هدف از بیدار شدن رویا دیدن است
اشعاری از شاعران جهان: اریش فرید، هاینریش هاینه، ویدیا، ساموئل بکت، شیرکو بی کس، ای ای کامینگز.

اریش فرید/ برگردان: آزاد عندلیبی
آن روزها تو چکار کردی
که نباید میکردی؟
ـ هیچ!
چکار نکردی
که باید میکردی؟
ـ این و آن
و مشتی چیز دیگر.
چرا کاری نکردی؟
ـ چون ترسیده بودم.
چرا، چرا ترسیده بودی؟
ـ چون نمیخواستم، نمیخواستم بمیرم.
دیگران مُردند
چون تو نمیخواستی کاری کنی؟
ـ فکر میکنم، مُردند.
چیزی برای گفتن داری
دربارهی آنچه نکردی؟
ـ بله: از تو میپرسم
تو چه میکردی اگر جای من بودی؟
نمیدانم
و نمیتوانم تو را قضاوت کنم اما
تنها یک چیز را میدانم:
فردا هیچیک از ما
زنده نمیماند
اگر امروز
دوباره، کاری نکنیم.
*
هاینریش هاینه/ برگردان: بهنود فرازمند
نامه ای که نوشته ای
هرگز نگرانم نمی کند
گفته ای بعد از این دوستم نخواهی داشت
اما، نامه ات چرا اینقدر طولانی است؟
تمیز نوشته ای، پشت و رو و دوازده برگ!
این خودش یک کتاب کوچک است
هیچ کس برای خداحافظی
نامه ای چنین مفصل نمی نویسد.
*
ویدیا/ برگردان : عباس صفاری
سر نوشت بی رحم است
و کوزه گری ماهر
که با شتاب می گرداند
چرخه ی اضطراب را
و می زداید از زندگی
شور بختی را به مانند یک قیچی
اکنون که قلب مرا
به مانند مشتی گل
خوب مالیده است
آن را به روی چرخ
به گردش در می آورد ،
چه چیزی قرار است بسازد
خدا می داند.
*
ساموئل بکت/ برگردان: فرهاد سلمانیان
کرکس
گرسنگیِ خویش را می کشد،
میان آسمان ِ
جمجمه ام در تمام آسمان و زمین
در هجوم به لاشه های به پشت افتاده
که دمی بعد باید برای زندگی برخیزند و گامی بردارند
مسخره ی پاره - تنی که شاید هنگامی به کار آید
که از گرسنگی ِ کرکس، آسمان و زمین همچون لاشه ای شده باشند
*
شیركوبی كس(شاعرمعاصر كرد)/ برگردان: صلاح الدین قره تپه
فیل به زور خود می بالیدو
با خرطومش
درختی را از بیخ بركند.
شیر به چنگالهای خود می بالیدو
با یك حمله
آهویی را تكه تكه كرد.
اما پرنده ای بی چنگ و دندان
بعد از آن دو آمد و
با نوك خود
دانه ای كنار درخت كشته شده كاشت و
برای چند ساعت هم
به آوازی غمگین
برای آهو مویه كرد و
اصلا"به خوبی خود نبالید!
*
ای ای کامینگز / برگردان : فرشته وزیری نسب
به وقت نرگس های زرد (که می دانند
هدف از زیستن بالیدن است)
چگونه را به خاطر بسپار، چرا را فراموش کن
به وقت یاسمن ها که ادعا می کنند
هدف از بیدار شدن رویا دیدن است
چنین را به خاطر بسپار (انگار را فراموش کن)
به وقت گل های سرخ(که ما را اکنون و اینجا
با بهشت شگفت زده می کنند)
آری را به خاطر بسپار،اگر را فراموش کن
به وقت همه چیز های دلپذیر
که از دسترس درک ما دورند
جستجو را به خاطر بسپار(یافتن را فراموش کن)
و در راز زیستن
به وقتی که زمان ما را از قید زمان می رهاند
مرا به خاطر بسپار، مرا فراموش کن.
منابع:خانه شاعران جهان، پیاده رو، مرور