تبیان، دستیار زندگی
یکی از بحث های اخلاقی قرآن، ادب قرآن است. یک وقت می گوییم آداب تلاوت، آداب نگارش؛ این یک بحث است، یک وقت می گوییم ادب قرآن. ادب قرآن در محاوره و گفت وگو با مردم چگونه است؟ قرآن با مخالفین خودش چگونه حرف می زند؟ ادب را یاد بگیریم
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

رفتار قرآن با فاسدان اخلاقی

رفتار قرآنی

قرآن ادبستان خداست؛ "القرآن مأدُبَةُ الله".

یکی از بحث‌های اخلاقی قرآن، ادب قرآن است. یک وقت می‌گوییم آداب تلاوت، آداب نگارش؛ این‌ یک بحث است، یک وقت می‌گوییم ادب قرآن.


ادب قرآن در محاوره و گفت‌وگو با مردم چگونه است؟ قرآن با مخالفین خودش چگونه حرف می‌زند؟ ادب را یاد بگیریم. قرآن می‌فرماید: «انّا او ایّاکم لعلی هدیً او فی ضلالٍ مبین» یا ما، یا شما، یا بر هدایت، یا بر ضلالت.
خوب! چرا این‌گونه می‌فرماید؟ قرآن حتی وقتی با مشرکین هم مواجه می‌شود، ادبش این‌گونه است. همین طوری صریحاً نمی‌گوید آن شخص در ضلالت است، آن شخص در کفر به سر می‌برد. ادب قرآن این است که "انّا او ایّاکم... ." قرآن خیلی ادب را رعایت می‌کند.

اینکه قرآن می‌فرماید: «ولا تسبّوا الذین یدعون من دون الله فیسبوّا الله عدواً بغیر علم؛ به خدای مشرکین هم اهانت نکنید، آنها هم برمی گردند به خدای شما اهانت می‌کنند.» این ادب قرآن است.

پرهیز از بیان فساد اخلاقی دشمن

ببینید علمای خودمان، ادبشان ادب قرآنی بوده است. ما طلبه‌ها هم باید اینگونه باشیم. فکر نمی‌کنم احدی به اندازه امام(ره) با شاه مخالف بود. با شاه دشمن بود، به حق هم بود، دشمنی شخصی نبود، واقعاً درد دین داشت. امام از همه ما بهتر شاه و خانواده‌اش را می‌شناخت. یک بار در عمرش دیدید، یک کلمه درباره فساد خانوادگی شاه حرف بزند؟

اشرف پهلوی، خواهر شاه، کثیف‌ترین آدم بوده و معروف است که چه آدم خبیثی بوده است. یک بار شد که امام حتی اشاره وار چیزی در این باره بگوید. این ادب قرآن است. امام هم می‌دانست، ولی این زشت است که آدم بیاید درباره خانواده کسی حرف بزند، درباره زن و بچه کسی حرف بزند؛ هر چند که آدم خرابی باشد. امام هر وقت به شاه چیزی می‌گفت، می‌گفت ظالم و ستمگر است‌، شاه جنایت می‌کند، کشور را به آمریکا فروخته؛ اما می‌گفت فساد اخلاقی هم دارد؟ گاهی تلویزیون تصویری از امام را نشان می‌دهد که روی تخت بیمارستان کتاب می‌خواند؛ این کتاب، کتابی است که فساد اخلاقی شاه در آن است، یک بار شد امام از این حرف‌ها بزند؟

متأسفانه ما اخلاق قرآنی را رعایت نمی‌کنیم؛ هر وقت با کسی دعوا داریم، اول می‌رویم سراغ ناموس طرف یا سراغ لغزش‌های اخلاقی‌اش.

قرآن کتاب ادب است. چقدر ما در تاریخ خواندیم که هند جگرخوار، همسر ابوسفیان، مادر معاویه چه کاره بوده است. این همه آیات در قرآن، درباره ابوسفیان نازل شده، شاید 100 آیه درباره ابوسفیان است؛ ولی یک‌بار خدا درباره زن ابوسفیان چیزی گفته؟ چه کاره بود و پرچم داشت؟ ولی ادب قرآن این است که به این چیزها نپردازد و زشت است.

اگر یک‌جا درباره زن ابولهب می‌فرماید، سراغ مسایل جنسی و اخلاقی نمی‌رود؛ می‌فرماید: «و امْرَاَتُه حمّالة الحطب؛ هیزم برای آتش می‌آورد». بنا بر این یک نکته اخلاق قرآن این است که به مسائل جنسی و فحشاء مردم کار نداشته باشیم؛ حتی اگر از کثیف‌ترین مردم باشد؛ خیلی مواقع این مسائل قبح گناه را می‌ریزند؛ خیلی مواقع اشاعه فحشا است و خیلی موارد باعث ترویج گناهان در بین جوانان می‌شود. در گفتارمان به قرآن اقتدا کنیم.

شخصی سی شب منبر رفت و موضوع بحثش مسایل اخلاقی فلان شخص بود. خوب، این‌ها خودش اشاعه فحشاست و خلاف قرآن می‌باشد.

نسنجیده و بدون آگاهی نباید سخن گفت
رفتار قرآنی

مطلب دیگر درباره ادب، گفتار قرآن است که می‌فرماید: «ما اوتیتم من العلم الا قلیلا؛ دانشتان اندک است». همین آیه‌ای که در اصول گفته می‌شود: «ان جاءکم فاسق بنبا فتبیّنوا» این آیه شریفه، یعنی حرفی را که می‌شنوید درنگ کنید و فوری نقل نکنید.

آیات سوره نور، آیات افک: «إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِکُمْ وَ تَقُولُونَ بِأَفْواهِکُمْ ما لَیْسَ لَکُمْ بِهِ عِلْمٌ وَ تَحْسَبُونَهُ هَیِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظیمٌ؛ زبان به زبان این مسئله را تکرار می‌کردید». مسئله این بود که در یکی از جنگ‌ها همسر پیامبر صلوات الله علیه و آله  از کاروان جا مانده بود. وی در بیابان سرگردان بود که کسی آمد و او را سوار شتر کرد و به شهر آورد. خود آن شخص هم از شتر پیاده شده بود.

سخن گفتن نشانه جهل است

یکی از آداب قرآن این است که آدم چیزی را که یقین ندارد، نگوید. کلمات شاید، احتمال دارد، فکر می‌کنم و به نظر می‌رسد را زیاد به کار ببریم. نشانه آدم جاهل این است که قطعی حرف می‌زند. آدم عالم هم همه‌اش می‌گوید شاید.

امام خمینی در تلویزیون تفسیر قرآن می‌فرمود. نوارش را یکبار گوش بدهید، یک ساعت که تفسیر می‌گفت یک آیه را ترجمه نمی‌کرد، چه برسد به تفسیر. می‌گفت یحتمل که معنی این باشد، شاید که معنی این باشد. این طور آدمی عالم است. کسی هم که به ضرس قاطع می‌گوید معنی این است، نشانه آدم جاهل می‌باشد. قطعی حرف زدن نشانه جهل و خلاف ادب قرآن است. ادب قرآن این است که جزم گرا نباشیم.

ادب قرآن این است که بدانیم کسی که قطعی حرف می‌زند، خدا و چهارده معصوم علیهم‌السلام هستند. ما هر چه می‌گوییم شاید، شاید... .

این را من مکرر گفتم، شاید 12- 10 سال داشتم که خدمت علامه طباطبایی بودم؛ یک آقایی آمد یک مسئله شرعی از علامه پرسید که من با آن سن، جواب مسئله را بلد بودم. علامه وقتی جواب داد، سه بار فرمود این مسئله را حتماً از کس دیگری بپرسید. این عالم است، قطعی حرف نمی‌زند و در فهم خودش تردید می‌کند.

نشانه جاهل بودن من هم این است که وقتی استاد مطلبی را می‌گوید، نمی‌گویم آقا سۆال دارم، فوری می‌گویم آقا مطلبتان اشکال دارد. خوب این نشانه جهل من است؛ لااقل بگو سۆال دارم یا این به ذهن من می‌رسد، از کجا می‌گویی که این اشکال دارد و غلط است؛ یعنی شما بهتر از آن ‌آقا ‌فهمیدید؟! ادب قرآن این است که این چیزها را رعایت کنیم، حرف کسی را راحت نگوییم اشتباه است، شاید من اشتباه می‌کنم. در درس‌های خودمان در حوزه، چند درصد می‌شود که استاد به طلبه بگوید که حق با شما بود؟ آیا همیشه طلبه‌ها اشتباه می‌گویند و استاد همیشه درست می‌گوید؟

این شاهد این است که ما ادب قرآنی را کم رعایت می‌کنیم. لااقل بعضی مواقع حق با این آقایان است. گاهی اوقات کلام این آقا توجیه دارد که با آن توجیه درست می‌شود؛ چطور گاهی من یک کلامی را توجیه می‌کنم  که مرادم این بود تا اشکالی به من نباشد، خوب شما هم که می‌گویید همین طور است وقتی یک مطلبی را می‌گویید من باید بگویم که شاید مراد شما این است و اشکال به شما وارد نیست. اینکه خیلی راحت ما حرف دیگران را نقد می‌کنیم، نمی‌گوییم واضح نشد، می‌گوییم شما اشتباه گفتید، شاهد این است که ادب قرآنی را رعایت نمی‌کنیم.

ادب قرآن «انّا او ایّاکم...» است. هیچ وقت نگوییم شما اشتباه می‌کنید، شاید من اشتباه می‌کنم. این آیه که درباره مشرکین با پیامبر صلوات الله علیه و آله است. ادب قرآن این است که پیامبر صلوات الله علیه و آله می‌فرماید: «ما ادری ما یفعل بی و لا بکم». چقدر ادب در این جمله است. پیغمبر خدا می‌گوید من نمی‌دانم که من به بهشت می‌روم یا به جهنم. شما را هم نمی‌دانم. آیا ما این‌گونه حرف می‌زنیم یا همیشه می‌گوییم که ما به بهشت می‌رویم و آن‌ها نمی‌روند. ان شاء الله که خداوند اخلاق همه ما را قرآنی بگرداند.

پاسخ به سۆال

کلمه "حمار" و "کلب" که در قرآن آمده چه صورتی دارد؟(آیا این‌ها مصداق توهین نیستند؟) ایشان در پاسخ بیان کردند که شما هر چیزی را در فرهنگ قرآن معنی کنید. قرآن وقتی می‌فرماید "کمثل الحمار یحمل اسفارا"، حمار را الاغ در ایران معنی نکنید. طبق عربستان معنی کنید. مگر یکی از قاری‌های قرآن در عربستان شیخ عنتر نیست؟ حالا این خوب است یا بد؟ آن‌جا اگر به کسی بگویید عنتر که بدش نمی‌آید. در فرهنگ ایرانی الاغ یعنی بد. در فرهنگ اروپایی الاغ سمبل حیوان عاقل است. شما یک الاغ را از کوچه پس کوچه‌ها از این طرف شهر به جای دیگر ببرید، بعد همان مسیر را برمی‌گردد؛ شما هر آدم عاقلی را  یک‌بار ببرید مسیر را یاد نمی‌گیرد. در بعضی فرهنگ‌ها الاغ سمبل حیوان محتاط است. در فرهنگ ایران سمبل نفهمی است؛ قرآن هم که در ایران نازل نشده است. شما باید ببینید در آن فرهنگ به چه معناست. و الحمدلله رب العالمین

شبکه تخصصی قرآن

برگرفته از درس استاد حجت الاسلام دکتر احمد عبادی