تبیان، دستیار زندگی
براى حفظ اعتماد و خوش‏بینى به همدیگر و آرامش روحى طرفین و جلوگیرى از فراموشى، انكار و سوء ظنّ، باید بدهى‏ها نوشته شود و براى اطمینان و حفظ قرارداد از دخل و تصرّف احتمالى طرفین، سند باید با حضور طرفین و توسط شخص سوّمى نوشته شود.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

در شهادت دادن مردان بر زنان مقدّم اند!

قرارداد

براى حفظ اعتماد و خوش‏بینى به همدیگر و آرامش روحى طرفین و جلوگیرى از فراموشى، انكار و سوء ظنّ، باید بدهى‏ها نوشته شود و براى اطمینان و حفظ قرارداد از دخل و تصرّف احتمالى طرفین، سند باید با حضور طرفین و توسط شخص سوّمى نوشته شود.


در آیه 282 سوره مبارکه بقره كه طولانى ‏ترین آیه قرآن است، بعد از بیان احكام مربوط به انفاق در راه خدا و همچنین مسأله رباخوارى، احكام و مقررات دقیقى براى امور تجارى و اقتصادى بیان شده تا سرمایه‏ها هر چه بیشتر رشد طبیعى خود را پیدا كنند و بن‏بست و اختلاف و نزاعى در میان مردم رخ ندهد.

در مقاله قبل نکاتی از این آیه قرآن را بیان کردیم و در این نوشتار بنا داریم تا برخی نکات دیگر را مطرح کنیم.

قبلاً گفتیم که در این آیه نوزده دستور مهم در مورد داد و ستد مالى به ترتیب بیان شده است.

ما در این قسمت یکی از این موارد را بررسی می کنیم:

در نخستین حكم این آیه خداوند متعال مى‏فرماید: "اى كسانى كه ایمان آورده‏اید! هنگامى كه بدهى مدت دارى (به خاطر وام دادن یا معامله) به یكدیگر پیدا كنید آن را بنویسید" (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا تَدایَنْتُمْ بِدَیْنٍ إِلى‏ أَجَلٍ مُسَمًّى فَاكْتُبُوهُ).

ضمناً از این تعبیر، هم مساله مجاز بودن قرض  و وام روشن مى‏شود و هم تعیین مدت براى وام ها.

قابل توجه اینكه در آیه، كلمه "دِین" به كار برده شده نه قرض، زیرا قرض تنها در مبادله دو چیز كه مانند یكدیگرند به كار مى‏رود، مثل اینكه چیزى را وام مى‏گیرد كه بعداً همانند آن را برگرداند ولى دِین هرگونه بدهكارى  را شامل مى‏شود، خواه از طریق قرض گرفتن باشد یا معاملات دیگر مانند اجاره و صلح و خرید و فروش، كه یكى از طرفین چیزى را به ذمه بگیرد.

بنابراین آیه مورد بحث شامل عموم بدهى‏هایى مى‏شود كه در معاملات وجود دارد، مانند سلف و نسیه، در عین اینكه قرض را هم شامل مى‏شود، و اینكه بعضى آن را مخصوص بیع سلف دانسته‏اند كاملاً بى دلیل است، هر چند ممكن است شأن نزول آن بیع سلف باشد.

سپس براى اینكه جلب اطمینان بیشترى شود و قرار داد از مداخلات احتمالى طرفین سالم بماند، مى‏افزاید: "باید نویسنده‏اى از روى عدالت (سند بدهكارى را) بنویسد" (وَ لْیَكْتُبْ بَیْنَكُمْ كاتِبٌ بِالْعَدْلِ).

تدوین قانون باید به گونه‏اى باشد كه حقّ ناتوان ضایع نشود. اگر بدهكار، سفیه یا ضعیف و ناتوان و یا گنگ و لال بود، سرپرست و ولىّ او متن قرارداد را بگوید و كاتب بنویسد. («فَإِنْ كانَ الَّذِی عَلَیْهِ الْحَقُّ سَفِیهاً أَوْ ضَعِیفاً») («فَلْیُمْلِلْ وَلِیُّهُ»)

بنابراین، این قرار داد باید به وسیله شخص سومى تنظیم گردد و آن شخص عادل باشد. گر چه ظاهر این جمله و جمله سابق این است كه نوشتن چنین قراردادهایى واجب است زیرا امر دلالت بر وجوب دارد، و به همین دلیل بعضى از فقهاى اهل سنت، این كار را واجب مى‏دانند، ولى مشهور میان بزرگان علماى شیعه‏ و اهل سنت به خاطر دلایل دیگر، استحباب آن است. (یا اینكه امر جنبه ارشادى و راهنمایى براى پیشگیرى از نزاع و درگیرى دارد)

از آیه بعد كه مى‏فرماید: (فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُكُمْ بَعْضاً فَلْیُوَدِّ الَّذِی اوْتُمِنَ أَمانَتَهُ): "اگر به یكدیگر اطمینان داشته باشید آن كس كه حقى بر گردن او است باید به موقع حق را بپردازد (گو اینكه نوشته‏اى در كار نباشد)" استفاده مى‏شود كه این حكم مربوط به جایى است كه اطمینان كامل در بین نباشد و احتمال بروز اختلافاتى باشد.

این نكته نیز قابل ملاحظه است كه عدالت در عبارت فوق، وصفى براى كتابت است، ولى از آن معلوم مى‏شود كه باید نویسنده عادل باشد تا نوشتنش از روى عدالت صورت گیرد.

پیام‏های این آیه:

1ـ براى حفظ اعتماد و خوش‏بینى به همدیگر و آرامش روحى  طرفین و جلوگیرى از فراموشى، انكار و سوء ظنّ، باید بدهى‏ها نوشته شود. «فَاكْتُبُوهُ»

2ـ براى اطمینان و حفظ قرارداد از دخل و تصرّف احتمالى طرفین، سند باید با حضور طرفین و توسط شخص سوّمى نوشته شود. «وَ لْیَكْتُبْ بَیْنَكُمْ كاتِبٌ»

قسم

نویسنده‏ى قرار داد، حقّ را در نظر گرفته و عین واقع را بنویسد. «بِالْعَدْلِ» شرط گزینش نویسنده‏ى اسناد، داشتن عدالت در قلم است.

4ـ به شكرانه سواد و علمى كه خداوند به ما داده است، كارگشایى كنیم. «وَ لا یَأْبَ كاتِبٌ أَنْ یَكْتُبَ كَما عَلَّمَهُ اللَّهُ»

5ـ اهل هر فن و حرفه‏اى مسئولیّت ویژه دارد، كسى كه قلم دارد باید براى مردم بنویسد. «وَ لا یَأْبَ كاتِبٌ أَنْ یَكْتُبَ»

6ـ باید بدهكار كه حقّ بر ذمّه اوست، متن قرار داد را بگوید و كاتب بنویسد، نه آنچه را بستانكار ادعا نماید. «وَ لْیُمْلِلِ الَّذِی عَلَیْهِ الْحَقُّ»

7ـ اقرار انسان علیه خودش، قابل قبول است. «وَ لْیُمْلِلِ الَّذِی عَلَیْهِ الْحَقُّ»

8ـ بدهكار، هنگام املاى قرارداد باید خدا را در نظر بگیرد و چیزى را فروگذار نكند و تمام خصوصیّات بدهى را بگوید. «وَ لْیَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ»

9ـ تدوین قانون باید به گونه‏اى باشد كه حقّ ناتوان ضایع نشود. اگر بدهكار، سفیه یا ضعیف و ناتوان و یا گنگ و لال بود، سرپرست و ولىّ او متن قرارداد را بگوید و كاتب بنویسد. («فَإِنْ كانَ الَّذِی عَلَیْهِ الْحَقُّ سَفِیهاً أَوْ ضَعِیفاً»، «فَلْیُمْلِلْ وَلِیُّهُ»)

10ـ سفیهان و ناتوانان در مناسبات اجتماعى، نیازمند ولىّ هستند. «فَلْیُمْلِلْ وَلِیُّهُ»

11ـ توجّه به حقوق طبقه محروم و اقشار ضعیف، از سوى مسئولان و سرپرستان لازم است. «فَلْیُمْلِلْ» صیغه امر نشانه لزوم این كار است.

12ـ مردان، در گواه شدن و گواهى دادن  بر زنان مقدّم مى‏باشند. «شَهِیدَیْنِ مِنْ رِجالِكُمْ»

13ـ گواهان باید عادل و مورد اطمینان و رضایت طرفین باشند. «مِمَّنْ تَرْضَوْنَ»

14ـ هركدام از مردها به تنهایى مى‏توانند شاهد باشند، ولى اگر شاهد یك مرد و دو زن  بود، آن دو زن به اتفاق هم اداى شهادت كنند تا اگر یكى لغزش یا اشتباه كرد، نفر دوّم یادآورى كند. «فَتُذَكِّرَ إِحْداهُمَا»

دو زن به جاى یك مرد در گواهى، یا به خاطر روحیّه‏ى ظریف و عاطفى آنهاست و یا به جهت آن است كه معمولًا زنان در مسائل بازار و اقتصاد حضور فعّال ندارند و آشنایى آنها با نحوه‏ى معاملات كمتر است.

15ـ اگر براى شاهد گرفتن از شما دعوت كردند، خوددارى نكنید، گرچه گواه شدن بدون دعوت واجب نیست. «وَ لا یَأْبَ الشُّهَداءُ إِذا ما دُعُوا»

كاتب و شاهد در امان هستند و نباید به خاطر حقّ نوشتن و حقّ گفتن مورد آزار و اذیّت یكى از طرفین قرار گیرند. «لا یُضَارَّ كاتِبٌ وَ لا شَهِیدٌ»

16ـ مبلغ قرارداد مهم نیست، حفظ اطمینان و حقّ الناس مهم است. «وَ لا تَسْئَمُوا أَنْ تَكْتُبُوهُ صَغِیراً أَوْ كَبِیراً»

17ـ ثبتِ سند به صورت دقیق و عادلانه سه فایده دارد:

الف: ضامن اجراى عدالت است. «أَقْسَطُ»

ب: موجب جرأت گواهان بر شهادت دادن است. «أَقْوَمُ»

ج: مانع ایجاد بدبینى در جامعه است. «أَدْنى‏ أَلَّا تَرْتابُوا»

18ـ اگر فایده و اسرار احكام براى مردم گفته شود، پذیرفتن آن آسان مى‏شود. «ذلِكُمْ أَقْسَطُ»

19ـ معطل شدن امروز براى نوشتن قرارداد، بهتر از فتنه و اختلاف فردا است. «أَدْنى‏ أَلَّا تَرْتابُوا»

20ـ در معاملات نقدى، لزومى به نوشتن نیست. «إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجارَةً حاضِرَةً»

آمنه اسفندیاری

بخش قرآن تبیان


منابع:

تفسیر نور ج 1

تفسیر نمونه ج 2

مطالب مرتبط:

محبوب‌ترین کارها نزد خدا و پیامبر

به بدهکار مهلت دهیم !

از هر دست بدی با همون دست می گیری