این سوال تابه حال برات پیش آمده؟!
آیا تا به حال این سوال برایتان پیش آمده که با توجه به اینكه حضرت على(علیه السلام) همسرى بزرگوار داشتند پس چرا در نهجالبلاغه زنان را نكوهش مىكنند؟
درباره نهج البلاغه و اشكالاتى كه به نظر رسیده است نكاتى به اطلاع مىرسد.
الف) اولاً؛ نهجالبلاغه همه سخنان حضرت على(علیه السلام) نیست بلكه بخشى انتخاب شده از مجموعه آنهاست، بنابراین كسى كه مىخواهد قضاوتى كلى نسبت به كلمات آن حضرت داشته باشد باید همه سخنان آن حضرت را ببیند. این سخنان در كتب تاریخى و روایى به صورت پراكنده وجود دارد ولى مجموعاً نیز در كتابى به نامِ مستندالامام على(علیه السلام) گرد آورى شده كه تاكنون 6 جلد از آن منتشر شده است. بنابراین در تدوین نهج البلاغه گزینشى از سوى سید رضى صورت گرفته و طبیعى است كه در این گزینش سلیقه ایشان دخیل بوده است.
ب) همه آنچه كه در نهج البلاغه آمده از نظر سند یكسان نیستند، بلكه نهجالبلاغه مشتمل بر مجموعهاى از كلماتى است كه از آن حضرت به طرق مختلف نقل شده لذا برخى از آنها از نظر سند ضعیف مىباشد.
ج) موضوع خطبه آن حضرت پس از بازگشت از جمل (در صورت صحت سند) ناظر بر شرایط خاصى است كه به خاطر جنگ جمل پیش آمده بود در این جنگ عایشه نقش مهمى در برانگیختن مردم به جنگ با حضرت داشت هم چنین زنان بصره در این زمینه نقش موثرى داشتند، سخنان حضرت ناظر به این جریانات است.
د) حضرت در خطبهها و سخنان خویش تنها زنان را مورد نقد قرار نداده است بلكه مردان را نیز بارها و بارها به سختترین انتقادات نكوهیده است. «اى شبه مردان كه مرد نیستنید و مانند نوجوانان نابالغید» و نمونههاى دیگر از این قبیل در حقیقت در آسیاب نقد آن حضرت مرد و زن یكسان قرار مىگیرند.
ه) موضوع دیگرى كه در پایان باید به آن اشاره كنیم آن است كه نظام خلقت نظام احسن است اَلَّذِی أَحْسَنَ كُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ؛ خداى كه هر چیزى را در بهترین وضعیت آفرید، (سجده، آیه 7). لَقَدْ خَلَقْنَا اَلْإِنْسانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ؛ ما آدمى را در بهترین اندازه آفریدیم. بر این مبنا خلقت موجود ناقص(بالاصالة) و یا شر همه جانبه در آفرینش معنا ندارد چگونه مىتوان تصور كرد كه خداوند نیمى از آدمیان را كه گل سر سبد آفرینش هستند، ناقص یا شر آفریده باشد. بلى اگر منظور از نقص، نقص نسبى باشد هر موجودى نسبت به موجود دیگر نقص نسبى دارد؛ زن نسبت به مرد از نظر قواى بدنى و برخى خصوصیات دیگر نقص دارد چنانكه مرد نیز نسبت به برخى ویژگىها در برابر زن ناقص به شمار مىرود، خلاصه آن كه زن و مرد موجودى هستند كه مكمل یكدیگرند چرا كه آفرینش بر مبناى زوجیت است و خداوند این دو را به گونهاى آفریده كه بتوانند در كنار یكدیگر نهاد مقدس خانواده را ایجاد و فرزندان خود را پرورش دهند.
آرى، پندار پَستى زنان تفكرى جاهلانه و دور از فرهنگ قرآن است، چرا كه قرآن زن و مرد را یكسان ارج مىنهد. وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَنِی آدَمَ و ده ها آیه دیگر كه در این زمینه وجود دارد. براى آگاهى بیشتر ر.ك: زن در آئینه جلال و جمال، آیتاللَّهجوادى آملى. درباره حكمت 238 شبیه این گونه تعابیر در نصوص دینى نسبت به امور دیگر مانند «دنیا» نیز وجود دارد.
این گونه بیان نوعى صنعت ادبى به نام «مجاز در اسناد» است، یعنى حكم چیزى را به چیز دیگر اسناد دادن. مثلاً در علائم راهنمایى و رانندگى گاه به علامت «پیچ خطرناك» برخورد مىكنیم، در حالى كه پیچ به خودى خود هیچ گونه خطرى ندارد؛ آنچه خطرناك است عبور از آن با سرعت غیر مجاز است. روایات فوق نیز در واقع هشدار به مردها نسبت به خطر زنبارگى و دنیاپرستى است. یعنى زنبارگى، دنیا پرستى و فرو غلطیدن در گرداب شهوت، ظاهرى نوشین و باطنى نیشآلود دارد. پس خطر اصلى از كف نهادن كنترل نفس در رویارویى با زنان و مطامع دنیایى است.
و در آخر باید گفت:
زیور جان آدمی به ایمان است نه چیز دیگر، چنان كه خدای سبحان فرمود: حَبَّبَ اِلَیْكُمُ الاْیمانَ و زَیَّنَهُ فی قُلُوبِكُمْ؛ خدا ایمان را برای شما دوست داشتنی گردانید و آن را در دلهای شما زینت داد. و چون روح انسان مجرد است نه مادّی و ایمان نیز امری است معنوی، این امر معنوی یعنی ایمان، مایه جمال و زیبائی آن امر مجرد یعنی جان انسانی شده است و از آنجا كه خصوصیت ذكورت و انوثت در حقیقت انسان (كه همان جان اوست) و ایمان و مانند آن تأثیری ندارد یعنی حقیقت انسان و ایمان و امثال آن نه موءنث است نه مذكر، بلكه امری مجرد است كه در زن و مرد یكسان میباشد؛ بنابراین از حدیث شریف علوی كه فرمود: "عقول..." میتوان معنای دستوری فهمید نه معنای وصفی، یعنی منظور آن نباشد كه حدیث شریف در توصیف دو صنف از انسان باشد كه عقل زن در جمال او خلاصه شود و جنبه سرزنش داشته باشد و جمال مرد در عقل او تعبیه شود و عنوان ستایش بگیرد، بلكه ممكن است معنای آن دستور، یا وصف سازنده باشد. به بیان دیگر زن موظف است و یا میتواند عقل و اندیشه انسانی خویش را در ظرافت عاطفه و زیبایی گفتار و رفتار و كیفیت محاوره و نحوه برخورد و نظائر آن ارائه دهد چنان كه مرد موظف است و میتواند هنر خود را در اندیشه انسانی و تفكر عقلانی خویش متجلی سازد.
فرآوری: فاطمه زین الدینی
بخش نهج البلاغه تبیان
منبع:
قرآن کریم
نهج البلاغه
عقل زنان، آیت الله جوادی آملی
پرسش و پاسخ نهج البلاغه، پایگاه اطلاع رسانی نهج البلاغه