شهاب حسینی با 38 گریم روی پرده
«ساكن طبقه وسط» نخستین ساخته سینمایی شهاب حسینی در حالی از فردا روی پرده می آید كه خیلی ها منتظر هستند تا نتیجه اولین طبع آزمایی حسینی را در مقام كارگردان ببینند.
اما گذشته از این موضوع كه ماحصل حضور بازیگر محبوب این سال های سینما بر مسند كارگردانی چه آب درآمده، داستان غریب و متفاوت این فیلم و شخصیت های است كه شهاب حسینی در این فیلم نقش آن را بر عهده داشته است. این بازیگر در نخستین فیلمش دست به كار خارق العاده ای زده و با سی و هشت گریم متفاوت و در قالب شخصیت های مختلف بازی كرده، كه همین در نوع خود اتفاق نادری در سینماست.
نقش اصلی شهاب حسینی در این فیلم نویسنده ای است كه در حال نگارش كتابی است كه در طول نگارش این اثر درگیر شخصیت های آن می شود. مخاطب در طول فیلم با این شخصیت ها كه همگی آدم های معروف و مطرحی هستند روبه رو می شود، كه نقش همه این كاركترها را خود حسینی بازی كرده است. «سقراط حكیم»، «چكورا»، « راجر واترز»، «نیوتن»، «شیخ صنعان» و... فقط 4 شخصیت از 38 شخصیت معروفی هستند كه مخاطب در طول فیلم با آن ها روبه رو می شود.
حالا باید منتظر ماند و دید ماحصل كار این بازیگر در مقام كارگردان و ریسك بزرگی كه در ایفای این نقش ها به خرج داده چه از كار درآمده است. تجربه ای كه نمونه آن در سینما ایران و جهان با این تعدا شخصیت كه یك نفر عهده دار آن باشد اصلا وجود ندارد و برای اولین بار در این فیلم اتفاق افتاده است.
فیلمنامه «ساكن طبقه وسط» را محمد هادی كریمی نوشته و در آن علاوه بر خود شهاب حسینی تعداد زیادی از بازیگران مطرح سینما هم بازی كرده اند، بازیگرانی چون هنگامه قاضیانی، فرهاد اصلانی، كامبیز دیرباز، ساره بیات، حسین یاری، بابك حمیدیان و.... كه البته اكثرشان حضورهای تك سكانسی در این فیلم دارند. البته در كنار تمام این بازیگرها، محمد هادی كریمی هم نقشی را در این فیلم بازی كرده تا او هم نخستین تجربه بازیگری اش را در این فیلم ثبت كرده باشد.
روایت شهاب حسینی
شهاب حسینی بیش از 13 سال است که در سینما حضور دارد و در این سالها از بازیگری خوش چهره و معروف به بازیگری محبوب در میان قشرهای مختلف جامعه تبدیل شده است، او پس از بازی در بیش از 40 فیلم و نیز تعدادی سریال شاخص، اولین فیلم سینمایی خود را کارگردانی کرده است. بخش هایی از گفت و گوی او را بخوانید:
اولین تجربه کارگردانی چطور بود؟ آیا این تجربه فیلمسازی ممکن است دوباره تکرار شود یا ادامه کار بستگی به شرایط اکران دارد؟
برای پاسخ به این سوال ابتدا باید بگویم که در حیطه فعالیت سینما به خصوص در عرصهای که من در آن به عنوان بازیگر مشغول هستم، خط سیر تعالی میتواند تبدیل شدن به شکلی دیگر باشد، مثل قانون انرژی که به صورتی دیگر تبدیل میشود. در بحث کارگردانیِ کسانی که، بازیگر بودهاند، تجربههای خوبی در دنیا اتفاق افتاده و بازیگرانی بودهاند که به کارگردانی روی آوردند و اتفاقا کارگردانهای خوبی هم شدند. براین اساس همیشه این دست بازیگرانی که در حرفه خود به جایی میرسند و بعد قصد میکنند که در تألیف ذهنی خود نقشی داشته باشند، برایم قابل احترام بودهاند و این خط مشی را برای خودم هم در نظر داشتم؛ یعنی این دغدغه را داشتم که مقداری در راستای ذهنیات، سلیقهها و علائق خودم حرکت کنم نه اینکه صرفا از این فیلم به آن فیلم، رنگ نقشهای مختلف را به خود بگیرم.بنابراین طبعا برای آینده بازتاب این فیلم موثر است، هرچند به امید خدا، در اینکه کارگردانی را ادامه دهم تردیدی نیست، اما اینکه چه زمانی اتفاق بیفتد، به بازتاب «ساکن طبقه وسط» بستگی دارد.در اینکه کارگردانی را ادامه دهم تردیدی نیست ، اما اینکه چه زمانی اتفاق بیفتد، به بازتاب «ساکن طبقه وسط» بستگی دارد.
مخاطب در طول فیلم با این شخصیت ها كه همگی آدم های معروف و مطرحی هستند روبه رو می شود، كه نقش همه این كاركترها را خود حسینی بازی كرده است. «سقراط حكیم»، «چكورا»، « راجر واترز»، «نیوتن»، «شیخ صنعان» و... فقط 4 شخصیت از 38 شخصیت معروفی هستند كه مخاطب در طول فیلم با آن ها روبه رو می شود.
بعد از ساخت این فیلم، این طور نشد که فکر کنید کارگردانی آن چیزی که میخواستید نبوده یا مثلا به آن راحتیهایی که فکر میکردید نبوده است؟
اصلا فکر نمیکردم کار راحتی است. بعد از سالهایی که در این حرفه مشغول به کار بودم، متوجه شدم که کارگردانی راحت نیست. اما یک نکته وجود دارد و آن هم این است که همیشه در بازیگری و در بهترین حالت آن، ممکن است در آخر فعالیت کاری وقتی کارنامه خود را نگاه میکنید، فقط از 50 درصد کارایی خود رضایت داشته باشید،50 درصدی که شما برای آن از عمر و وقت و هرآنچه داشتهاید مایه گذاشتهاید؛ به همین دلیل ترجیح میدهم ان شاءالله شرایط طوری شود که انرژی آن 50 درصدی را که به هر دلیل، صرف کارهایی کردهام که خیلی از آنها مطمئن نبودم، به این سمت منتقل کنم تا لااقل اگر قرار است در کاری که اطمینان ندارم چه میشود، حضور داشته باشم، کار خودم باشد و فعلا هم اولین آن را امتحان کردم.
در جایی گفته بودید که سینما و بازیگری دیگر شما را اقناع نمیکند؟ آیا این هم دلیلی بر گرایش شما به کارگردانی بود؟
واقعیت این است که تعداد فیلمنامههایی که در سینما آدم را به وجد بیاورد و باعث شود دچار بیخوابی شوید و هر روز با انرژی کافی سر صحنه بروید، بسیار کم است، بنابراین اگر صرفا بخواهم فعالیتم را روی بازیگری متمرکز کنم زندگیام پر از انتظار خواهد شد؛ یعنی باید دائما منتظر باشم که آن کار خوب چه زمانی اتفاق میافتد و چند کار گِل باید انجام دهم تا به کار دل برسم. پس فکر میکنم لااقل اگر روی مزرعه کوچک خودم کار کنم، تمام سختیهایش برایم لذتبخشتر خواهد بود.
البته این را هم اضافه کنم که وقتی یک بازیگر با اصغر فرهادی، کیانوش عیاری یا بهرام توکلی کار میکند،هرگز نمیتواند چنین حرفی بزند، چون آثار آنها آنقدر خوب است که میتوانی مثل کار خودت آن را تلقی کنی، اما متاسفانه در اغلب مواقع این اتفاق نمیافتد و همیشه ترس من از این بوده که حرفهام برایم تبدیل به شغل شود که اگر این اتفاق بیفتد قاعدتا شغل کسالتباری خواهد بود.
زمانی که فیلم «اینجا بدون من» اکران شد خیلیها فکر نمیکردند موفق شود و یکی از دلایلی هم که برای این موفقیت و فروش خوب در گیشه مطرح شد این بود که موضوعی مانند افسردگی و شرایط بخشی از جامعه را نشان میداد. «ساکن طبقه وسط» هم میتواند چنین اتفاقی را تجربه کند؟
حقیقت این است که از نظر من سینما مدتهاست از مخاطب عقب افتاده است. اگر میبینید «اینجا بدون من» بهرام توکلی مورد توجه قرار میگیرد، برای این است که او میداند چه میخواهد بگوید و آن را هم خیلی خوب میگوید. اگر داستان، خوب روایت شود و جذابیت داشته باشد میتواند مورد توجه قرار بگیرد، به همین دلیل وقتی «آواتار» یا «ای.تی» اسپیلبرگ را نگاه میکنیم، با وجود اینکه در دنیای واقعی ما وجود ندارند، اما تماشاگر با آنها ارتباط برقرار میکند، چون به گونهای داستان خود را روایت میکنند که باورپذیر میشود.
این در حالی است که نسل امروز، وقتی به سینما میرود، اغلب اقناع نشده بیرون میآید که البته علت آن را هم باز نمیکنیم و شاید روزی این کار را انجام دهیم، چون حفرههایی در سینما وجود دارد که به واسطه آنها شاهدیم نگاه به سینما به شدت بیزینسی شده و سینما را به عنوان ابزاری برای پول درآوردن و مبادلات مالی نگاه میکنند. این اتفاق نتایج خوبی برای سینما ندارد و به عنوان کسی که در این حرفه کار میکنم با پوست و گوشت و استخوانم آن را لمس کردهام و این طور میشود که در مرحلهای، در اوج پختگی و جوانی و تجربه به جای لذت بردن از کار و امیدوار بودن به آینده به این فکر میکنم که شاید دیگر نخواهم این حرفه را ادامه دهم.
فرآوری: منیژه خسروی
بخش سینما و تلویزیون تبیان
منابع: هفت صبح / ایسنا
مطلب مرتبط: