تبیان، دستیار زندگی
راه بازگشت برای انسان همواره بازاست و انسان می تواند هر زمان که بخواهد توبه بکند حتی از گناهان کبیره و می تواند بر گردد و بسیار هم خوب بشود.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مریم جعفری
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

توبه حضرت موسی(علیه السلام)

حضرت موسی

خداوند خطای انسان ها را می بخشد و تاریخ زندگی بشر گواهی می دهد که برخی افراد در مقطعی از زندگی خویش اعمال و رفتار صحیحی نداشته اند اما توانسته اند خود را تغییر دهند و به درجات بالایی از انسانیت رسیده اند. در اینجا می خواهیم ببینیم چه عواملی سبب می شود که این تغییر اتفاق بیفتد؟ و اینکه آیا با اخلاق می شود انسان خود را تغییر بدهد و تا آن حد پیش برود که با اینکه آدم کشته باشد مثل حضرت موسی(علیه السلام) بتواند به مقام پیغمبری برسد؟ و از طرفی آن شخصی که حضرت موسی(علیه السلام) او را کشت چه کسی بود و چرا کشته شد؟

راه بازگشت

راه بازگشت برای انسان همواره باز است و انسان می تواند هر زمان که بخواهد توبه کند حتی از گناهان کبیره و می تواند برگردد و بسیار هم خوب بشود. نمونه این گونه افرادی که واقعاً خوب شدند و دنیا و آخرتشان خوب شد و در دنیا خوشنام و در آخرت هم بهشتی شدند مثل حربن یزید ریاحی است.

اما در باره حضرت موسی علی نبینا و آله و علیه السلام گفته می شود حضرت قبل از رسالتش این شخص را کشته و متهم به قتل شده اند که البته معلوم نیست قبل از رسالت این قتل صورت گرفته یا بعد از رسالت. اگر حتی قبل از رسالت هم باشد و یک گناه کبیره مرتکب شده و بعد توبه کرده و خداوند هم بخشیده و پس از آن رابطه اش با خدا خوب شده، به طوری که کلیم الله شده اند، مورد قبول ما نیست.

زیرا حضرت موسی(علیه السلام) هرگز مرتکب گناهی نشدند و حتی این کار گناه صغیره هم نبود. در حالی که آدم کشی از گناهان کبیره است، چرا که قرآن می فرماید اگر کسی یک مومن را متعمداً بکشد در جهنم جاودانه خواهد بود.

قرآن جریان این قتل را این گونه حکایت می فرماید:

" و دخل المدینة علی حین غفلة من اهلها " حضرت موسی(علیه السلام) در حالی که مردم خبر نداشتند وارد شهر مصر شد که پایتخت فرعون بود.

" فوجد فیها رجلین یقتتلان " آنجا دید دو تا مرد با هم می جنگند و دعوا می کنند.

معنای اصلی ظلم این است که چیزی سر جای خودش نباشد و عدل یعنی هر چیز سر جای خودش باشد

"هذا من شیعیة و هذا من عدوه" یکی از این ها پیرو حضرت موسی(علیه السلام) بود، یکی هم دشمن حضرت موسی(علیه السلام) یا دشمن آن شخص شیعه ی حضرت موسی(علیه السلام) بود. به هر حال یکی از این دو قبطی بود که با شیعه حضرت موسی(علیه السلام) می جنگید. یکی هم بنی اسرائیلی بود که طرفدار و پیرو حضرت موسی(علیه السلام) بود.

" فاستغاثه الذی من شیعته علی الذی من عدوه " آن که شیعه حضرت موسی(علیه السلام) بود استغاثه کرد به حضرت موسی و کمک خواست چرا که دشمنش داشت او را نابود می کرد و او توان دفاع از خود را نداشت.

"فوکزه موسی" حضرت موسی(علیه السلام) یک مشت به آن شخص زد.

"فقضی علیه" همین یک مشت باعث شد که آن شخص مرد.

" قال هذا من عمل الشیطان انه عدو مضل مبین " گفت این کار، دعوای این دو نفر با هم، از وسوسه شیطان بود و این دامی بود که شیطان که دشمنی است گمراه کننده آشکار، برای پیغمبر خدا گذاشت که پیغمبر خدا را گرفتار بکند چون این آدم کشته شد و حضرت موسی(علیه السلام) از رسالتش باز می ماند.

"قال رب انی ظلمت نفسی" حضرت موسی(علیه السلام) عرض کرد خدایا من به خودم ظلم کردم که بی موقع وارد شهر شدم.

معنای اصلی ظلم این است که چیزی سر جای خودش نباشد و عدل یعنی هر چیز سر جای خودش باشد.

گفت خدایا من به خودم به خاطر این آمدن بی موقع در شهر ظلم کردم .

"فاغفرلی" روی این کار را بپوشان و آثار این کار را هم بپوشان.

"فغفرله" خداوند هم آن آثار را پوشاند.

"إنه هو الغفور الرحیم". اینها آیات 15 و 16 سوره قصص است که از آن، اشکال هایی استخراج می شود مانند: چرا حضرت موسی(علیه السلام) این کار را کرد و چرا می گوید "رب إنی ظلمت نفسی" یا "هذا من عمل شیطان إنه عدو مضل مبین" البته اینها بحث های تفسیری مفصلی را می طلبد که آن را به مقاله دیگری واگذار می کنیم و تنها به بحث های کلامی آن بسنده می کنیم.

صلوات خاصه حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام

چون در این آیه به ظاهر به عصمت پیامبر الهی خدشه وارد شده از این منظر به موضوع نگاه می کنیم و در رفع این خدشه می گوییم اولاً دعوایی بین یک قبطی و یک بنی اسرائیلی بوده و از استغاثه بنی اسرائیلی بر می آید که مظلومانه کتک می خورده و در حال نابود شدن بوده. از طرفی کمک به مظلوم بر هر کسی واجب است، مخصوصاً اگر استغاثه بکند.

طبیعی است حضرت موسی(علیه السلام) هم به او کمک کرده است. از ظاهر آیه چنین فهمیده می شود که حضرت موسی(علیه السلام) قصد کشتن او را نداشته و فقط یک مشت به او زده و او مرده که یا به خاطر بی حالی خودش بوده یا مشت جای حساسی خورده، به هر حال او مرده. اما قتلی که واقع شده قتل عمدی نبوده بلکه غیر عمد بوده.

نکته دیگر اینکه به خاطر ایمانش آن شخص را نکشته بلکه برای دفاع از مظلوم، آن هم نه به قصد کشتن و به همین دلیل هم فقط یک مشت به او زده.

براساس روایات این شخص از دار و دسته فرعون و از نزدیکان فرعون بوده و شخص بنی اسرائیلی را می خواسته به عنوان بیگاری ببرد تا به کارهایی او را وادار کند که سرانجامش کشته شدن بوده و این هم از خودش دفاع می کرده و او نیز با مشت و لگد و به قصد کشت او را می زده.

نکته آخر این که از قوم بنی اسرائیل آنقدر توسط قبطی ها کشته شده بودند که خون بهای زیادی به گردن آنها داشتند و اگر یک نفر از آنها که آن هم قاعدتاً جزء مجرمین و از دار و دسته فرعون بوده و قبلاً هم افراد زیادی را کشته حالا نهایتا قصاص شده است. از این نظر این یک احتمال است. اگرچه مباحثی که در ظاهر وجود دارد این احتمال ها در آن نیست.

به هر حال در این دعوا:

اولاً: قتل عمد نبوده.

ثانیاً: مقتول مجرم بوده.

ثالثاً: برای کمک به یک مظلوم حضرت موسی(علیه السلام) وارد شدند. اما آنجا که گفتند این کار، کار شیطان بود مراد از آن دعوای قبطی و بنی اسرائیلی است که کار شیطانی بوده. این که گفت خدایا من به خودم ظلم کردم منظورش ورود به شهر بوده زیرا آن زمان مشکلاتی وجود داشته، یا تحت تعقیب بوده که نباید وارد شهر می شد.

راه بازگشت برای انسان همواره باز است و انسان می تواند هر زمان که بخواهد توبه کند حتی از گناهان کبیره و می تواند بر گردد و بسیار هم خوب بشود

این که می گوید خدایا من را ببخش یعنی آثار و تبعات مشکلاتی که از این طریق برای من پیش می آید را بپوشان و اتفاقاً همین امر هم باعث شد که حضرت موسی(علیه السلام) نتواند در شهر بماند و ناچار شد به سمت مدین و شهر شعیب پیغمبر برود. به هر حال این کار، این مشکلات را هم برای حضرت موسی(علیه السلام) به وجود آورد.

و اما کار آن شخص که سبب کشته شدنش شد این بود که از دار و دسته فرعون و از درباریان فرعون بوده که سال های سال بنی اسرائیل و پسرانشان را ذبح کرده و می کشتند و زن ها را به عنوان خدمتگزار و کنیز به بیگاری می گرفتند. این شخص هم جزء آن مجرمین بوده که کشتنش لازم بوده.

اما انسان می تواند توبه بکند و با اخلاق به مقام های بالا برسد و این کاملا قابل قبول است. اما اینکه حضرت موسی(علیه السلام) قبلا گناهکار بوده بعد با خوش اخلاقی به مقام کلیم الله رسید را قبول نداریم. زیرا ایشان قبل از رسالت هم گنهکار نبوده و گناهی نکرده است و همانطور که گفتیم این قتل به احتمال بسیار زیاد بعد از رسالت بوده و اصلا گناه هم نبوده، تنها دفاع از مظلوم بوده.

نتیجه

انسان با توبه و انجام اعمال شایسته می تواند گذشته خود را پاک کرده و به مقاما ت بلند انسانی برسد. حضرت موسی(علیه السلام) که از بندگان شایسته و برگزیده و پیامبر الهی است هرگز و در هیچ مقطعی از عمر مبارک خویش مرتکب گناه نشدند تا مجبور باشند از آن به در گاه خداوند توبه کنند.

بازآوری: مریم جعفری    

بخش اعتقادات شیعه تبیان


منبع: پاسخ به سوالات اعتقادی استاد محمدی، موجود در سایت رادیو معارف

مطالب مرتبط:

دیدار با خداوند

چرا حضرت موسی علیه السلام از معجزه خودش ترسید؟

علت کم صبری حضرت موسی(علیه السلام)!

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.