شکنجهای به نام خرید! (2)
آداب و اصول خرید
در مقاله قبل بیان شد که خرید کردن هم مثل هر کار دیگری، آداب خود را دارد و اگر آن را رعایت نکنیم، ممکن است برای خود و دیگران، دردسر فراهم کنیم. در ادامه به بیان نکات دیگری از آداب و اصول خرید همراه با خانواده میپردازیم.
مردان و تحمل ساعات خرید
زمانی که صحبت از خرید به میان میآید، واژههای چند ساعت یا یک شبانهروز هم برای خرید کردن خانمها کم است. برخی زنان دوست دارند ساعتها پشت ویترین مغازهها بایستند و حتی از تماشای اجناس داخل آنها لذت میبرند، این لذت به حدی است که آنان هنگام خرید به دیگر مسوولیتهای خود فکر نمیکنند و بدتر از آن این است که برخی دوست دارند همسرانشان را با خود همراه کنند و با آرامش بیشتر، از این مغازه به آن مغازه جستجو کنند و برای توجه به برچسب قیمتها، وقت بگذارند؛ اما کمتر مردی است که بتواند این موضوع را تحمل کند. دیدن مردانی که پشت ویترین مغازهها بهخصوص طلافروشیها مجبورند همراه همسرانشان زمان صرف کنند، دیدنی است تا جایی که سوژه عکاسی برخی هنرمندان شده است!
خرید، موضوعی است که مردان آن را شکنجهای برای خود میدانند. در تحقیقی که روی 2000 انگلیسی در سال 2013 انجام گرفت، مشخص شد که مردها بعد از 26 دقیقه خرید، خسته میشوند، اما این زمان برای خانمها حداقل دو ساعت بوده است. این تحقیق همچنین دریافته است 80 درصد آقایان به هیچ عنوان خرید کردن با همسر خود را دوست ندارند و 45 درصد خانمها به هر قیمتی که شده سعی میکنند با شوهرانشان به خرید نروند!
چرایی این مسئله در کجاست؟ روانشناسان میگویند، دلیل چنین رفتاری این است که مردها فوراً خرید خود را انجام میدهند و زود خسته میشوند، درحالیکه همسرانشان دوست دارند از مغازههای بیشتری دیدن کنند و بسیار دیرتر تصمیم میگیرند.
حالا اگر تصمیم دارید با همسر خود به خرید بروید، چه روشی را انتخاب میکنید؟ آیا دست از خرید کردن با همسر خود برمیدارید؟ خیر، پاسخ این نیست، بلکه منظور این است که خانمها باید هوشیارانهتر و با زمان کمتری وسایل مورد نیاز خود را تهیه کنند.
لازم است هنگام خرید به تفاوتهای آقایان با خانمها توجه کنید و از این دریچه به موضوع بنگرید. برای مردان، خرید یک تفریح نیست، بلکه یک وظیفه است. درعینحال، مردان برچسب قیمتها را نگاه میکنند و به دخل و خرج منزل هم توجه دارند. اگر چنین رفتاری را از آنها دیدید، آنها را متهم به خساست نکنید. مردها برای خریدهای کوچک وقت نمیگذارند و تنها برای خرید کالاهای ضروری به بیرون از منزل میروند؛ همچنین مردها خرید گروهی را دوست ندارند و از اینکه نظرهای متفاوت آنها را گیج کند و به خریدن چیزی که دوستش ندارند مجبورشان کند، بیزارند. در نهایت مردها به فصل حراج اهمیتی نمیدهند. این تفکر که شاید در یکی از پاساژها، یک جنس غیرضروری ارزان پیدا کنند و بعد از چند روز گشتن همراه با سرگردانی آن را بخرند، برایشان نادرست و حتی آزاردهنده است.
اعتیاد به خرید؛ معضلی برای اقتصاد خانوادهها
باور نمیکنید او معتاد است، اما نه به مواد مخدر، به خرید کردن. این مشخصه برخی از خانمهاست. در بازار، دست و دلشان همراهشان نیست. نمیتوانند بر خود مسلط باشند. کافی است از منزل بیرون بروند، زمانی که برمیگردند، با کوهی از وسایلی برمیگردند که به بسیاری از آنها نیاز نداشتهاند.
اعتیاد به خرید، برخلاف اعتیاد به مواد مخدر، خیلی شناختهشده نیست که در سطح جامعه به آن پرداخته شود، ولی شکلگیری این پدیده، همانند دیگر مسائل اجتماعی، نشأت گرفته از عوامل زیادی است. میل به خرید در افرادی که این اعتیاد را دارند، هیچگاه ارضا نمیشود و در حقیقت این افراد از یک بیماری پنهان رنج میبرند. آنها کمدها و قفسههای مملو از لباس و وسایل غیرضروری دارند که حتی برخی آنها یکبار هم استفاده نشده است. روزنامه دیلی میل در گزارشی به نقل از محققان دانشگاه مینسوتا گزارش داد که این اعتیاد در زنان بیش از مردان است و از هر پنج زن، چهار تن از این مشکل رنج میبرند.
به گفته این گروه از روانشناسان، در این افراد همچنان که اعتیاد به مواد مخدر و مصرف آن برای مدت کوتاهی نشاط آور است، هیجان و شعف پیش از خرید و نشاط هنگام خرید هم مانند توهم مصرف مواد مخدر است و در دسته اختلالهای اضطرابی به شمار میرود.
سید احمد جلیلی، روانپزشک، شخصیت وسواسی این افراد را یکی از دلایل اعتیاد به خرید آنها دانسته و دراینباره میگوید: بسیاری از این افراد در مقابل شخصیت وسواسی خود نمیتوانند مقاومت کنند و به خریدهای فراوان و غیرضروری دست میزنند.
به گفته وی، وسواس ذهنی، تنها یکی از عوامل تشدیدکننده اعتیاد به خرید است؛ برخی مواقع افراد مختلف برای به دست آوردن اعتماد به نفس و مورد توجه قرار گرفتن، دست به خرید میزنند. اعتماد به نفس، برخلاف وسواس، از چشموهمچشمی نشأت میگیرد و یکی از مشکلهای امروز جامعه ما چشموهمچشمی است.
اما تنها فرد و وسوسههای ذهنی وی نیست که اعتیاد به خرید را ایجاد میکند، بلکه ساختار جامعه و نظام طبقاتی آن نیز یکی از عوامل تشدیدکننده اعتیاد به خرید است. یکی از مهمترین دلایل اجتماعی افراط در خرید، محل زندگی و تحت تأثیر قرار گرفتن افراد از محیطهای اجتماعی است. بسیاری از کارشناسان بر این باورند که زندگی در محلهها و شهرهای مختلف میتواند سبب ولخرجشدن یا خسیسی افراد شود. محمدحسین بحرانی، جامعهشناس، درباره تأثیر و نقش عوامل اجتماعی در اعتیاد به خرید گفت: هرچند نمیتوان نقش عوامل روانی را در خرید افراطی انکار کرد، ولی این عوامل، خود رابطه دوسویه با فرهنگ هر جامعه دارند.
وی میگوید: در میان کسانی که میل زیاد به خرید دارند، افراد طبقه متوسط، دارای بیشترین فراوانی هستند؛ زیرا آنها میخواهند خود را به معیارهای طبقه بالای جامعه نزدیک کنند؛ بنابر این دست به خریدهای متفاوت و غیرضروری میزنند. درعینحال باید توجه داشت نمیتوان فروش متنوع کالا در شهرهای بزرگ را با فروش محدود اجناس در مناطق کوچک و روستایی مقایسه کرد و این تنوع کالایی در محلههای مختلف، خود عاملی برای تحریک به خرید است.
همچنین یکی از عوامل اجتماعی که فرد را بهطرف افراط در خرید سوق میدهد، تبلیغات است که بهطور معمول، برنامههای آنها بر اساس مصرفگرایی تدوین شده است. با توجه به رسانههایی که بیشتر تبلیغات بازرگانی آن برای مد، لباس و وسایل غیرضروری خانه و خانواده است، نمیتوان انتظار داشت فرد از عواقب این برنامهها مصون بماند.
همچنین برگزاری نمایشگاههای مختلف و تبلیغات گسترده در رسانهها، از عواملی است که سبب میشود مردم به این مراکز هجوم ببرند و خریدهای خود را آنجا انجام دهند. نداشتن سرگرمی برای پر کردن اوقات فراغت، بهخصوص بین خانمها، یکی دیگر از دلایلی است که به «پاساژ گردی» آنها و تحریک شدن برای خرید منجر میشود؛ چون برخی افراد تنها بهمنظور پر کردن اوقات فراغت خود به خرید میروند و گاهی نیاز در جمع بودن، آنها را به خرید وامیدارد.
هر چی میخواد باشه فقط مارک باشه!
متأسفانه برخی افراد، احساس لیاقت و توانمندی را در مارک وسایل مورد استفاده و پوشاکشان میدانند و در صورت استفاده از برندها، سر خود را در جمع بالا نگه میدارند. اگر از این آدمها برند را بگیری، جانشان درمیآید!
عدهای فکر میکنند هنگام خرید، داشتن برند معروف، نشان کیفیت آن کالاست. برخی هم خود را به این وسیله، پیشتاز رقابت در مقابل دیگران دانسته و به قولی، حریف را از میدان بهدر میکنند.
حالا کار بهجایی رسیده که اگر کمی در خرید جهیزیه عروس خانمها دقیق شوید، میبینید آنها هم در خرید عروسی، به دنبال اجناس برند هستند. این در حالی است که بیشتر این کالاها در ایران، چینی و آسیای شرقی و هندی هستند که توانستهاند لیسانس مارکهای معتبر اروپایی و آمریکایی را بگیرند و اگر احیاناً این مارکها اصل باشند، قیمت آنها چند برابر قیمت ارائهشده خواهد بود.
بسیاری از فروشندگان معتقدند کیفیت برخی از جنسهای داخلی با مشابه خارجی آن برابری میکند و برندها تنها یک ترفند تبلیغاتی بوده و برخی مارکها تقلبی هستند. شاید باور نکنید که آن برند در گوشهای از همین شهرمان برچسب خورده یا از کشورهای دیگر وارد شهرمان شده باشد.
علی بختیاری، فروشنده لوازم خانگی دراینباره میگوید: ظاهر اجناس خارجی، بهتر از اجناس داخلی طراحی شده و همین باعث میشود خریداران تصور کنند با خرید جنس خارجی، پولی که خرج کردهاند بیشتر به چشم میآید. وی میافزاید: حتی برخی اجناس خارجی در داخل ایران مونتاژ میشود، ولی باز هم ترغیب مردم به خرید آن جنس بیشتر از جنس ایرانی است.
حسین افشاری، روانشناس، تمایل بیحدوحصر به خرید اجناس مارک در میان قشر جوانان را حاصل چشموهمچشمی میداند و دراینباره میگوید: متأسفانه این مسئله وقتی تبدیل به بحران میشود که مثلاً این افراد توجهی به نوشتهها یا زیبایی لباس ندارند. البته بین لباس خارجی با کیفیت مارکدار و لباسهایی که تنها مارک دارند، تفاوت زیادی است که متأسفانه جوانان ما بیشتر به مارکدار بودن توجه دارند و این مسئله ناشی از کمبود توجه و نوعی ضعف هویتی است.
وی اضافه میکند: فرد با خرید اجناس میخواهد دیده شود. لباسهایی که عمدتاً ارزش مادی چندانی ندارند، اما بهواسطه نام شرکتی معتبر یا شهرت تولیدکنندههای خارجی، ارزشی چند برابر یافتهاند و متأسفانه نوجوانان و جوانانی که در هویتیابی دچار مشکل هستند، برای تهیه و تأمین این دسته از لباسها، کفشها و ساعتها، حاضرند مبالغ هنگفتی را بپردازند و آن را استفاده کنند.
به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، این کشش و میل به خرید اجناس مارکدار، ناشی از سرخوردگی درونی و فرو ریختگی هنجارها و ارزشهایی است که باید از درون خانواده و نظام تقویت میشد و وقتی خود خانوادهها تمایل عجیبی به خرید اجناس مارکدار دارند، بیشک این فرهنگ به فرزندان هم منتقل میشود.
پیامدهای اعتیاد به خرید
اعتیاد در خرید، دارای تبعات فراوان برای فرد، جامعه و خانواده است. یکی از صدمات مهمی که ممکن است متوجه فرد مبتلا به اعتیاد خرید شود، هیجانها و اضطرابهای ذهنی است. هیجان قبل از خرید، لذت زمان خرید و سرخوردگی و دلزدگی بعد از خرید در هر بار خرید کردن، بیشتر و بیشتر میشود تا آنجا که لذت طبیعی خرید از این افراد دور میشود و بهصورت تقریبی، بدون وجود لذت، سراغ خرید میروند.
یکی از مهمترین آسیبهایی که احمد جلیلی، روانپزشک، دراینباره بر آن تأکید دارد، به هم خوردن تعادل اقتصادی خانواده بر اثر اعتیاد به خرید است. از سوی دیگر، با توجه به محدودیت فضای زندگی در آپارتمانها، یکی دیگر از آسیبهای خرید فراوان، اشغال خانه با لوازم غیرضروری است.
احمد جلیلی با بیان اینکه اعتیاد به خرید، سبب ایجاد اختلاف در خانواده میشود، میگوید: کسی که همیشه اصرار بر خرید فراوان دارد، ممکن است با مخالفت فرزندان، پدر و مادر و همسر روبهرو شود و این خود، نقطه آغاز یک اختلاف است.
راهکار چیست؟
لازم است این افراد دستکم یک یا چند جلسه به روانشناسی مجرب مراجعه کنند. همچنین جایگزینی تفریح متناوب بهجای پاساژ گردی، یکی از راهکارهایی است که میتواند فرد را در برابر تحریک به خرید مصون نگه دارد.
جام جم