اخلاق و حوزه (3)
اندیشهها و عملکرد آیت الله حائری در احیای حوزه علمیه قم (7)
نوشته: سید عباس صادقی فدکی
بخش قبلی را اینجا ببینید
آموزش اخلاق (ادامه)
6. فضاسازی معنوی: آقای حائری، به كمك معلمان اخلاق، به تلاش همهجانبه و همهسویه دست زد كه حوزه از حالت خشك علمی، كه بسیار شكننده بود و در هنگامِ حساس، خطرآفرین و بنبستساز، بهدرآورد و فضای معنوی پدید آورد كه طالبان علم در آن فضا، به حالتهای معنوی ویژه دست یابند و به تهجد بپردازند، نماز شب بگذارند، روزههای مستحبی بگیرند و با این حالت، هم از زرق و برق دنیا كم كم فاصله میگیرند و بیعلاقه به دنیا میشوند و هم علاقهمندانه، در پی كسب دانش میروند.
حاج شیخ میدید هر چه طالبان علم، به سوی معنویت به پیش میروند، كارآمدتر میشوند و به درس و بحث، جدّیتر روی میآورند و در گاههای حساس و لغزنده، از صراط نمیلغزند و به دین و آیین پشت نمیكنند
.گزارشهایی كه از آن دوره در دست ما است، تهجد و شبزندهداری طلاب و فضلای آن دوره را به خوبی مینمایاند. [42] و این حركت بزرگ شیخ و علمای بزرگ آن دوره، حوزه را از گزندها در امان داشت و نگذاشت حوزه بلغزد و طلاب در باتلاقهای حكومت رضاخان، گرفتار آیند.
از جمله، از حالتهای معنوی آقا سید محمود طالقانی، مفسر بزرگ قرآن و پیشاهنگ در مبارزات و حركتهای بزرگ علیه ستم و حكومت استعماری پهلوی و صهیونیزم بین المللی، گزارشی در دست است كه بیانگر ژرفای حركت و تلاشِ حاج شیخ در فضاسازی معنوی در حوزه است:
سید محمدتقی طالقانی، از ویژگی معنوی، تهجد و تلاش و تكاپوی وی در فراگیری دانشهای دینی، چنین گزارش میدهد:
«بیشتر درس او نزد آیت الله حاج شیخ عبدالكریم حائری بود. در این مدت آقا سید محمود، همهاش در حال مطالعه و غرق در درس بود. گاه، نیمههای شب از خواب بیدار میشدم و میدیدم كه ایشان، یا مشغول مطالعه، یا در حال نماز خواندن است. بعضی اوقات كه متوجه بیداری من میشد، میگفت: سید محمدتقی بیداری؟
میگفتم: بله.
میگفت: الآن موقع خوبی است برای مطالعه. اگر میخواهی بلند شو، وضو بگیر و دو ركعت نماز بخوان، خوابت بپره، بعد مطالعه كن.
میگفتم: الآن بلند میشوم.» [43]
این حالتها، موجب صفا و همدلی بین طلاب میشد و آنان احترامآمیز با هم رفتار میكردند و یار و غمخوار هم بودند. حوزه علمیه قم، با این صفا و معنویت و انسانهای والا و فضای معنوی كه پدید آمده بود، گلستانی بود در دلِ آتشی كه نمرودیان در ایران آفریده بودند.
آقای محمدرضا طبسی، از فضلای آن دوره، از صفا و دوستی كه بین طلابِ باایمان و برخوردار از اخلاق اسلامی حاكم بوده، چنین یاد میكند:
«زمانی كه از قم مشغول تحصیل بودم، هفت نفر در یك حجره ساكن بودیم كه این خود، در نظر بدوی، مشكل بزرگی است … اما هیچ مشكلی نداشتیم و در كمال صفا و صمیمیت، هر یك مشغول خود بودیم و به درس و بحثمان میپرداختیم.
و در مخارج روزانه هم اینگونه بود كه هر هفت نفر شهریه خود را در اول ماه درون كیسهای میریختیم و در طول ماه، هركس به مقداری كه احتیاج داشت، از آن برمیداشت.» [44]
روشن است، طلابی كه از این فضای معنوی، دوستی، برادری، در حقیقت بهشت جانپرور، به این سوی و آن سوی كشور رخت میكشیدند و در هر جا برای رساندن پیام دین خدا و هدایتگری و زدودن شبههها، مبارزه با بدعتها، رفع نابسامانیها و ناهنجاریهای اجتماعی، جلوگیری از آسیبهای اجتماعی، گستراندن فرهنگ و آداب اسلامی، رحل اقامت میافكندند، عطر اخلاق ناب اسلامی و معنویت حوزه بنیان گذارده شده به دست حائری را میپراكندند و مردم را علاقهمند به این كانونِ پرشور و گرماآفرین میكردند.
شهید بهشتی، كاركرد و رفتار نیك و ترازمند و اخلاق ناب و دگرگون آفرین یكی از شاگردان و تربیت شدگان مكتب حاج شیخ عبدالكریم حائری، شیخ ابراهیم ریاضی را، چنین بیان میكند:
«آن وقتها كه ما طلبه جوانی بودیم، پرسیدم: وضع ایشان [شیخ ابراهیم ریاضی] در میان مردم چطور است؟
گفتند: مردم ایشان را از صمیم قلب دوست دارند.
چطور؟
چون ایشان، هم امام جماعت و هم مدرس است و هم واعظ است و هم خادم. به مردم خدمت میكند.
بعد گفتند:
گاهی بعد از نیمه شب، درِ خانه ایشان را میزنند و میگویند: ریشسفیدهای فامیل نتوانستهاند دعوای خانگی را حلّ كنند و ناچار به شما زحمت دادهایم، لطفاً بیایید ما را اصلاح دهید.» [45]
حاج شیخ وقتی اینگونه خبرها از شهرهای گوناگون میشنید و از نقش روحانیان اعزامی در شهرها و در بین مردم آگاه میشد و عطر دلاویز اخلاق ناب آنان به مشامها میرسید، از گلستانی كه ساخته، پرداخته و آراسته بود، به وجد میآمد، آینده را روشن میدید و امیدوارانه به كار میپرداخت و آراستن گلهای گلشن و زدودن علف هرزها و خارها و آفتها.
آن باغبان چیرهدست، محصول كار خود را میدید، از این روی بر تلاش خود میافزود. او میدید هر كسی كه در مكتب تربیتی كه او بنیان گذارده، به درستی تربیت شده و دانش دین آموخته و در تهذیب نفس پیش رفته، از هر آفتی به دور است و هیچ پلیدی ساحَتِ شخصیت او را نمیآلاید و مستقیم بر صراط حق میپوید، بدون اندك كژروی به چپ و راست، به سمت این و آن، میل به سفرههای آلوده و لقمههای شبههناك، با هر سختی میسازد؛ اما از افراشتن رایت حق، آنی غفلت نمیورزد.
پانوشتها:
[42] آیینه داران حقیقت، ج1/141
[43] طالقانی و تاریخ، بهرام افراسیابی، سعید دهقان/28، نیلوفر، تهران
[44] مجله حوزه، شماره34/60
[45] او به تنهایی یك امت بود، سخنرانیهای شهید بهشتی/300، واحد فرهنگی بنیاد شهید، تیرماه 61
منبع: مجله حوزه ، آذر و دی 1383، شماره 125، ص195