بررسی بینامتنی اشعار شهریار
شهریارِ ادب پارسی، با توجه به آشنایی کاملش نسبت به پیشینهی ادب پارسی به خوبی دنبالهروی مسیر شعر و ادب بوده و در این مسیر علاوه بر اینکه سعی در پیاده کردن اصول اساسی داشته است، تلاش میکرده تا با قلم خاص خود، مایهی سحرآمیز سخن خود را نیز به آن اضافه کند.
محمد حسین بهجت تبریزی در میانهی راه رونق ادب و شعر پارسی بود که به دنیا آمد. او در سال 1285ش در دل طبیعت سبز تبریز، متولد شد. از همان ابتدا علاقهی زیادی به خواندن و سرودن شعر داشت. خواندن گلستان سعدی شیرازی و غور کردن در غزلیات حافظ از اوان کودکی کاری بود که به آن عشق میورزید. تحت تأثیر خواندن و تأمل در اشعار بزرگان پارسی بود که به سرودن و بیان احساساتِ شاعرانهی خود، تمایل پیدا کرد. هرچند به گفتهی خود او، جوشش چشمهی شعر برای اولین بار در سن 4سالگی وجودش را فراگرفت. در همان زمان بود که در کمال ناباوری او و پدرش، واژگان سحرآمیز شعر از زبانش جاری شد: « روزی با بچههای محل مشغول بازی بودم، بعد از مراجعت به خانه به درخت بزرگی که در وسط حیاط خانه بود، خیره شده و شروع به خواندن شعر کردم. سخنانی موزون که نمیدانستم چگونه به مغز و زبان من میآمدند که ناگهان پدرم مرا صدا کرد، به صدای بلند پدرم برگشتم، با حالتی تعجبآمیز پرسید: این اشعار را از کجا یاد گرفتی؟ گفتم: کسی یادم نداده. خودم میگویم. اول باور نکرد ولی بعد از اینکه مطمئن شد، در حالی که صدایش از شوق میلرزید به صدای بلند مادرم را صدا کرد و گفت: بیا ببین چه پسری داریم!» ( بهجت تبریزی، 1386)
در ابتدا تخلصِ شعری او بهجت بود اما با گذر زمان و تفأل به حافظ شیرازی، بر کرسی شهریارانِ سخن پارسی نشست: دوام عمر و ملک او بخواه از لطف حق، ای دل/ که چرخ این سکه دولت به نام شهریاران زد (حاف1 1385: 153)
در سال 1300، به قصد ادامهی تحصیل در مدرسهی دارالفنون، عازم تهران شد. اما بعد از مدتی به دلیل ناهماهنگی روحیات لطیف شاعرانهاش با علم پزشکی، درس را رها کرد. وی در نهایت از دانشکدهی ادبیات تبریز، دکترای افتخاری دریافت کرد.
سیری در ردپای دیگر آثار در اشعار شهریار سخن
شاعران و یا نویسندگان تنها زمانی میتوانند به عنوان یک میداندار در عرصهی مورد نظر خود جولان دهند که با پیشینهی ادبیات آشنایی کافی داشته باشند. شناخت کامل نسبت به آثار پیش از خود، خصوصاً آثاری که به دلیل دربرداشتن رشتههای ماورایی ماندگار شدهاند، یکی از شرایط موفقیت اثر ادبی است.
در شعر و ادب پارسی پیش از این صاحبان سخن، پلههای زیادی را پیمودهاند و از این رو نیازی به آغاز دوباره دیده نمیشود. به منظور رشدِ هرچه بیشتر در عرصههای مختلف لازم است با توجه به تجارب و آثار گرانقدر باقی مانده از بزرگان، مسیر را پیش گرفت. بی توجهی به اصول و پایههای تثبیت شده به نقش و نگار ادبیات خدشه وارد میکند. با در نظر گرفتن همین اصول است که میتوان گفت تار و پودِ هیچ شعر و یا متنی در انزوا شکل نمیگیرد.
توجه به آثار ماندگار گذشتگان و پیروی از اصول اساسی، مخالف با نوآوری در عرصهی ادبیات نیست. به عبارت دیگر یک شاعر و یا یک نویسنده تنها زمانی میتواند یک پله، ادب پارسی را ارتقا بدهد که در اشعار و یا متون خود ضمن شناخت، دست به ابتکارات جدید و نوین بزند. سنتگراییِ صرف، عدم توجه به مقتضیات زمان و گم کردن روحیهی ابتکار در پسِ تقلید، هیچگاه یک نویسنده و یا شاعر را شاخص و یا ممتاز نمیگرداند.
در این مقاله سعی شده است به مناسب بزرگداشت شهریارِ سخن، نگاهی متفاوت به اشعار او داشته باشیم. همانطور که در آیینهی اشعارِ شهریار هویدا است، او با ادب پارسی آشنایی کامل داشت و به شاعرانی هم چون خواجه شمس الدین حافظ شیرازی عشق میورزید: بعد حافظ دهنی خوش به غزل باز نشد/ عارفان قفل ادب بر در این خانه زدند (شهریار، 1369) همچنین وی بر این باور بود که تا دستگیری خواجه نباشد و سحری که در سخنش نهفته است، به کس دیگر داده نشود، هیچ غزلی خوش و دلنشین نخواهد بود (شکوهی، 1376): سحری که در ترانهی خواجه است ای فلک/ یک لحظه هم به زمزمهی شهریار بخش(شهریار، 1369). با وجود همهی اینها شهریار خود را بسیار پایینتر از جایگاه حافظ شیرازی میدانست: ثناخوان توام تا زندهام اما یقین دارم/ که حق چون تو استادی نخواهد شد ادا، حافظ (شهریار، 1369)
در پیِ علاقهی مفرط و گرایش زیاد به ادبیات کلاسیکِ پارسی، عطر متون و اشعار گذشتگان به خوبی در آثار شهریار هویدا است. «او صور خیال پیشینیان را در اشعارش آورده و به خاطر شیفتگی و ارادتی که به حافظ دارد، بیشتر صور خیال تکراری، همانهایی است که در شعر خواجه نیز آمده است. وی در این زمینه تقلیدگر شاعران پیشین است. (سبزیان پور و صالحی، 1390)»
نکتهی مهمی که در این میان حائز اهمیت است این است که شهریار تنها یک شاعر تقلیدگرای صرف نبودهاست. در بسیاری از موارد که در ادامه خواهیم آورد، شهریار با توجه به ذهنِ فعال خود سعی در پویاتر کردن ایدههای گذشتگان داشته است. به عبارت دیگر او سعی داشت با قلم توانای خود میان ویژگیهای ادبیات معاصرِ آن زمان و هم چنین تجاربِ ادبیِ پیش از خود، با ابتکاری خاص، دست به انتخاب بزند. از مقالههای صالحی و سبزیانپور (1390) و شکوهی (1376) قسمتهایی که اشاره به شباهتهای شعری شهریار و دیگر شاعران دارند را آوردهایم. باتوجه به نمونههای پایین به راحتی میتوان ردِ پای اشعار و افکارِ دیگران را در آثار او تشخیص داد:
بیشهزاری بود سبز و با نمک/ از نژادِ مزرع سبز فلک (شهریار، 1369: 453)
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو/ یادم از کشتهی خویش آمد و هنگام درو (حاف1 1385: 396)
دیده شب خواب دولت سرمد/ باش تا صبح دولتش بدمد (شهریار، 1369: 475)
باش تا صبح دولتش بدمد/ که اینها از نتایج سحر است (انوری، 1337: 40)
لجن زاری که من دیدم، سزای صخره هاست/ گوهر روشن دل از کان و جهانی دگر است ( شهریار، 1369: 553)
گوهر جام جم از کان جهانی دگر است/ تو تمنا زگِلِ کوزهگران میداری (حاف1 1385: 450)
طی این بادیه با رستم دستان کردم (شهریار، 1369: 79)
قطع این مرحله با مرغ سلیمان کردم (حاف1 1385: 319)
آنچه سلطان غزل گفت بکن، آن کردم (شهریار، 1369: 79)
آنچه سلطان ازل گفت بکن، آن کردم (حاف1 1385: 319)
اگرم مرد سخن، نام کنی خود دانی/ سالها خدمت مردان سخندان کردم (شهریار، 1369: 79)
گر به دیوان غزل صدر نشینم چه عجب / سالها بندگی صاحب دیوان کردم (حاف1 1385: 319)
نتیجه
در زمینهی مطالعات بینامتنی تاکنون نظریات متفاوتی مطرح شدهاست. نکتهای که همه بر سر آن متوفق القول هستند این است که هیچ متن و یا شعری در انزوا شکل نمیگیرد. در این میان هنر یک نویسنده و یا شاعر سخندان این است که ضمن توجه به آثار گذشتگان و روشِ معاصران، به بازآفرینی مباحث به شکلی نوین بپردازد. شهریارِ ادب پارسی، با توجه به آشنایی کاملش نسبت به پیشینهی ادب پارسی به خوبی دنبالهروی مسیر شعر و ادب بوده و در این مسیر علاوه بر اینکه سعی در پیاده کردن اصول اساسی -خصوصاً در غزل با در نظر گرفتنِ استاد غزل یعنی خواجه شیرازی- داشته است، تلاش میکرده تا با قلم خاص خود، مایهی سحرآمیز سخن خود را نیز به آن اضافه کند.
فهرست منابع
1. انوری، 1337، دیوان، به کوشش سعید نفیسی، تهران: موسسهی مطبوعاتی پیروز.
2. بهجت تبریزی، شهرزاد (1386). یادمان: شهریار ملک ادب (به مناسبت یکصدمین سال تولد استاد شهریار)، کتاب ماه ادبیات، شمارهی 5، 111-110
3. حاف1 1385، دیوان، تهران: امیرکبیر.
4. سبزیان پور، وحید؛ صالحی، پیمان (1390). 27 شهریور، روز بزرگداشت استاد سید محمد حسین شهریار، روز شعر و ادب فارسی؛ بینامتنی در شعر شهریار: نقد و تحلیل برخی از مضامین مشترک فارسی و عربی در اشعار شهریار، کتاب ماه ادبیات، شمارهی 167، 41 تا 54
5. شکوهی، فربد (1376). حافظ شهر و شهریار شهره، نامه پارسی، شمارهی 6، 178 تا 194
6. شهریار، محمد حسین، 1369، دیوان، چاپ نهم، تهران: زرین و نگاه.