با خودمحوریهای دوران نوجوانی چه کنیم؟
بهمنظور آگاهی و شناخت والدین، بر آن شدیم به برخی از ویژگیهای روانی نوجوانان که ناشی از تفکر خودمرکزبینی آنهاست، اشاره کنیم.
یکی از مشخصترین ویژگیهای کودکان دو تا هفت ساله، تفکر خودمرکزبینی است؛ تفکری که کودک بهواسطه آن، دنیا و محیط اطراف خود را بدون در نظر گرفتن نظرگاه دیگران به زندگی، میکاود و درک میکند. در سیر تحول رشدی و افزایش سن کودک، از شدت تفکر خودمحورانه کاسته میشود.
به دیگر سخن، کودکان بزرگتر بهتدریج میتوانند دیدگاه دیگران را درک کنند و از نظرگاه آنان نیز مسئلهای را بنگرند و بکاوند، اما با این حال، از آنجا که نوجوانی، فصل برزخی بین دوران کودکی و بزرگسالی است، مشاهده شده که بسیاری از نوجوانان، بهنوعی این ویژگی کودکانه را کماکان حفظ کردهاند و بر اساس همان تفکر خودمرکزبینی کودکانه، میاندیشند و رفتار میکنند.
روانشناسان معتقدند ماهیت خودمرکزبینی نوجوانی با کودکی، متفاوت است و متعاقب آن، پیامد عملی هم که متوجه نوجوان میشود، تفاوت بسیاری با نتایج رفتارهای کودکانه دارد. بسیاری از مشکلاتی که خانوادهها در این دوران با آن دستوپنجه نرم میکنند و گاه بهموجب آن، متحمل لطمات عدیدهای میشوند، از همین تفکر خودمحورانه نوجوانی نشأت میگیرد.
آرمانگرایی
تجسم دنیا بهصورتی بسیار آرمانی، از خصوصیات بارز نوجوانی است، به همین دلیل، بسیاری از نوجوانان ممکن است به این باور برسند که افراد صاحب قدرت، بهویژه والدین و معلمان که بیش از این بسیار مورد قبول و تحسین بودهاند، افراد کامل و بینقصی نیستند. مثلاً محتمل است نوجوان، پدری را که در گذشته نمادی از قدرت بوده و در همه وجوه، مورد ستایشش قرار میگرفت، اکنون زیر سوال ببرد و راجع به او قضاوت و برداشت متفاوتی که حتی گاه منافات دوصد چندان با قبل دارد، ابراز نماید. این تغییر در نگرش، گاهی فراگیر است و نهادهای اجتماعی و ساختار حکومت را نیز در بر میگیرد. روانشناسان معتقدند اگر والدین، این ویژگی نوجوانان را امری طبیعی و نشانه ناگریزی از سیر تحول بهنجار رشد شناختی آنان تلقی کنند، در مواجهه با فرزندان خود، عملکرد موفقیتآمیزتری خواهند داشت.
تمایل به بحث و مجادله
نوجوانان تمایل بسیاری دارند که تواناییهای ذهنی خود را در حل مسائل جاری به کار گیرند، از این رو با اشتیاق فراوان در بحثهای خانوادگی، مذهبی، فلسفی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و... شرکت میکنند. برخی از روانشناسان، علاقهمندی وافر نوجوان به بحث و گفتمان را تحت عنوان فلسفهبافی وی میشناسند و اظهار میکنند که این عمل بهخودیخود، ادامه همان تفکر خودمحوری کودکانه است که در قالب چنین رفتاری متظاهر میشود. به همین دلیل، آنان به والدین توصیه میکنند فرصت مناسبی را برای بیان استدلال نوجوانان فراهم آورید تا بهموجب آن، فقط به گسترش شناخت ذهنی آنان کمک کنید، بلکه به این طریق، از مجادلههای شدیدتر خانوادگی نیز اجتناب کنید.
توجه زیاد به خود
تماشاچی خیالی، از دیگر ویژگیهای بارز نوجوانی است. به این مفهوم، نوجوان تصور میکند دیگران همواره او را زیر ذرهبین گذاشتهاند و رفتارش را میکاوند، بنابر این بهموجب همین اندیشه، غالباً درباره نحوه افکار و قضاوت دیگران راجع به خود، حساس و نگرانند. اکثریت قریب بهاتفاق نوجوانان نمیتوانند میان آنچه برایشان اهمیت دارد و آنچه که دیگران درباره آنان با اهمیت میدانند، تمایزی قائل شوند. به همین دلیل، گمان میکنند که تفکر دیگران درباره آنها، دقیقاً مشابه تفکری است که آنان درباره خود دارند. بیتردید، متعاقب این اندیشه غلط است که آنان نهفقط بیشازحد معمول به قیافه ظاهری، نوع پوشش، رفتار اجتماعی، موفقیتها و شکستهای تحصیلی و... حساس میشوند، بلکه بهاشتباه تصور میکنند که دیگران نیز بهاندازه خود آنان نسبت به اینگونه خصوصیات، کنجکاو و متمرکزند. احتمالاً این خصیصه «توجه به خود»، مشکلاتی را برای نوجوان و خانوادهاش رقم میزند، به این لحاظ است که روانشناسان به بزرگسالان پیشنهاد میکنند که خصوصیات نوجوان را بهویژه در ملأعام در نظر بگیرند.
ماجراجویی
بسیاری از نوجوانان درباره خود، به پندار یا افسانهای شخصی معتقدند، بهموجب آن هم، تجارب زندگی خود را منحصربهفرد تلقی میکنند و گمان میبرند موجوداتی خاص و متفاوت از دیگرانند و وقایع قابل تجارب زندگی آنان، از دیگران مستثناست. شدت این تفکر بهقدری است که نوجوانان خود را از قوانین حاکم بر طبیعت و جهان، جدا میبینند و بر این باورند که اگر با سرعت غیرمجاز هم رانندگی کنند، هرگز تصادف نخواهند کرد، اگر هر از چند گاهی بهصورت تفننی مواد مخدر مصرف کنند، هیچگاه معتاد نخواهند شد یا اگر اصول بهداشتی را رعایت نکنند، بیمار نخواهند شد و...
متخصصان معتقدند که عامل اصلی خطرپذیری و ماجراجوییهای پرخطر و بیپروای نوجوانان، همین ویژگی است. آنان اذعان دارند که این خصیصه، تدریجاً و با گذشت زمان متعادل میشود و نوجوان را متوجه این مطلب میکند که ضمن متفاوت بودن از دیگران، از قوانین حاکم بر جهان و طبیعت، جای گریز و مفری نیست.
دوگانگی در فکر و عمل
بیشتر نوجوانان، در تفکیک واقعیت از خیال، دچار مشکل میشوند، گاهی نبود قدرت و تبحر در این تمایز، بهقدری شدت مییابد که حتی به این باور میرسند که افکار آنان عین واقعیت است. تناقضهای شدید قابل مشاهده در رفتار و اندیشه نوجوان، موید این مسئله است و آن را بهخوبی تشریح میکند. مثلاً یک نوجوان در گروههای صلحدوستی در جهان ثبتنام میکند، اما در برخوردهای شخصی خود، بهشدت پرخاشگری مینماید و ...
برای رسیدن به افکاری روشن و سالمتر، لازم است نوجوانان درباره افکار و اندیشههای خود با اطرافیان بحث و تبادل نظر داشته باشند و این مهم، تحققپذیر نیست مگر آن که بزرگسالان و بخصوص والدین، فرصت و زمینه این امر را فراهم کنند.
باشگاه خبرنگاران