چرا یوسف در برخورد با زلیخا نلغزید؟
به حضرت امام صادق (علیهالسلام) عرض کردند که حضرت یوسف (علیهالسلام) چرا در برخورد با زلیخا نلغزید؟
حجتالاسلام محمدعلی جاودان، از اساتید برجسته اخلاق هستند که در طی دوران زندگی و تحصیل حوزویشان، از محضر اساتید برجستهای از جمله آیتالله حاج آقا مجتبی تهرانی، آیتالله خوانساری، آیتالله حقشناس و علامه عسکری بهرهمند شدهاند. در ادامه، صحبتهایی را از ایشان میخوانیم.
شیطان به آدمی وعده دروغین میدهد
آدم هر جوری بخواهد فکر بکند و هر قدر خود را آزاد بداند، هر قدر فکر کند که دارد آزادانه عمل میکند، هر قدر فکر میکند اختیار تام دارد، هر جور میخواهد فکر کند، ولی آدمیزاد در اصل، تحت ولایت خارجی است. حال این ولایت یا ولایت الهی یا ولایت شیطانی است. هر گاه آدمی از تحت ولایت الهی بیاید بیرون، میرود تحت ولایت شیطان.
شیطان یک داستان را میگوید در آخر کار. «و قال الشیطانُ لمّا قضیَ الأمر» وقتی همه چیز را تمام میکند، میبرند دادگاه. او میگوید: «قال الشیطانُ إنّ الله وَعدَکم وعدَ الحق و وعدتـُکم» من به شما وعده کردم. صد تا وعده کردم، صدبار، هزار بار، هر گناهی را که پیشنهاد میکردم، یک درب باغ را باز کردم. میگفتم این درب بهشت است، بعد وقتی میرفتی میدیدی نیست.
خدای متعال برای شیطان، سلطنت قرار نداده است
«و وعدتکم فأخلفتکم» من هم به شما وعده کرده بودم، اول شیرین به نظر میآید دیگر؛ بعد معلوم میشود که نه، خیلی هم شیرین نبود، مثل پوسته قرصهایی که داخل آن خیلی تلخ است، اما یک پوسته شیرین دارد. بر شما سلطنت نداشتم. من، منِ شیطان، بر شما سلطنت نداشتم.
خدای متعال برای من سلطنت قرار نداده بود، مگر خود تو بخواهی. اگر خودت بخواهی، سلطنت شیطان را، لازم نیست پرچم هم بزنم در خانهام. آنها که خیلی آزاد فکر میکنند، واقعاً فکر میکنند آزادند. همهاش سلطنت شیطان است. تو تا آزادی را انتخاب کردی، ولایت شیطان را خواستی، رفتی زیر سلطنت شیطان.
شیطان فقط میتواند از دور تو را صدا کند
در ساختمان اولیه انسان و شیطان، برای شیطان بر انسان، سلطنت قرار ندادهاند. فقط میتواند از دور تو را صدا کند. جوابش را که دادی، مشکل شروع میشود «إلا أن دعَوتـُکم» من فقط شما را صدا کردم. «فاستجَبتم لی» جواب من را دادید. خودت میخواستی. یک خیالی به آدم میرسد، یک منظرهای جلوی چشم من عبور میکند، یک خیال میآید، خیال را راه نده، اگر خیال را راه دهی، بعد قدم بعد و بعد قدم بعد و میرود همان تحت سلطنت شیطان.
در جنگ بدر بود یا اُحُد، آمده بود و گفت: من شما را پناه میدهم، بجنگید؛ شما پیروز میشوید؛ شما در پناه من هستید؛ من کمکتان میکنم. بعد هم فرار کرد و رفت. دروغ میگوید. من گفتم، اما دروغ میگفتم؛ من فریادرس شما نیستم. امروز شما هم هیچ کاری برای من نمیتوانید بکنید. من هم برای شما هیچ کاری نمیتوانم بکنم. (1)
خودشان ولی دروغین را خواستند
«إِنـّهُمُ اتـّخَذوا الشـّیاطینَ أولیاء» (2) خودشان خواستند یک ولی دروغین را. «إِنـّا جَعَلنا الشـّیاطینَ أولیاءَ لِلذینَ لا یُوْمِنون» (3) ما شیاطین را ولی کسانی قرار دادیم که خدا را قبول ندارند، قیامت را قبول ندارند، هر که ایمان ندارد، آن سلطنت شیطان را پذیرفته است؛ بنابراین ولی خودش را شیطان قرار دادیم.
باز قرآن دارد که، «إِنـّما ذلِکمُ الشـّیْطانُ یُخَوِّفُ أولِیاءَه» (4) دوستانش را میترساند. آنهایی که با او قرارداد دوستی بستهاند، میترساند. گاهی آدم مینشیند و در دل خودش دارد صحبت میکند، طرف صحبتش شیطان است. به حضرت امام صادق (علیهالسلام) عرض کردند که حضرت یوسف (علیهالسلام) چرا در برخورد با زلیخا نلغزید؟
فرمودند: چون از روز اول که آمد در این خانه، در صورت این زن نگاه نکرده بود. از روز اول سرش پایین است. کسی که از روز اول سرش پایین است، وقت بزنگاه بزرگ، نمیگذارد که بلغزد و اگر گاهی نگاه کرده بود، آن لحظه لغزید بود. ذره ذره این کوچولوها جمع میشود. برای آدم ممکن است لغزش پیش بیاید. این را خدای متعال سخت نمیگیرد. مهم این است که من این لغزش را جبران نمیکنم.
در خیال راحتی، شیطان میآید
یک وقت من اوقاتم تلخ شد و یک چیزی گفتم. به یک کسی گاهی یک حرف خیلی بدی زدم. یک آبرویی را بردم. یک آبرو رفت. یک چیزی من اطلاع دارم از فلانی و گفتم، چون از دستش اوقاتم تلخ بود. این بنده خدا به باد فنا رفت. جبرانش کردی یا نکردی؟
اینجا فرمودند: «أوَلا یَرَوْنَ أنهُمْ یُفتنونَ فی کلِّ عام مَرَّة أَوْ مَرّتیْن». اگر توبه کند، اگر جبران کند، مشکلی نیست و حل میشود. در حوادث بزرگ، خدا حفظ میکند؛ مکرراً از حاج آقای حقشناس شنیدم این حدیث حضرت رضا (ع) را: «إن الله لا یوصَف بترک». بعد میفرمود که خدای متعال هیچ کس را هُل نمیدهد به سوی بدی. چطور میشود من یکباره بلغزم؟ یک کاری میکنم که او مرا ول میکند.
تو وقتی یک هفته، دو هفته راحتی و شیطان نتوانسته به تو غلبه کند، خیالت راحت میشود. در خیال راحتی، شیطان میآید. خیال راحت شیطان میآید؛ اما اگر من آن ترسی که اول داشتم، این ترس مانده و هنوز دارم، چشمم به خداست، اگر چشم من به مرحمت خداست، خدا مرا رها نمیکند. من میترسم، پس خداوند مرا رها نمیکند. اگر خیال من راحت شد یا بدترش اینکه مغرور شدم، اگر مغرور شدم حتماً آدم میرود در جهنم. مغرور، حتماً میلغزد.
پینوشتها:
1_ (سوره ابراهیم آیه 22)
2_ (سوره اعراف آیه 30)
3_ (سوره اعراف آیه 27)
4_ (سوره آل عمران آیه 175)
منبع: دانشجو