مهمترین راه برای حل مشکل فاصله طبقاتی
سفارش به انفاق و منع از اسراف و تبذیر، بهترین راه براى حلّ اختلافات طبقاتى است. همچنان كه پیدایش و گسترش ربا، زمینه ساز و به وجود آورندهى طبقات است. لذا در قرآن آیات لزوم انفاق و تحریم ربا در كنار هم آمده است.
مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فِی كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ یُضاعِفُ لِمَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ (بقره ـ 261)
مثل كسانى كه اموال خود را در راه خدا انفاق مىكنند، همانند بذرى است كه هفت خوشه برویاند و در هر خوشه یكصد دانه باشد و خداوند آن را براى هركس بخواهد (و شایستگى داشته باشد،) دو یا چند برابر مىكند و خدا (از نظر قدرت و رحمت) وسیع و (به همه چیز) دانا است.
مسأله انفاق یكى از مهمترین مسائلى است كه اسلام روى آن تأكید دارد و قرآن مجید تأكید فراوان روى آن نموده است كه آیه فوق، نخستین آیه از یك مجموعه آیات است كه در سوره بقره پیرامون انفاق سخن مىگوید و شاید ذكر آنها پشت سر آیات مربوط به معاد، از این نظر باشد كه یكى از مهمترین اسباب نجات در قیامت، انفاق و بخشش در راه خداوند است.
بعضى هم گفتهاند: این آیات پیوندى دارد با آیات جهاد، و انفاق در راه جهاد كه قبل از آیات مربوط به معاد و توحید، در همین سوره آمده بود.
برخی از مفسران نیز گفتهاند: منظور از انفاق در آیه فوق تنها انفاق در راه جهاد است زیرا این آیه در واقع تأكیدى است بر آنچه در آیات گذشته قبل از داستان عزیر و ابراهیم و طالوت آمده بود، ولى حق این است كه مفهوم آیه گسترده است و حتى پیوند آن با آیات گذشته نیز نمىتواند دلیل بر تخصیص این آیه و آیات آینده شود، زیرا فى سبیل اللَّه مفهوم وسیعى دارد كه هر مصرف نیكى را شامل مىشود، به علاوه آیات آینده نشان مىدهد كه بحث انفاق در اینجا مستقلّاً دنبال مىشود و در روایات اسلامى نیز به تعمیم معنى آیه نیز اشاره شده است (مرحوم "طبرسى" در "مجمع البیان" بعد از آنكه گسترده بودن مفهوم آیه را شرح مىدهد مىگوید: و هو المروى عن ابى عبد اللَّه علیه السلام، از امام صادق علیه السلام نیز همین نقل شده است- مجمع البیان، جلد 1 و 2 صفحه 374)
انفاق، مهمترین طریق حل مشكل فاصله طبقاتى
یكى از مشكلات بزرگ اجتماعى كه همواره انسان دچار آن بوده و هم اكنون با تمام پیشرفت هاى صنعتى و مادى كه نصیب بشر شده نیز با آن مواجه است، مشكل فاصله طبقاتى است.
به این معنى كه فقر و بیچارگى و تهیدستى در یك طرف و تراكم اموال در طرف دیگر قرار گیرد. عدهاى آن قدر ثروت بیندوزند كه حساب اموالشان را نتوانند داشته باشند و عده دیگرى از فقر و تهیدستى رنج برند، به طورى كه تهیه لوازم ضرورى زندگى از قبیل غذا و مسكن و لباس ساده براى آنان ممكن نباشد.
بدیهى است جامعهاى كه قسمتى از آن بر پایه غناء و ثروت و بخش مهم دیگر آن بر فقر و گرسنگى بنا شود قابل دوام نبوده و هرگز به سعادت واقعى نخواهد رسید. در چنین جامعهاى دلهره و اضطراب و نگرانى و بدبینى و بالاخره دشمنى و جنگ اجتنابناپذیر است.
گرچه در گذشته این اختلاف در جوامع انسانى بوده است ولى باید گفت متأسفانه در زمان ما این فاصله طبقاتى به مراتب بیشتر و خطرناكتر شده است. زیرا از یك سو، درهاى كمك هاى انسانى و تعاون به معنى حقیقى، به روى مردم بسته شده و رباخوارى كه یكى از موجبات بزرگ فاصله طبقاتى است با شكل هاى مختلف به روى آنها باز است.
پیدایش كمونیسم و مانند آن و خونریزی ها و جنگ هاى كوچك و بزرگ و وحشتناك كه در قرن اخیر اتفاق افتاد و هنوز هم در گوشه و كنار جهان ادامه دارد و غالباً از ریشه اقتصادى مایه مىگیرد و عكس العمل محرومیت اكثریت جوامع انسانى، همه گواه این حقیقت است.
با این كه دانشمندان و مكتب هاى اقتصادى جهان به فكر چاره و حل این مشكل بزرگ اجتماعى بودهاند و هر كدام راهى را انتخاب كردهاند، كمونیسم از راه الغاى مالكیت فردى، و سرمایه دارى از راه گرفتن مالیات هاى سنگین و تشكیل مۆسسات عام المنفعه (كه به تشریفات بیشتر شبیه است تا به حل فاصله طبقاتى) به گمان خود به مبارزه با آن برخاستهاند، ولى حقیقت این است كه هیچ كدام نتوانستهاند گام مۆثرى در این راه بردارند؛ زیرا حل این مشكل با روح مادی گرى كه بر جهان حكومت مىكند، ممكن نیست.
با دقت در آیات قرآن مجید آشكار مىشود كه یكى از اهداف اسلام این است كه اختلافات غیر عادلانهاى كه در اثر بىعدالتی هاى اجتماعى در میان طبقه غنى و ضعیف پیدا مىشود از بین برود و سطح زندگى كسانى كه نمىتوانند نیازمندی هاى زندگیشان را بدون كمك دیگران رفع كنند بالا بیاید و حداقل لوازم زندگى را داشته باشند.
اسلام براى رسیدن به این هدف برنامه وسیعى در نظر گرفته است تحریم رباخوارى به طور مطلق، و وجوب پرداخت مالیات هاى اسلامى از قبیل زكات و خمس و صدقات و مانند آنها و تشویق به انفاق- وقف و قرض الحسنه و كمك هاى مختلف مالى قسمتى از این برنامه را تشكیل مىدهد، و از همه مهمتر زنده كردن روح ایمان و برادرى انسانى در میان مسلمانان است.
دو نتیجه گیری مهم از آیه:
1ـ سفارش به انفاق و منع از اسراف و تبذیر، بهترین راه براى حلّ اختلافات طبقاتى است. هم چنان كه پیدایش و گسترش ربا، زمینه ساز و به وجود آورندهى طبقات است. لذا در قرآن آیات لزوم انفاق و تحریم ربا در كنار هم آمده است. (تفسیر المیزان، ج 2، ص 406)
2ـ هر دانهاى، در هر زمینى، هفت خوشه كه در هر خوشه صد دانه باشد نمىرویاند، بلكه باید دانه، سالم و زمین، مستعد و زمان، مناسب و حفاظت، كامل باشد. همچنین انفاق مال حلال، با قصد قربت، بدون منّت و با شیوهى نیكو آن همه آثار خواهد داشت.
پیامهای این آیه:
1ـ انفاق، تنها پاداش اخروى ندارد، بلكه سبب رشد و تكامل وجودى خود انسان مىگردد. «مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ»
2ـ ستایش قرآن از كسانى است كه انفاق سیرهى همیشگى آنان باشد. «یُنْفِقُونَ» فعل مضارع دلالت بر استمرار دارد.
3ـ انفاق، زمانى ارزشمند است كه در راه خدا باشد. در اسلام اقتصاد از اخلاق جدا نیست. «فِی سَبِیلِ اللَّهِ»
4ـ استفاده از مثالهاى طبیعى، هرگز كهنه نمىشود و براى همه مردم در هر سن و شرایطى كه باشند قابل فهم است. تشبیه مال به بذر و تشبیه آثار انفاق به خوشههاى متعدّد پر دانه. «كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ»
5ـ تشویق و وعدهى پاداش، قوىترین عامل حركت است. پاداش هفتصد برابر. «وَ اللَّهُ یُضاعِفُ»
6ـ لطف خداوند، محدودیّت ندارد. «وَ اللَّهُ یُضاعِفُ»، «وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ»
7ـ اگر انفاق مال، تا هفتصد برابر قابلیّت رشد و نموّ دارد «كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فِی كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ» پس حساب كسانى كه در راه خدا جان خود را انفاق مىكنند چه مىتواند باشد؟! «وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ»
آمنه اسفندیاری
بخش قرآن تبیان
منابع:
مجمع البیان، جلد 1 و 2
تفسیر نور، ج 1
تفسیر نمونه، ج 2
تفسیر المیزان، ج 2