تبیان، دستیار زندگی
خداوند با ایجاد نظام واحد در هستى، بر یگانگى ذات خود گواهى مى‏دهد، یعنى هماهنگى و نظم موجود در آفرینش، همه گواه بر حاكمیّت قدرتى یگانه بر هستى است.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دانشمندان، در كنار فرشتگان قرار می گیرند

عدل

خداوند با ایجاد نظام واحد در هستى، بر یگانگى ذات خود گواهى مى‏دهد، یعنى هماهنگى و نظم موجود در آفرینش، همه گواه بر حاكمیّت قدرتى یگانه بر هستى است.


شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ الْمَلائِكَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَكِیمُ (آل عمران ـ 18)

خدایى كه همواره به عدل و قسط قیام دارد، گواهى داده كه معبودى جز او نیست و فرشتگان و صاحبان دانش (نیز به یگانگى او گواهى داده‏اند) جز او كه مقتدر حكیم است، معبودى نیست.

گواهى همه بر وحدانیتش‏

به دنبال بحثى كه درباره مومنان راستین در آیات قبل آمده بود در این آیه اشاره به گوشه‏اى از دلایل توحید و خداشناسى و بیان روشنى این راه پرداخته، مى‏گوید: "خداوند (با ایجاد نظام شگرف عالم هستى) گواهى مى‏دهد كه معبودى جز او نیست" (شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ).

"و نیز فرشتگان  و صاحبان علم و دانشمندان (هر كدام به گونه‏اى و با استناد به دلیل و آیه‏اى) بر این امر گواهى مى‏دهند" (وَ الْمَلائِكَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ).

"این در حالى است كه خداوند قیام به عدالت در جهان هستى فرموده" كه این عدالت نیز نشانه بارز وجود او است (قائِماً بِالْقِسْطِ).

آرى: با این اوصاف كه گفته شد "هیچ معبودى جز او نیست كه هم توانا و هم حكیم است" (لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِیزُ الْحَكِیمُ).

بنابراین شما هم با خداوند و فرشتگان و دانشمندان هم صدا شوید و نغمه توحید سر دهید.

نكته‏ها:

1- شهادت خداوند بر یگانگى خویش چگونه است؟

منظور از شهادت خداوند، شهادت عملى و فعلى است نه قولى، یعنى خداوند با پدید آوردن جهان آفرینش كه نظام واحدى در آن حكومت مى‏كند و قوانین آن در همه جا یكسان، و برنامه آن یكى است، و در واقع "یك واحد به هم پیوسته" و "یك نظام یگانه" است، عملاً نشان داده كه آفریدگار و معبود، در جهان یكى بیش نیست، و همه از یك منبع، سرچشمه مى‏گیرند، بنابراین ایجاد این نظام واحد، شهادت و گواهى خدا است بر یگانگى ذاتش.

اما شهادت و گواهى فرشتگان و دانشمندان، جنبه قولى دارد، چه اینكه آنها هر كدام با گفتارى شایسته خود، اعتراف به این حقیقت مى‏كنند و این گونه تفكیك در آیات قرآن فراوان است.

مثلاً در آیه "إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ" (خدا و فرشتگان بر پیامبر صلی الله علیه و آله درود مى‏فرستند) (سوره احزاب، آیه 56) درود از ناحیه خدا چیزى است و از ناحیه فرشتگان چیز دیگر، از ناحیه خدا، فرستادن رحمت است و از ناحیه فرشتگان تقاضاى رحمت.

البته گواهى فرشتگان و دانشمندان، جنبه عملى نیز دارد، زیرا آنها تنها او را مى‏پرستند و در برابر هیچ معبود دیگر، سر تعظیم فرود نمى‏آورند.

2- قیام به قسط چیست؟

جمله "قائِماً بِالْقِسْطِ" به اصطلاح ادبى، حال فاعل "شهد" است كه "اللَّه" باشد یعنى خداوند گواهى به یكتایى خود مى‏دهد در حالى كه قیام به عدالت در جهان هستى دارد، و این جمله در واقع دلیلى است بر شهادت او، زیرا حقیقت عدالت، انتخاب طریق میانه و مستقیم و دورى از هر گونه افراط و تفریط و انحراف‏ است و مى‏دانیم كه طریق میانه و مستقیم، همواره یكى است و بیش از یكى نیست، چنان كه در آیه 153 سوره انعام مى‏خوانیم: وَ أَنَّ هذا صِراطِی مُسْتَقِیماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِیلِهِ (و این راه مستقیم من است، پس آن را پیروى كنید و به راه‏هاى دیگر نروید كه شما را از راه او پراكنده مى‏سازد).

در این آیه "راه خدا" یكى معرفى شده، و راه‏هاى منحرف و بیگانه از خدا، متعدد و پراكنده، زیرا صراط مستقیم به صورت مفرد و طرق انحرافى به صورت جمع آورده شده است.

نتیجه این كه "عدالت" همیشه، همراه با "نظام واحد" است و نظام واحد، نشانه "مبدأ واحد" مى‏باشد، بنابراین عدالت به معنى واقعى در عالم آفرینش دلیل بر یگانگى آفریدگار خواهد بود.

3- موقعیت دانشمندان:

در این آیه، دانشمندان واقعى در ردیف فرشتگان قرار گرفته‏اند و این خود امتیاز دانشمندان را بر دیگران اعلام مى‏كند، و نیز از آیه استفاده مى‏شود كه امتیاز دانشمندان از این نظر است كه در پرتو علم خود، به حقایق اطلاع یافته و به یگانگى خدا كه بزرگترین حقیقت است معترفند.

روشن است كه آیه، همه دانشمندان را شامل مى‏شود و اگر در بعضى از روایات كه در ذیل این آیه وارد شده "اولوا العلم" به ائمه اطهار علیهم السلام تفسیر شده از این نظر است كه آنان، روشن‏ترین مصداق "اولوا العلم" هستند. (امام باقر علیه السلام فرمودند: مراد از «أُولُوا الْعِلْمِ» در آیه، انبیاء و اوصیاء هستند. (تفسیر نور الثقلین)

مرحوم طبرسى در مجمع البیان ضمن تفسیر آیه از جابر بن عبد اللَّه انصارى از پیامبر گرامى اسلام صلی الله علیه و آله نقل مى‏كند كه فرمود: ساعة من عالم یتكى على فراشه ینظر فى علمه خیر من عبادة العابد سبعین عاما: (یك ساعت از زندگى دانشمندى كه بر بستر خود تكیه كرده و در اندوخته‏هاى علمى خود مى‏اندیشد، بهتر از هفتاد سال عبادت عابد است)!

در ذیل آیه جمله "لا إِلهَ إِلَّا هُوَ" تكرار شده است، این تكرار گویا اشاره به این است كه همان طور كه در آغاز آیه، شهادت خداوند و فرشتگان و دانشمندان آمده است، هر كس این گواهى را مى‏شنود، باید او هم، با شهادت آنها هم صدا گردد و گواهى بر وحدت معبود بدهد.

و از آنجا كه جمله "لا إِلهَ إِلَّا هُوَ" به عنوان اداى حق تعظیم خداوند و اظهار توحید است، با دو است "عزیز" و "حكیم" (توانا و دانا) ختم شده است، زیرا قیام به عدالت نیازمند به قدرت و حكمت است، تنها خداوندى كه بر هر چیز قادر و به همه چیز آگاه است، مى‏تواند، عدالت را در جهان هستى برقرار سازد.

این آیه از آیاتى است كه همواره مورد توجه رسول اكرم صلی الله علیه و آله بوده و كراراً در مواقع مختلف آن را تلاوت مى‏فرمود: زبیر بن عوام مى‏گوید: "شب عرفه در خدمت رسول خدا بودم، شنیدم كه مكرراً این آیه را مى‏خواند" (تفسیر مجمع البیان، جلد 2 صفحه 421).

پیام‏های آیه:

1ـ شهادت عملى، بهترین نوع شهادت است. هماهنگى در میان آفریده‏ها، بهترین نمونه‏ى گواهى بر یكتایى خداست. «شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ»

2ـ راه ایمان به خدا، علم است و علم واقعى، انسان را با سرچشمه هستى آشنا مى‏كند. «وَ أُولُوا الْعِلْمِ»

3ـ دانشمندان، در كنار فرشتگان قرار مى‏گیرند. «وَ الْمَلائِكَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ»

4ـ عدل الهى، در كنار توحید مطرح است. بر خلاف دیگر قدرتمندان كه هر كجا احساس یكتایى و نداشتن رقیب و شریك كنند، زور مى‏گویند، او یكتایى است كه به پا دارنده‏ى عدل است. «لا إِلهَ إِلَّا هُوَ»، «قائِماً بِالْقِسْطِ»

آمنه اسفندیاری

بخش قرآن تبیان


منابع:

تفسیر نور، ج 2

تفسیر نمونه، ج 2

تفسیر مجمع البیان، جلد 2

تفسیر نور الثقلین

مطالب مرتبط:

معاد و سیره‌‌ توحیدی صاحبان خرد

بهترین عمل برای جذب دل ها!

هدیه‎اى از سوى خداوند

نشانه های انسان عاقل!

کسانی که دوان دوان به سمت جهنم می روند!!

نشانه های فرد عاقل