تبیان، دستیار زندگی
در شماره سوم گفتمان الگو، گفت وگویی را با دکتر محسن رنانی تحت عنوان «خطای ترکیب» منتشر شده که این نوشتار نقدی از استاد ابوالقاسم علیدوست بر آن گفتار است
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نقد فقه بدون تخصص ممکن است؟! (٣)

نقدی بر گفت و گوی آقای محسن رنانی با عنوان «خطای ترکیب»

استاد ابوالقاسم علیدوست

نوشته: استاد ابوالقاسم علیدوست

بخش قبلی را اینجا ببینید

اجرای بد قانون به معنای بد بودن قانون نیست

در ادامه می‌گوید: «معتقدم فقه یک اشکال فکری و روشی در خود دارد که از حوزه‌ علمیه به نظام سیاسی ما هم سرایت کرده و خطای ترکیب نام دارد. غلبه‌ فقه در ساختار نظام باعث شده که اشکال فکری که در فقه، در حوزه‌ دانشی و روشی مواجه بود در مدیریت کشور هم بیاید». با دقت مطالعه کنید اشکال فکری و روشی که ایشان می‌گوید چیست؟ من که نمی‌فهمم. دقیقاً می‌خواهد چه اشکالی بکند؟ فقط ایشان یک اشکالی را مطرح می‌کند که اگر مثلاً مردم را به جماعت دعوت کردیم و به زور به جماعت بردیم، ریا و بازار ریا پیدا می‌شود. حال این چه ربطی به فقه به عنوان یک دانش، یک روش استنباط دارد؟! این یک شیوه‌ اجرایی است که بله بهترین قانون هم از بهترین دانش ممکن است به بدترین شکل انجام شود.

فقه بین سطح خرد و کلان تفاوت قائل است؛ حتی بین دو جایگاه

اما ایشان چه اشکالی بر فقه موجود ما می‌گیرد؟! هیچ اشکال فنی شما نمی‌بینید. البته شاید اشکال ایشان این عبارت باشد: «پس به‌خاطر وجود یک اشکال ساختاری در شیوه‌ فقه و شیوه‌ تفکر حوزه، فقه کنونی شیعی که ظاهراً اصولی است ولی عملاً توانایی تولید الگوی بومی را ندارد.»

ایشان بحثی را مطرح می‌کند که علی‌رغم بحث‌های قبل و بعد، قدری قابل تأمل است و آن این است که فقه یک علم نقلی است مربوط به موضوعات خُرد و پاسخ‌های موضوعات منفرد را می‌دهد. در ادامه ایشان می‌گوید که نظام آموزشی حوزه اساساً برای صدور احکام منفرد طراحی شده ولی اگر ما بخواهیم جامعه را مدیریت کنیم، قانون بنویسیم و احکام برای رفتارهای عمومی داشته باشیم، باید متوجه باشیم که در سطح خرد و فردی برای همه‌ جامعه قانون ننویسیم؛ چون به همه آسیب می‌زند و باید نگاه کلان داشته باشیم. مضمونش این است. اصل این مطلب صحیح است که ما در فقه دو نگاه لازم داریم، نگاه خرد، نگاه کلان و این‌که برخی مسائل که فی‌الجمله نگاه خرد در آن صحیح است، در نگاه کلان صحیح نیست.

من خودم در درس خارج بارها و بارها این مطلب را مطرح کردم که یک پدیده‌ای که ممکن است در سطح فردی و خرد صحیح باشد، در سطح کلان صحیح نیست و گاهی حرام است. یا یک کاری که ممکن است از یک شهروند معمولی صحیح باشد، برای یک کارگزار بالای نظام ناصحیح است. مثل تبلیغات لوازم لوکس، یک مبل‌فروش تابلو بزند که بهترین مبل را ما این‌جا داریم، مردم را دعوت کند، حتی یک سیگارفروشی تبلیغ سیگار کند. کسی هم نمی‌تواند بگوید حرام است. بالاخره مبل‌ساز باید تبلیغ مبلش را بکند، سیگارفروش هم تبلیغ سیگارش را. اما اگر این بیاید در سطح رسانه‌ ملی مطرح بشود، دیگر تبلیغ مبل نیست، در واقع نهادینه کردن یک گفتمان لوکس‌پرستی و کشاندن مردم به زندگی لوکس است و ایجاد یک نوع رقابت بین مردم که دائم مبلمان‌شان را با بهترین‌ها عوض کنند. یک نوع تکثرطلبی، یک نوع رقابت، این معلوم نیست جایز باشد. یا اگر برای من مجاز است که با هر کس در جامعه ارتباط برقرار کنم، هر مهمانی را بروم، هر کسی را بپذیرم، اگر استاندار شدم یا وزیر شدم، معلوم نیست این جایز باشد. جوازها، حرام‌ها، صحیح بودن‌ها، باطل بودن‌ها ممکن است فرق بکند.

آقای رنانی از پژوهش حوزه‌ های علمیه اطلاع دارید؟

نمی‌دانم آقای رنانی حوزه‌ علمیه سال‌های 85 تاکنون یعنی سال 93 را دید‌ه‌اند یا نه؟ ایشان چقدر با پژوهش‌های حوزه مرتبط است؟ انصافاً چقدر پایان‌نامه‌ها را دیده، چقدر مقالات را می‌خواند؟ چقدر درس‌های خارج را شرکت کرده است؟ در درس خود من که دائماً این مسائل مطرح می‌شود و به جمع حدوداً 300 نفری دارد عرضه می‌شود. ایشان چرا این‌طور داوری می‌کند؟ به نظرم این یک نوع حجاب معاصرت است.

از همین فرصت استفاده کنم، این را هم مطرح کنم که من گاهی در سالگرد شهادت شهید مطهری اعصابم به هم می‌ریزد. حالا شهادت ایشان، یک انسان متفکر، که خودش اعصاب به هم ریز هست، ولی تمام این رسانه‌ها، گوینده‌ها شروع می‌کنند که دیگر بعد از ایشان هیچ کس نیامد، بسته شد. من بارها مطرح کرده‌ام که شما چقدر آثار جدید را خواندید؟ چرا این‌جا داوری می‌کنید؟ آقای مطهری روی سر همه هستند، متفکر، فیلسوف، فقیه، بحثی در آن نیست. اما چرا ما از تراث موجود این‌طور انتقاد می‌کنیم و ناسپاسی می‌کنیم؟ البته این‌که چه کسانی مقصرند، بماند.

رسانه‌ ملی حاضر نیست یک ثانیه مصاحبه شکل بدهد

اما ناقد محترم یک‌دفعه این مطلب را بیان می‌کند که حوزه اساساً برای صدور احکام منفرد طراحی شده است. در پاسخ باید گفت حوزه دائماً دارد خودش را پالایش می‌کند. دائما دارد با این فضای آزادی که هست کار می‌کند. کسی حق دارد این‌طور داوری بکند که در متن حوزه باشد، فرزند حوزه باشد. ادعا کند من پژوهش‌ها را دیدم، درس‌ها را می‌دانم، گفتمان‌ها را دیدم و بعد چنین بگوید. متأسفانه این مسأله، یک مقدار هم به رسانه‌ ما برمی‌گردد. رسانه‌ ملی ما، رسانه‌های‌ دیگر ما آن‌طور که باید از متفکران، نظریه‌پردازان و نوآوران حوزه تبلیغ کنند، تبلیغ نمی‌کنند. یک کتابی در موضوعی نوشته می‌شود. در این کتاب تقریظ نوشته می‌شود، رسانه پخش می‌کند، نویسنده به مصاحبه دعوت می‌شود. ولی شخصیت‌ها به جلسات می‌روند یا این‌ها خدمت شخصیت‌ها می‌روند، ده‌ها اثر تهیه می‌شود، یک ثانیه رسانه‌ ملی ما حاضر نیست یک مصاحبه تشکیل بدهد.

از صاحب جواهر برمی‌آید یک چنین تعبیری بکند!

ایشان وقتی جلو می‌آید، می‌گوید که فقه توانایی تولید احکام جمعی را هم ندارد. در ادامه مطلبی را مطرح می‌کنند که ملاحظه‌کاری فقهای ما و وابستگی آن‌ها به بعضی از عناصر، باعث می‌شود نظر خودشان را نگویند. کسی که می‌خواهد این تعبیر را بکند باید با مبانی، با منابع، با متد، ابزارهای یک دانش آشنا باشد. من اگر گفتم دانش اقتصاد ما نمی‌تواند، باید اقتصاد بدانم. دست‌کم بگویم تا آنجا که من اطلاع دارم. اما این‌طور حکم قاطعانه‌ عالمانه، از صاحب جواهر برمی‌آید یک چنین تعبیری بکند! این‌طور قضاوت چقدر در مورد ایشان می‌تواند مصیب به واقع باشد.

بخش بعدی را اینجا ببینید

منبع: پایگاه اینترنتی خبرگزاری جهان نیوز
تنظیم: محسن تهرانی - بخش حوزه علمیه تبیان