تبیان، دستیار زندگی
به امیر المؤمنین علیه السلام خبر رسید که مردم درباره شما دچار سوء ظن شده اند و دلائلی را که از پیامبر خدا مبنی بر ترجیح خودتان بر دیگران نقل می کنید، به دیده تردید می نگرند. در این هنگام حضرت امیر علیه السلام در میدان وسیع کوفه حضور یافتند و...
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

گزارشی ناگفته از غدیر خم

امام علی

فرخنده سالروز واقعه مبارک غدیر خم فرصتی ارزنده است تا دلائل متقن ولایت و امامت امیرالمومنین - علیه افضل صلوات المصلین - باز خوانده شود تا طریق نورانی سعادت یادآوری شود و مسیر هدایت در مقابل رهپویان حقیقت گسترانیده شود. به ویژه در زمانی که سیه رویان بین المللی می کوشند تا رونوشتی از اسلام ارائه کنند که به هیچ وجه برابر با اصل نبوده که اسلامی است آکنده از سیاهی و تباهی و گمراهی و مملو از قساوت و جنایت و قباحت، و مشحون از اختلاف و تنازع در حد قتل و غارت.


آیا همه این ضلالت های روی صحنه و پشت صحنه، اعمال ننگین در عیان و حمایت های مادی و معنوی پنهان نمی تواند ناشی از روی گردانی از مفاد حدیث غدیر باشد؟ آیا آبشخور این گمراهی و دریوزگی از آن رو نیست که جای چاره، چاه را گزیده اند و به جای چشمه زلال و گوارا رو سوی پساب متعفن آورده اند؟

آری اهمیت بحث از غدیر و سایر دلائل امامت در این روزگار دو چندان شده است. البته و صد البته بحثی منطقی، به دور از هیاهو و بر اساس انصاف و تعقل تا هم برادران مسلمان راه حقیقی را دریابند و هم دیگران بدانند آموزه های اصیل و اصلی دین اسلام فقط و فقط در معارف کتاب و سنت معصومین -علیهم السلام- قابل جستجوست.

آنچه در این مجال مختصر تقدیم به خوانندگان محترم می شود به لطف خدای سبحان با این هدف سعی در پیمایش چنان منهجی دارد.

نکته ای کمتر گفته شده از غدیر

شاید بسیاری از ما حدیث غدیر را فقط با این جمله می شناسیم که حضرت خاتم الانبیاء-صلی الله علیه و آله-خطاب به جمعیت انبوه حاضر در غدیر خم فرمودند: "من کنت مولاه فهذا علی مولاه". بدون شک این کلام قدسی از اهمیت فراوانی برخوردار است. در طول تاریخ اسلام و تا بدین روز تلاش های فراوانی از سوی اساطین دانش صورت گرفته است تا این فراز از حدیث غدیر آن چنان که باید معنی شود و به عبارت دیگر روشن شود که مفاد این حدیث شریف انتصاب حضرت علی بن ابیطالب -علیه السلام- به مقام امامت و ولایت است.

اما بحث ما در اینجا پیرامون این قسمت نیست. چه آنکه قصد داریم فرازی دیگر از حدیث غدیر را که آن نیز حائز اهمیت بسیار زیادی است مورد توجه قرار دهیم. فرازی که رسول خدا -صلی الله علیه و آله- در آن با صراحتی تمام امت خویش را سفارش به پیروی از اهل بیت -علیهم السلام- در کنار پیروی از قرآن مجید فرموده اند و جالب آنکه عده ای از علما و حدیث شناسان بزرگ اهل سنت و حتی وهابیت صحت این فراز را نیز پذیرفته اند.

وقتی مسأله خلافت پس از رحلت رسول الله- صلى اللّه علیه و آله- در میان دو دسته از مسلمانان به یک اختلاف می انجامد طبق صریح فرمایش نبوی در حدیث ثقلین قطعا حق با آن گروه از طرفین اختلاف است که عترت نبوی در میان آنانست

آری در حدیث شریف غدیر و در آن اجتماع عظیم، رسول اکرم-صلی الله علیه و آله- باز هم سفارش به تبعیت از ثقلین کرده اند. گو اینکه بعضی از گزارش های حاکی از توصیه به ثقلین در روز غدیر، با یکدیگر متفاوت است اما وجه مشترک تمامی آنها سفارش حضرت خاتم الانبیاء -صلی الله علیه و آله- به پیروی از قرآن کریم و اهل بیت -علیهم السلام-است.

در اینجا و در میان این گزارش ها گزارشی را نقل می کنیم که از چند جهت دارای اهمیت است. اولین اهمیت این نقل اینست که حتی شیخ محمد ناصر الدین البانی از محدثین و علمای بزرگ و معاصر سلفی- وهابی نیز صحت این روایت را پذیرفته است.

اما نکته بسیار مهم در این گزارش اینست که محتوای آن حاصل احتجاجی است که حضرت امیرالمومنین -علیه السلام- بر اساس حدیث غدیر به انجام رسانده اند. در ادامه چگونگی این احتجاج روشن می شود. مسأله ای که گویای بطلان این ادعاست که استناد به غدیر تنها از سوی شیعیان شکل گرفته است و نه ائمه معصومین- علیهم السلام-!

البته موارد دیگری نیز از احتجاج حضرت امیر -علیه السلام- به حدیث غدیر روایت شده که فعلا در صدد بیان آنها نیستیم.

نکته مهم دیگر در این نقل معتبر آنست که به خودی خود حاوی نقل هفده نفر از صحابه رسول الله -صلی الله علیه و آله- است. به جهت رعایت اختصار، متن عربی این احتجاج در پاورقی تقدیم می شود. اما قبل از آن لازم است در مورد فضای این روایت و چرایی وقوع این احتجاج کمی توضیح بدهیم.

مناشده ی روز "رحبه"

در برهه ای به امیرالمومنین -علیه السلام- خبر رسید که مردم درباره شما دچار سوء ظن شده اند و دلائلی را که از پیامبر خدا -صلی الله علیه و آله- مبنی بر ترجیح خودتان بر دیگران نقل می کنید، به دیده تردید می نگرند و خلاصه آنکه در امر خلافت در میان مردم منازعه و اختلاف در گرفته است. در این هنگام حضرت امیر -علیه السلام- در میدان وسیع کوفه (شاید محلی شبیه به میدان مرکزی) و در میان اجتماع مردم حضور یافتند و برای بیان حقانیت خویش به حدیث شریف غدیر استناد کردند.

این واقعه پر اهمیت در سال 35 هجری و در اوائل حکومت حضرت امیر -علیه السلام- واقع شد و از آنجا که "رحبه" به معنای میدان وسیع است و نیز در زبان عربی "مناشده" به معنای سوگند دادن می باشد و حضرت امیر -علیه السلام- حاضرین در رحبه را سوگند دادند، از این رو به «مناشده ی أمیرالمومنین-علیه السلام- یوم الرحبة» مشهور شده است.

وقتی شاهدان عینی به سخن می آیند

اما ترجمه گونه ای از این واقعه البته بر اساس مدارک برادران اهل سنت چنین است:

راوی این گزارش ابو الطفیل از روات معتبر اهل سنت می گوید:

علىّ رضى اللّه عنه بپا خاست و حمد و ثناى خداوند نمود سپس گفت:

«به خدا سوگند می دهم هر كس كه روز غدیر خم حضور داشته قیام کند - آنها كه با نقل قول از دیگران بر این امر گواهند برنخیزند، فقط كسانى قیام کنند كه گوش آنها (از رسول خدا -صلی الله علیه و آله-) این گفتار را شنیده و قلب آنها آن را ضبط نموده است-».

در نتیجه هفده تن برخاستند كه از جمله آنها: خزیمة بن ثابت و سهل بن سعد و عدى بن حاتم و عقبة بن عامر و ابو ایوب انصارى و ابو سعید خدرى و ابو شریح خزاعى و ابو قدامه انصارى و ابو لیلى یا ابو یعلی و ابو الهیثم بن تیّهان و مردانى از قریش بودند. سپس علىّ رضى اللّه عنه و عنهم گفت:

«آنچه را شنیده اید بازگو کنید».

آنان گفتند: شهادت می دهیم كه ما با رسول خدا -صلی الله علیه و آله- از حجة الوداع آمدیم تا هنگام ظهر كه رسول خدا -صلی الله علیه و آله- (از جایگاه خود) بیرون آمد و امر فرمود شاخه و خارهاى چند درخت را جمع کردند و پارچه بر آنها افكندند. سپس اعلام نماز فرمود و ما بیرون شدیم و نماز گذاردیم، آنگاه بپا خاست و حمد و ثناى خدا نمود و پس از آن فرمود:

اى مردم گفتار شما (در زمینه وظایفى كه انجام داده‏ام) چیست؟

گفتند: به تحقیق ابلاغ نمودى.

گفت: خدایا گواه باش (سه بار این كلام را فرمود). سپس فرمود: نزدیك است كه من دعوت شوم‏ و اجابت نمایم(از دنیا بروم) و من مسئول هستم و شما مسئولید. سپس فرمود:

غدیر

اى مردم من در میان شما دو چیز خطیر و گران بها می گذارم، كتاب خدا و عترت من، اهل بیت من، اگر به آن دو متمسك شوید (از آن دو تبعیت کنید) هرگز گمراه نخواهید شد. پس متوجه باشید كه پس از من درباره آن دو، چگونه عمل خواهید کرد؟ و همانا آن دو هرگز جدا نمی شوند تا كنار حوض (در آخرت) بر من وارد شوند، خداوند دارای لطف و آگاه، مرا به این امر خبر داد.

سپس فرمود: همانا خداى مولاى من است و من مولاى مومنین هستم. آیا نمی دانید كه من به شما اولى (سزاوارتر) هستم از خودتان؟

گفتند: بلى می دانیم- سه بار- سپس دست تو را یا امیرالمومنین گرفت و بلند كرد و فرمود:

«من كنت مولاه فهذا على مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه».

پس از این شهادت عمومی در میدان کوفه، امیرالمومنین -علیه السّلام- فرمود:

«راست گفتید و من نیز بر این امر از گواهان هستم». [1]

اقرار دوست و دشمن

بر اساس تحقیق صورت گرفته توسط محقق عالیقدر مرحوم آیة الله سید عبدالعزیز طباطبایی این روایت را احمد بن حنبل در "فضائل الصحابة" به شماره 1167 و نیز ابن حبّان در "صحیح ابن حبان" به شماره 6931 ذکر کرده اند. افزون بر این، دو محقق این دو نگاشته پر اهمیت در بین اهل سنت، تصریح به اعتبار سند آن کرده اند. همچنان که نسایی نیز در دو اثر خود یعنی "السنن الکبری" و "الخصائص" آن را نقل نموده است. کما اینکه ناصرالدین البانی نه تنها صحت آن را پذیرفته است بلکه سند آن را بر اساس ضوابط و معیارهای معتبرترین کتاب اهل سنت یعنی "صحیح بخاری" معتبر دانسته است.[2] در مورد احتجاج یوم الرحبة به همین مقدار بسنده می کنیم.

اما از کتب بسیار معتبر اهل سنت که سفارش نبی مکرم اسلام - صلى اللّه علیه و آله- را به ثقلین در روز غدیر گزارش کرده اند "صحیح مسلم" است.[3] همین روند را در کتاب مهم یکی دیگر از علمای بزرگ اهل سنت یعنی "سنن الترمذی" شاهد هستیم. ترمذی در این کتاب تصریح به صحت این گزارش می کند.[4] کما اینکه مشاهده می کنیم ابن حجر هیثمی که در دشمنی با شیعه مشهور است اما با این وصف در کتاب "الصواعق المحرقه"[5] با سندی صحیح این خبر را نقل می کند. هیثمی از دیگر علمای اهل سنت نیز راویان این حدیث را مورد اطمینان دانسته است.[6]

بعضی از گزارش های حاکی از توصیه به ثقلین در روز غدیر، با یکدیگر متفاوت است اما وجه مشترک تمامی آنها سفارش حضرت خاتم الانبیاء -صلی الله علیه و آله- به پیروی از قرآن کریم و اهل بیت -علیهم السلام-است

کدام "اهل بیت"

تنها یک نکته حیاتی باقیمانده است و آن تعیین افراد اهل بیت و عترت نبوی – سلام الله علیهم اجمعین – است. نقل های فراوان تاریخی در میان اهل سنت وجود دارد که "اهل بیت" تنها شامل خمسه طیبه است. یعنی حضرت امیرالمومنین علی بن ابیطالب و حضرت فاطمه الزهرا و حضرت امام حسن و حضرت امام حسین – سلام الله علیهم اجمعین – . به جهت اختصار دلیل این مدعا را در پاورقی متذکر می شویم.[7]

اگر انصاف باشد

اکنون و بدون در نظر گرفتن مقطع معروف حدیث غدیر (من كنتُ مولاه فهذا علیٌّ مولاه) و فقط با توجه به سفارش و دستور قطعی پیامبر اسلام-صلی الله علیه و آله- به تبعیت از ثقلین می خواهیم خلافت حضرت علی بن ابی طالب -علیه السلام- را اثبات کنیم. البته با در نظر گرفتن یک مسأله بسیار روشن.

همه می دانیم که حضرت امام علی-علیه السلام- پس از وفات پیامبر معظم اسلام - صلى اللّه علیه و آله- با کسانی که ادعای خلافت داشتند بیعت نکردند. چنان چه فرزند عالیقدر پیامبر اکرم- صلى اللّه علیه و آله- یعنی حضرت فاطمه -سلام الله علیها- نیز با آنها بیعت نکردند. پس به وضوح در می یابیم که عترت پیامبر خدا - صلى اللّه علیه و آله- با دستگاه حاکم بیعت نکردند. و حال آنکه هدایت، در پیروی و تبعیت از ایشان بود و گمراهی در عدم تبعیت.

به دیگر بیان وقتی مسأله خلافت پس از رحلت رسول الله- صلى اللّه علیه و آله- در میان دو دسته از مسلمانان به یک اختلاف می انجامد طبق صریح فرمایش نبوی در حدیث ثقلین قطعا حق با آن گروه از طرفین اختلاف است که عترت نبوی در میان آنان است. اتفاقا به غیر از اهل بیت -علیهم السلام- بعضی دیگر از مسلمانان نیز از بیعت با مدعیان خلافت امتناع کرده اند که اسامی آنان در کتب تاریخ منعکس شده است.[8]

گمان نمی کنیم پذیرش این استنتاج چندان دشوار بوده باشد. فقط نیازمند کمی انصاف و دوری از تعصبات غیر معقول است.

پی نوشت:

[1]- ترجمه الغدیر فى الكتاب و السنه و الادب، ج‏2، ص:29- 30 (با اندکی تصرف)؛ متن عربی این خبر مبارک چنین است:

إنَّ علیّا رضى الله عنه قام، فحمد اللَّه، و أثنى علیه، ثمّ قال: «أَنشُد اللَّه من شهد یوم غدیر خُمّ إلّا قام، و لا یقوم رجل یقول: إنّی نُبِّئتُ أو بلغنی، إلّا رجل سمعت أُذُناه، و وعاه قلبه».

فقام سبعة عشر رجلًا، منهم: خزیمة بن ثابت، و سهل بن سعد، و عدیُّ بن حاتم، و عقبة بن عامر، و أبو أیّوب الأنصاری، و أبو سعید الخُدری، و أبو شریح الخزاعی، و أبو قدامة الأنصاری، و أبو لیلى، و أبو الهیثم بن التیّهان، و رجالٌ من قریش، فقال علیّ رضی اللَّه عنه و عنهم: «هاتوا ما سمعتم».

فقالوا: نشهد أنَّا أقبلنا مع رسول اللَّه صلى الله علیه و سلم من حجّة الوداع، حتى إذا كان الظهر خرج رسول اللَّه صلى الله علیه و سلم فأمر بشجرات فشُذِّبنَ و أُلقی علیهنّ ثوبٌ، ثمّ نادى بالصلاة، فخرجنا، فصلّینا، ثمّ قام، فحمد اللَّه، و أثنى علیه، ثمّ قال:

«أیّها الناس ما أنتم قائلون؟ قالوا: قد بلّغت. قال: اللّهمّ اشهد. ثلاث مرّات.

قال: إنّی أُوشِك أن أُدعى، فأجیب، و إنّی مسوولٌ، و أنتم مسوولون.

ثمّ قال: أیّها الناس إنّی تاركٌ فیكم الثّقَلَین: كتاب اللَّه، و عترتی أهل بیتی، إن تمسّكتم بهما لن تَضِلّوا، فانظروا كیف تخلفون فیهما، و إنَّهما لن یفترقا حتى یردا علیَّ الحوض، نبّأنی بذلك اللطیف الخبیر.

ثمّ قال: إنَّ اللَّه مولای، و أنا مولى المومنین، أ لستم تعلمون أنّی أولى بكم من أنفسكم؟ قالوا: بلى ذلك. ثلاثاً. ثمّ أخذ بیدك یا أمیر المومنین فرفعها، و قال: من كنتُ مولاه فهذا علیٌّ مولاه: اللّهمّ والِ من والاه، و عادِ من عاداه.

فقال علیٌّ: صدقتم و أنا على ذلك من الشاهدین».

الغدیر فى الكتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص:358- 359.

-[2] موسوعة الغدیر فى الكتاب و السنة و الادب ،ج2،ص359-360(پاورقی).

[3] -صحیح مسلم،طبع دارالفکر،بیروت، 1424ق،ج8،ص150

[4]-سنن الترمذی،حدیث 3713 به نقل از موسوعة الغدیر فى الكتاب و السنه و الادب ،ج2ص68

[5] -الصواعق المحرقة ص 25،به نقل از مأخذ فوق،ص70

[6] -مجمع الزوائد،ج9ص165،به نقل از مأخذ فوق،ص71

[7] - در اینجا دو دلیل را نقل می کنیم: دلیل اول: همه ی ما با آیه شریفه ی تطهیر آشنا هستیم. آیه 33 از سوره ی احزاب خداوند سبحان می فرماید: "انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا" در ذیل این آیه شریفه، رویات بسیار زیادی آمده که تأکید دارد مقصود از "اهل البیت" در آیه، اهل کساء یعنی خمسه طیبه –علیهم السلام- هستند. این روایات از طریق دانشمندان اهل سنت، به حد تواتر یعنی یقینی رسیده است و در میان علمای تشیع نیز چنین است.

خوبست کمی درباره حدیث کساء توضیح دهیم. این حدیث منابع فراوانی از طریق بسیاری از صحابه و تابعین دارد. تمام این منابع می رساند که رسول خدا - صلى اللّه علیه و آله- قطعه پارچه ای به دست گرفتند و حضرت علی و حضرت فاطمه و حضرت حسن و حضرت حسین –علیهم السلام- را زیر آن بردند آنگاه آیه تطهیر را خواندند.

روشن است که این عمل رسول خدا - صلى اللّه علیه و آله- به خوبی افراد "اهل البیت"را معین می کند. نکته بسیار قابل توجه آنکه شیخ الاسلام وهابی ها یعنی ابن تیمیه می گوید: "اما حدیث کساء، صحیح است".

اما دلیل دوم، در احادیث بسیار زیاد آمده است که رسول خدا - صلى اللّه علیه و آله- حداقل مدت یک ماه و حداکثر نوزده ماه هر گاه از خانه خود برای نماز، بیرون می رفتند، به در حجره ی حضرت زهرا – صلوات الله علیها – تشریف می بردند و آیه مبارکه تطهیر را می خوانند.

تذکر این نکته خالی از لطف نیست که اختلاف روایات در مورد طول مدت این کار رسول خدا - صلى اللّه علیه و آله-، می تواند ناشی از اختلاف مدت مشاهده ی راویان این واقعه بوده باشد. مثلا کسی که بیشتر در مدینه حضور داشته 19 ماه را نقل کرده و کسی که خیلی کمتر حضور داشته یک ماه را به هر حال اصل مسأله متقن و قطعی است.

[8]- عده ای از امت پیغمبر - صلى اللّه علیه و آله- که در مدینه بودند از بیعت با خلیفه اول سرباز زدند. در رأس این گروه بنی هاشم قرار دارند. اما اسامی بعضی دیگر چنین است: سلمان فارسی، ابوذر، مقداد، عمار یاسر، زبیر، خزیمة بن ثابت، خالد بن سعید، براء بن عازب و . .. در این زمینه رجوع کنید به کتاب "سقیفه" اثر علامه مجاهد آیة الله سید مرتضی عسکری ص85 - 90 و نیز رجوع کنید به کتاب "تشیید المراجعات" اثر آیة الله سید علی میلانی، ج 4 ص 161.

سید علی محمد هاشمی رضوانی

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


مطالب مرتبط:

احتجاج شاعران غدیر

تجلّی ولایت در نامه ای به معاویه

حدیثی که به تنهایی برای اثبات ولایت کافیست

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.