سام قریبیان) ‌است . نقش درونی تبهكاران ایشان بود. كافی بود من هم شبیه او می شدم دیگر كنتراست شكل نمی گرفت. این نوع بازی آگاهانه بوده نه این كه بخواهم همین جوری دیده شوم. من سر «دندان مار» و «گروهبان» دیده شده ام.

البته برای یك طیف خاص از سینما دوستان دیده شده اید نه برای مخاطب گسترده تر امروزی. چرا زودتر به این نتیجه نرسیدید؟

من پسر بزرگ خانواده هستم و یك سری تعهدات نسبت به خانواده ام داشته و دارم . از مسیری هم كه رفته ام راضی هستم. من برای این كه بتوانم طیف گسترده مخاطب عام را تحت تاثیر بازی خودم قرار بدهم فكر كردم كه چطوری به آن برسم. خیلی به خاص فكر نكردم . البته طوری بازی كردم كه خاص هم بپسندد. انتقاداتی ممكن است وجود داشته باشد همان طور كه تعاریفی هم هست . عرض كردم من بازیگری ام را به طیف خاص نشان داده ام و باز هم نشان خواهم داد. این برای ارتباط با مخاطب گسترده تلویزیون بوده و این كه بگویم سكه شاهد احمدلو دو سكه است.

شما می گویید به هدف گذاری كه خواستید رسیده اید ؛‌منتهی نه تنها «رهایی» كه غالب سریال های پلیسی به خاطر نوع نگاهی كه به آن ها حقنه شده از یك سطحی بالاتر نمی روند. یعنی مخاطب می داند بدمن در نهایت چه سرنوشتی خواهد داشت. گزینه ای بهتر از این برای انتخاب نداشتید كه در یك كار قابل دفاع و ماندگار بازی كنید و بیش تر در ذهن بمانید؟

بخش و جنبه سفارشی در همه دنیا همین شكلی است. امكان ندارد نهادی اثری سفارش بدهد و نگاهش در آن جاری نباشد.

میزانش مهم است.

این میزان دنیا است. ما با استاندارد دنیا فاصله داریم. ببینید یك اثر به سفارش پلیس ساخته شده كه به مخاطب قدرت او را نشان دهد . این امنیت بیهوده بدست نیامده . كشورهای همسایه را نگاه كن ببین در چه شرایط وخیمی زندگی می كنند.

این درست ولی نمی توان این داستان پلیسی را كمی جذاب تر و دراماتیزه كرد؟

فیلم پلیسی یك تم است كه اشكال مختلف دارد. یك سری از آن ها حادثه ای و رو است مثل «رهایی» یك سری از آن ها بار دراماتیكش زیاد است. مثل «زخم». یك سری معماگونه است. «رهایی» را باید در چارچوب خودش بسنجیم ؛‌یك فیلم حادثه ای به سفار ناجا برای پخش در هفته نیروی انتظامی . این خیلی از معادله ها را حل می كند.

شاهد احمدلو كه قرار است بُعد بازیگری اش را پررنگ كند نه «رهایی» و نه «اكباتان» انتخاب های خوبی نیستند.

قسمت سوم «رهایی» كه پخش شد یك فیلم و یك سریال پیشنهاد شد اما نقش هایی نبودند كه نظر من را جلب كنند. منتظر اتفاقات بهتر هستم و مطمئن هستم می افتد. برای رسیدن به پله آخر شما باید پله اول را رد كنی. منی كه سال ها نگاه اصلی ام فیلمسازی بوده و نیم نگاهی به بازیگری داشتم برای شروع دوباره بازیگری برای من كافی است. دوست داشتم مردم چهره های من را فراموش نكنند.

‌فرآوری: منیژه خسروی

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منابع: هفت صبح / سوره سینما

مطالب مرتبط:

پسرها سرباز به دنیا نمی‌آیند!

نگاهی به فیلم « چند میگیری گریه کنی؟ »