پایان خشونت بار قذافی و پیشنهاد خرید نوکیا
نگاهی به افتتاح 5 نمایشگاه تجسمی
"اتوپیا"، "بریده جراید"، "کار گِل" و "اینجا زنی در قلب دیوار خفته است" تعدادی از نمایشگاههایی بودند که جمعه 25 مهر در گالریهای تهران افتتاح شدند.
25 مهر در آخرین جمعه مهرماه، گالریهای تهران میزبان افتتاح نمایشگاههای متعددی بودند. از این میان نمایش آثار تجسمی در 5 نمایشگاه را با هم مرور میکنیم.
" اتوپیا "در گالری ویستا
در نمایشگاه گروهی" اتوپیا "به نمایشگاه گردانی بهنام کامرانی نقاشیهای 18 هنرمند روی دیوار رفته که همگی حول تصوری از جامعه آرمانی شکل گرفته و بداشتهای مختلف وگاه ناهمگون از این مفهوم را پیش رو میگذارد. هنرمندان حاضر در این نمایشگاه هریک به زعم خود در صدد پرداختن تصاویری از مدینه فاضلهای برآمدهاند کهگاه هیئت شهری و ملموس به خود میگیرد وگاه برداشتی ذهنی از آنچه مطلوبها و خواستنیهای را ممکن میسازد.
فضای ساخته شده از خطوط سیال و حرکتی برای شکل گرفتن، تکه تکه معماریهای تاریخی جادوی زمان گذشته که به تکههایی از یک پازل میمانند، اشکال بیهیاهو و فرمهای پررمز و رازی که در کنار هم برای ما اتوپیایی میسازند قابل دسترس که میتوان به آن سفر کرد، همه و همه دیدگاههای هنرمندانی را تشکیل میدهند که این مجموعه را حول یک مفهوم و دغدغه عمومی آفریدهاند. این شوق ساختن فضاهای جدیدتر و اسرارآمیزتر، اقلیمی را به بار میآورد که نه در تاریخ نمونه آن را میتوان یافت و نه در زمان حال که شاید در آینده...
مجموعه" اتوپیا "به ما یادآوری میکند که در هر زمان و هر مکان، آرمان شهر شهری است متفاوت با جایی که در آن زندگی میکنیم و اینکه ارمان شهر شاید تنها حضور یک پروانه باشد. نشانهای از واقعیت که با قدرتی افسانهای در جایی میان خیال و فضای بیرون از آن پرواز میکند. ذهنیتهای متکثری که در نقاشیهای این نمایشگاه تبلور یافته از سوی دیگر تاکید دارد که واقعیت لزوما آن چیزی نیست که ادراک میکنیم بلکه تاثیر لحظات بر پیکر واقعیت، خود واقعیت جدیدی را هرچند کم دوام آشکار میکند.
بریده جراید کامران دیبا در گالری آران
نمایش مجموعهای تازه از آثار کامران دیبا با عنوان" بریده جراید "در گالری آران در حقیقت ادامه مسیر این معمار و نقاش نام آشنا در خلق آثاری بر مبنای لی آوت روزنامهها است که پیش از این در مجموعهای تحت عنوان" روزنامههای جهانی "ارائه شده بودند. دیبا در روند ساده سازی و استیلیزاسیون ترکیب بصری صفحات روزنامهها به مرور به فروکاستن هر چه زائد و به طور مستقیم ارجاع گر است میپردازد تا جایی که در مجموعه" بریده جراید "دیگر تنها با عناصر و اجزایی بصری روبه رو میشویم که پیش از هر چیز مخاطب را به دریافتی بصری و زیباییشناسانه رهنمون میشوند.
او اخبار را قلب تپندهء جهان و پیونددهندهء مردمان روی کره زمین میداند، به نظر می رسد قالب روزنامه برای آفریدن این مجموعه، تنها به صورت الگویی حاضر-آماده برای خلق نقاشی به کار رفته است. حتی سیر تحول فرمالیستی نقاشی غرب در هرچه انتزاعیتر شدن این مجموعه نیز بازتاب یافته است. در اخیرترین مجموعه، طرحها بسیار سادهتر شدهاند. جای اجرای هایپررئالیستی پیشین را طراحیها و دِسَنهای خلاصهگرفته است. گمانهزدن در مورد موضوع و درونمایهها دشوارتر و اشارهها کلیتر و موجزترند. رمزگان رنگی و درونمایههایی چون جنگ، تبلیغات، پروپاگاندای رهبران سیاسی، خانه و کار، سینما را میتوان تشخیص داد که با رنگهای اصلی روی زمینه سفید بوم نقش بستهاند. عناوین کارهای او اما مستقیما یادآور محتویاتی هستند که هر روز در روزنامه به چشم میخورند:" پیشنهاد خرید نوکیا "،" پایان خشونت بار قذافی "،" حمله ناتو یک نفر را کشت "و...
بدون عنوانهای نرگس سلیمانزاده در گالری الهه
نقاشیهای نرگس سلیمانزاده نشان دهنده تلاشی است که تجربه هنری را به جنبههایی از زندگی گسترش میدهد که در قلب زندگی روزمره قرار دارد. بسیاری از نشانههای معمولی و غیر قابل اعتنا برای هنرمند محل چالشی تازه است تا آنها را به عالم هنر وارد کند و خود را از نگاه تفکیک گذار حاکم بر ارزشهای موجود در فضای هنر دور نگاه دارد.
آثار او در مقابل دیدگاهی قرار میگیرد که بر این باورند که زندگی معمولی مبتذل و بیارزش است و همه چیز در آن نوعی سترونی و عقیم بودن را نشان میدهد. تجربیات خاص او از زندگی خود و افرادی که از نزدیک در میان آنها زندگی میکند و از آنها شناخت دارد بیشترین امکان و انگیزه را برای تولید فرمهای هنری برای او به وجود میآورد.
در نمایشگاه گروهی" اتوپیا "به نمایشگاه گردانی بهنام کامرانی نقاشیهای 18 هنرمند روی دیوار رفته که همگی حول تصوری از جامعه آرمانی شکل گرفته و بداشتهای مختلف وگاه ناهمگون از این مفهوم را پیش رو میگذارد. هنرمندان حاضر در این نمایشگاه هریک به زعم خود در صدد پرداختن تصاویری از مدینه فاضلهای برآمدهاند کهگاه هیئت شهری و ملموس به خود میگیرد وگاه برداشتی ذهنی از آنچه مطلوبها و خواستنیهای را ممکن میسازد.
هنرمند در کاربرد رنگها ی تخت و وسیع و استفاده هم زمان از فضای آبستره و بیان احساسی و سه بعد نمایی به فرمی شخصی خود را نزدیک کرده و در پرهیز از جزئیات و پالایش نشانهها به موفقیتهای قابل توجهی دست یافته است. هنرمند به اطراف خود نظاره میکند و به سوژهها و مخاطبین آثار خود یاد آوری میکند که همه ما به گونهای مشاهده میشویم.
چیدمان" کار گِل "در گالری آب انبار
ویژگی بارز چیدمان" کار گِل "که در گالری" آب انبار "به نمایش درآمده استفادهء گلکار از گل رس برای دست یافتن به ایده ی کار و تولید به مثابهء الگویی است که میتوان آن را مطالعه کرد و در پیش گرفت و به این طریق به رویارویی با شرایط نامتوازن زندگی معاصر پرداخت. برون دادِ کارعبارت است از پنجاه جیغدانِ کوچکِ چرخ ساز و سه جیغدان سفالی بزرگ که طراحی آنها به گونهای است که صدای یک جیغ ساده را خاموش و یا تقویت میکند. درآمیختن با جیغدانها به بینندهء فعال این امکان را میدهد تا برای لحظهای مرز ظریف بین رهایی و کشمکش را که در ژست سادهء یک جیغ وجود دارد تجربه کند. یک تغییر موضع جزیی باعث میشود تا مخاطب به این حس ناپایدار دست یابد که چگونه اندیشیدن و زیستن در چنین وضعیت معلقی جایگاه مبهم هم ابژه و هم سوژه بودن را پدید میآورد.
چیدمان" کار گِل "، نتیجهء کاوش بنیادی بابک گلکار در چگونگی مصالحه و مذاکرهء فردِ انسان در هنگام مواجهه با سرکوب شدگی و ناامیدیهای عاطفی ناشی از شرایط معاصر زندگی است." کار گِل "بازیگوشانه مخاطب را درگیر کرده و در عین حال ماهرانه به واقعیت غم انگیز شرایط انسان معاصر اشاره میکند. ما در زمانی زندگی میکنیم که وضعیت نظاممند بر شرایط اولیهء انسانی ما غالب شده و تاثیر نظامها که زمانی آگاهانه توسط بشر ساخته میشدند اکنون شکل گزارهای قطعی پیدا کرده است." کار گِل "پاسخی ارائه نمیدهد بلکه نگاهی اجمالی میاندازد به شرایط دیالکتیکی این روابط خاموش.
" اینجا زنی در قلب دیوار خفته است" در گالری "رج"
"اینجا زنی در قلب دیوار خفته است" نام تازهترین نمایشگاه انفرادی نیکو ترخانی است که جمعه بیست و پنجم مهرماه در گالری رج افتتاح شد. ترخانی در این مجموعه به نوعی خودنگارههای متعددی را ارائه میدهد که بیانگر موقعیت ذهنی هنرمند است در مواجهه با آنچه او را متاثر ساخته. حالتی که در آثار بیشتر رعایت شده و استفاده یی که هنرمند از دایره، مربع و بافت مشبک کرده، ذهن را برای قضاوت در محیطی وسیعتر آزاد میگذار د به این صورت که مثلا تصویر خود را بهصورت فیگورهایی روی دیوار و در اشکال هندسی ایرانی قدیمی قرار داده و تصاویر به این صورت درآمدهاند که گویی فیگورها بخشی از نقش دیوار هستند.
فیگورهای این نقاشیها طوری هستند که انگار حرکتی ندارند و وقتی به فیگور نگاه میکنید، احساس میکنید که دست و پای آنها با گرههای چینی که از گچ ساخته شده، بسته شدهاند و آنها قدرت حرکت ندارند و تا ابد همان شکل و همانجا باقی خواهند ماند. در آثار ترخانی، تضاد اکنون و گذشته نقشی محوری دارد، به این معنی که دنیای قدیم گاهی برای ما دست و پاگیر و گاهی پیشبرنده است.
منبع: هنرآنلاین