تبیان، دستیار زندگی
اندیشه ها و عملکرد آیت الله حائری در احیای حوزه علمیه قم - بخش سوم
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

گزینش طلاب و تأمین حوزه‌

اندیشه‌ها و عملکرد آیت الله حائری در احیای حوزه علمیه قم (3)

تجدید حیات حوزه علمیه(1)  ، شیخ عبدالکریم حائری

نوشته: سید عباس صادقی فدکی

بخش قبلی را اینجا ببینید

حاج شیخ در اندیشه كمیت نبود، او به كیفیت می‌اندیشید و در این اندیشه بود كه طلاب، گرچه از نظر شمار اندك، اما با تربیت دقیق اسلامی بار می‌آیند

آینده‌نگری در تأمین حوزه

اقتصاد ناپایدار كشور، حاج شیخ را برای اداره حوزه و تأمین آینده آن به اندیشه فرو برد. او پس از فكر و دقت بسیار و نگاه همه‌سویه به قضایا، به این نتیجه رسید كه بخشی از وجوهات را در دست خودِ بازرگانان امین ذخیره‌سازی كند.

این كار سبب میشد كه دغدغه كم‌تری درباره اداره حوزه و معیشت طلاب داشته باشد و با گردش پول در جامعه، بر درآمد حوزه نیز افزوده شود و از وابستگی روزمره به افراد متمكن و اثرگذار، آن به آن كاسته گردد.

سید علیرضا ریحان یزدی، درباره چگونگی تأمین مالی طلاب حوزه در دوران زعامت حائری بر حوزه و برنامه‌ریزی ایشان می‌نویسد:

«طلابی كه در حوزه قم گرد آمده‌اند، از حیث مخارج و طریق معاش بدین چند طبقه بخش می‌شوند.

طبقه اول: به خرج خودشان اداره می‌شوند.

طبقه دوم: به خرج تجار و اعیانِ بلدشان، معاش می‌كنند.

طبقه سوم: كمك خرج از حضرت آیةالله می‌گیرند.

طبقه چهارم: همه مخارج‌شان به عهده آیةالله است.

وجوهاتی را كه آیةالله به مصرف محصلین می‌رساند، بیش‌تر همان حقوق اسلامی است كه از طرف متدینینِ بلاد بدان جناب پرداخت می‌شود… آیةالله، همیشه مبلغ خطیری از وجوهاتی كه كسانی رسماً به پرداخت آن به‌طور تدریج، متعهد شده‌اند، ذخیره دارند و این، تا اندازه‌ای پایداری حوزه را به ما نوید می‌دهد.» [19]

گزینش طلاب برابر معیارهای دقیق

پس از تشكیل حوزه و رونق درس‌ها و بحث‌ها، طلاب بسیاری از سرتاسر ایران، به سوی حوزه برای فراگیری دانش‌های دین، سرازیر شدند، اما شیخ برای حوزه و تربیت و چگونگی گزینش طلاب برنامه داشت و چنین نبود كه درهای حوزه برای هركس باز باشد.

وی، روی گزینش افراد دقت می‌كرد و كسانی را مأمور رسیدگی به وضع تازه‌واردان كرده بود. كسی كه وارد حوزه می‌شد، ارزیابی می‌گردید، اگر استعداد و توان و هوش لازم را داشت و برای فراگیری دانش‌های حوزوی مناسب بود، برگزیده می‌شد وگرنه، او را تشویق می‌كردند كه به كاری دیگر بپردازد.

آقای غروی، از طلاب دوران زعامت آقای حائری، در این باره چنین گفته است:

«برنامه مرحوم حاج شیخ این بود كه تا طلبه‌ای شش ماه در قم نمی‌ماند و دقیقاً شناسایی نمی‌شد، نه به او حجره می‌دادند و نه شهریه.» [20]

حاج شیخ در اندیشه كمیت نبود، او به كیفیت می‌اندیشید و در این اندیشه بود كه طلاب، گرچه از نظر شمار اندك، اما با تربیت دقیق اسلامی بار می‌آیند، چون او می‌دید هر زیان و صدمه‌ای به دین وارد می‌شود، از سوی كسانی است كه در تربیت آنان خلل و گسستی وجود داشته و در مكتب تربیتی درست و شایسته‌ای، رشد و نمو نكرده‌اند. از این روی او سعی كرد، حوزه را به مكتب دقیق تربیتی دگر سازد و طلبه‌ای وارد می‌شود، از آغاز زیر نظر باشد، تا به مرحله كمال برسد و خود بتواند مكتب تربیتی و اخلاقی تشكیل بدهد و علاقه‌مندان به تربیت اسلامی را، تربیت كند.

برنامه‌های تربیتی و اخلاقی

موسس حوزه، برای طلاب، در سه حوزه برنامه داشت و هر طلبه‌ای ناگزیر می‌باید این سه مرحله را بگذراند كه اگر شایستگی می‌داشت و استعدادِ دریافت و كسب معنویت و دانش و توانِ رساندن مفاهیم به دیگران، پس از گذراندن این سه مرحله، به پایه‌ای می‌رسید كه حوزه می‌توانست روی او حساب باز كند و در رساندن پیام دین از او استفاده ببرد.

حاج شیخ، در برنامه تربیتی خود، با عملكرد خود و الگوهای حوزه، در گام نخست، فضاسازی می‌كرد و فضا را به گونه‌ای می‌ساخت كه طلبه، رشد و كمال خود را در حركت در این مدار و محور ببیند و دریابد راهی به سوی كمال جز این نیست و باید تلاش ورزد هم در مرحله تربیتی و حوزه اخلاقی بار خود را بگیرد و هم در حوزه دانش و هم در حوزه رساندن مفاهیم و معارف به دیگران. چون هر حركتی به تهذیب نفس بستگی دارد و دانش بدون تهذیب نفس، روشنایی‌آفرین نیست، بلكه سیاهی بر سیاهی می‌افزاید و دارنده خود را چه بسا به چاه ویل درافكند.

حاج شیخ، همیشه دغدغه تربیت طلاب را داشت و تمام توان خود را به كار می‌برد تا طلاب را مهذب بار بیاورد و ساخته شده و برخوردار از تربیت اسلامی، تا دانش آنان چراغ راه شود و در پرتو تقوا و تهذیب نفس و تربیت درست، از هرگونه پستی، آزمندی، دین به دنیافروشی به دور باشند و عزت و شرافت خود رابه پای دنیای دنی نریزند.

او دیده بود كه روحانیون و طلابِ غیر مهذّب و تربیت ناشده و به اخلاق اسلامی ناآراسته، چه بلاها و مصیبت‌هایی آفریده‌اند. از جمله در دوران مشروطیت، این بلای خانمان سوز، بیش از هر زمانی خود را نشان داد و قدرت ویران‌گری خود را نمایاند.

حاج شیخ فضل الله نوری در نامه‌ای به او، از جفای نزدیكان غیر مهذب و بی‌تقوا شكوه می‌كند [21] و این، گویا برای ایشان سخت عبرت‌انگیز می‌شود و می‌بیند حال كه می‌تواند در تهذیب طلاب نقش بیافریند، تمام توان خود را به كار می‌بندد تا از رشد قارچ‌گونه طلابِ غیرمهذب جلوگیری كند و طلابی از هر جهت آراسته، تحویل جامعه بدهد.

از دیگر سو می‌دید روحانیان در آیینه نگاه و داوری مردم قرار دارند و همیشه رفتار و كردار آنان، زیر ذره‌بین نگاه آنان است و هرگونه رفتاری از آنان سر بزند، به نام اسلام تمام می‌شود و پای مجموعه روحانیان و علما به میان می‌آید. از این روی می‌گفت:

«بین روحانی و غیرروحانی، فرق است. روحانی، به لباسی می‌ماند مانند برف سفید، ولی غیرروحانی، مثل لباسی است كه از زغال سیاه است. این، هرچه كار بدی بكند و قدم كجی بردارد، به سیاهی آن ضرر نمی‌زند. اما جماعتِ روحانی، هر گرد و غباری كه بیاید روی برف، برف را سیاه می‌كند، از بس كه سفید است. یك خرده گرد بنشیند، معلوم می‌شود. آی فلانی غیبت كرد. می‌پیچد توی مردم … آن دیگری آدمكشی می‌كند، كسی نمی‌گوید، اصلاً و ابداً، روحانی باید این جور حركت بكند و الاّ مردم می‌رمند …» [22]

بله، حاج شیخ، ملا شدن را آسان می‌دانست و آدم شدن را مشكل. [23] در واقع هم همین‌طور است. ممكن است كسی خیلی زود به درجه‌های بالای علمی برسد و در دانش‌های گوناگون صاحب‌نظر بشود، اما در گام نخست آدم شدن درماند و راه به جایی نبرد.

بخش بعدی را اینجا ببینید


پانوشت‌ها:

[19] آینه دانشوران، 49

[20] مجله حوزه، شماره62/39، مصاحبه با آیت الله عبدالحسین غروی

[21] شرح احوال آیت الله اراكی/337

[22] مجله حوزه، شماره12/47، مصاحبه با آیت الله اراكی

[23] صحیفه نور، ج12/242، سازمان مدارك انقلاب اسلامی

منبع: مجله حوزه ، آذر و دی 1383، شماره 125، ص١٩٥
تنظیم: محسن تهرانی - بخش حوزه علمیه تبیان