تبیان، دستیار زندگی
تک بیت هایی از شاعران به مناسبت عید قربان
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

قربانی ِ قربان ِ نگاه تو توان شد

تک بیت هایی از شاعران به مناسبت عید قربان

فرآوری: سمیعی- بخش ادبیات تبیان

عید قربان

عطار

کو فریدونی که گاوان را کند قربان عید

تا من اندر عید گه الله اکبر گویمی

*

جوهر معنی من برهان نمود

همچو اسمعیل جان قربان نمود

خاقانی

بر دل ما عید کرد اندوه تو وز صبر ما

هرچه فربه دید ناگه کشت و قربان تازه کرد

*

کعبهء جان او و عید دل هم اوست

جان و دل قربان همه سالش کنم

مولوی

آن عید قربان را بگو وان شمع قرآن را بگو

وان فخر رضوان را بگو مستان سلامت می‌کنند

*

بر عشق گذشتم من قربان تو گشتم من

آن عید بدین قربان یعنی بنمی ارزد

*

خویش فربه می‌نماییم از پی قربان عید

کان قصاب عاشقان بس خوب و زیبا می‌کشد

*

جان چه کار آید اگر پیش تو قربان نشود

جان کنون شد که چو منصور سوی دار شدند

سعدی

اگر تو عید همایون به عهد بازآیی

بخیلم ار نکنم خویشتن به قربانت

*

روزی تن من بینی قربان سر کویش

وین عید نمی‌باشد الا به هر ایامی

سنایی

گر نباشد حج و عمره ور می و قربان گو مباش

این شرف ما را نه بس کز تیغ او قربان شویم

قاآنی

به عید قربان قربان کنند خلق جهان

بُتا تو عید منی من شوم تو را قربان!

*

بس کمالی نیست قربانی نمودن بهر عید

عید را باید به پای دوست قربان داشتن

*

هرکه را سیم است، قربانی نماید بهر عید

من که بی سیمم نمایم عید را قربان یار!

عرفی شیرازی

ز نافرمانی و ناشکری خلق

هزاران عید یک قربان ندارد!

امیر معزی

رسید عید، بیا تا به تیغ ِ باده کنیم

به عید قربان، غمهای خویش را قربان!

جامی

قربان شدن به تیغ جفای تو عید ماست

جان می دهیم بهر چنین عمر عیدهاست

ملک الشعرای بهار

عید قربان آمد ای جان جهان قربان تو را

جلوه ای کن تا شود جانها فدای جان تو را

خرم شیرازی

خواستم قربان راهش جان کنم، خندید و گفت:

صبر کن یک روز دیگر، عید قربان می رسد!

اوحدی مراغه ای

امروز عید ماست که قربان او شدیم

اکنون شویم شاه که دربان او شدیم

بیدل دهلوی

عید است غبار سر راه تو توان شد

قربانی ِ قربان ِ نگاه تو توان شد

محتشم کاشانی

نمی‌خواهم تو را ای کعبهء حاجات کم دشمن

که روز دولتت عید است و دشمن گاو قربانی


منابع: دیوان شاعران